بعد از روي کار آمدن دولت نهم، وي که در انتخابات ابتدا از معين حمايت کرده بود، اعلام کرد که از هاشمي رفسنجاني حمايت ميکند و بدين ترتيب مستقيما وارد عرصه سياست عمومي کشور شد. در جريان انتخابات سال ۱۳۸۸ نيز وي جانب کروبي را گرفت و در جريان فتنه پس از انتخابات، در حمايت از فتنهگران تا آنجا پيش رفت که حتي مباني مسلماني را هم نفي کرد.
از خصلتهاي شخصيتي او، کساني که از نزديک با او مراوده داشتهاند، تکبر آزاردهنده و يکدندگي و خودمحورياش را برجسته ديدهاند. درباره گرايشهاي اعتقادي، برخي او را به وهابيت نزديک ميدانند و برخي به بهاييت و گروهي به مرامها و مسلکهاي ديگر نسبتش ميدهند اما بسياري بر اين عقيدهاند که او از تشيع خارج شده و حتي با اسلام هم مشکلات شديدي پيدا کرده است. سروش، خودش را البته بنيانگذار کلام يا الهيات جديد ميداند. (شصتسالگي عبدالکريم سروش: فيلسوف الهي دوران گذار / بي.بي.سي. فارسي/۵/۱۲/۲۰۰۵)
بعد از انتخابات رياست جمهوري در خرداد ۸۸، وي که از کروبي حمايت ميکرد همراه و هماهنگ با فتنهگران شروع به هتاکي نسبت به رهبر انقلاب و مسئولين ارشد نظام کرد و کليت جمهوري اسلامي و انقلاب اسلامي را زير سوال برده و نفي کرد. وي سپس به عنوان يکي از اعضاي اتاق فکر جنبش راه سبز (جرس) به فعاليتهايش در جهت تجميع توان مخالفان و معاندان جمهوري اسلامي ادامه داد و به طرح روشها و ارائه مضمونهاي لازم براي هجمه رسانهاي و فکري به جمهوري اسلامي و اسلام و انقلاب پرداخت. وي سالهاست که در آمريکا زندگي ميکند و گفته شده وي که در مجامع رسمي و تريبونهاي تبليغاتي به دفاع از رويکرد غرب نسبت به زن مبادرت ميکند، در جريان طلاق دادن همسر اولش رفتاري بسيار زننده و ناجوانمردانه داشته است. با اين حال، او خود را فيلسوف اخلاق و متأله و متفکر تلقي ميکند.
تاليفات
سروش علاوه بر مقالات متعدد که برخي بعدا به صورت کتاب هم منتشر شدند، تاليفاتي به اين شرح دارد که عليرغم ادعاهاي او و همفکرانش مبني بر نبود آزادي بيان و عقيده، به راحتي بارها در داخل کشور منتشر شدهاند:
تفسير دفتر دوم مثنوي معنوي، آيين شهرداري و دينداري، اخلاق خدايان، ادب قدرت، ادب عدالت، از شريعتي، اندر باب اجتهاد (درباره کارآمدي فقه اسلامي در دنياي امروز) به همراه حسينعلي منتظري و مجتهد شبستري، اوصاف پارسيان، ايدئولوژي شيطاني، بسط تجربه نبوي، تضاد ديالکتيکي، تفرج صنع، حکمت و معيشت، درسهايي در فلسفه علمالاجتماع، رازداني و روشنفکري و دينداري، رسول آفتاب (قرائت گزيده غزليات شمس)، سروش قونيه (قرائت لب لباب مثنوي)، سنت و سکولاريسم (به همراه مجتهد شبستري، مصطفي ملکيان، محسن کديور)، سياستنامه، صراطهاي مستقيم، علم چيست فلسفه چيست؟، فربهتر از ايدئولوژي، قبض و بسط تئوريک شريعت، قصه ارباب معرفت، قمار عاشقانه، ما در کدامين جهان زندگي ميکنيم؟، مثنوي معنوي (تصحيح)، مدارا و مديريت، نهاد ناآرام جهان، حديث بندگي و دلبردگي، دانش و ارزش آرا و مواضع عبدالکريم سروش.
دين
ديدگاههاي عبدالکريم سروش، شامل انديشهها و باورهاي او در مورد موضوعات ديني و فلسفي و سياسي است. عبدالکريم سروش پلوراليست (تکثرگرا) است و همواره کوشيده با ارائه «تاويل» و قرائتي جديد از اسلام و منطبق با رويکردهاي دنياي غرب آن را بر خواستههاي انسان امروز منطبق کند. اين تاويل، به ويژه و به صراحت در مقابل اسلام اصيل قرار ميگيرد که او آن را بنيادگرايانه توصيف ميکند.
ورود سروش به پلوراليسم ديني متاثر از آموزههاي عرفاني بود. وي تحت تاثير مولانا و ابن عربي قرار داشت. اما مسيري که او رفت به نفي ارکاني از اعتقادات ديني و عرفاني انجاميد که خود گوياي ناسازگاري تفکر و انديشه معنويتگراي شرقي است با تفکر دنيامحور غربي.
صورتبندي وي از پلوراليسم ديني مبتني بر دو رويکرد است. در رويکرد اول، دينداري را به سه سنخ تقسيم ميکند:
دينداري معيشتانديش، دينداري حقيقتانديش و دينداري تجربتانديش. وي دينداري معيشتانديش را دينداري عموم دينداران ميداند و ميگويد آنها دين را دوست دارند، چرا که دين هم دنيا و هم آخرت آنها را آباد ميکند. وي دغدغه اصلي در اين دينداري را «سود و منفعت» ميداند و معتقد است در اين نوع دينداران، دين مانند مليت است و همان طور که کسي بلژيکي يا هلندي زاده ميشود، مسلمان يا مسيحي به دنيا ميآيد و همان طور که کسي گرايش به تغيير مليت خود ندارد، تمايلي هم به تغيير دينش ندارد! (صورتي بر بيصورتي، گفتگوي جان هيک و عبدالکريم سروش/ وبگاه عبدالکريم سروش)