محمـــود شــوری کارشناس مسائل بین الملل در خصوص ارزیابی چهارمین دور از نشست سران ایران، روسیه و ترکیه در بندر سوچی بر این باور است؛ مهمترین تفاوت نشست اخیر سوچی با سه دور پیشین آن به این مسئله باز میگردد که سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در این دور از مذاکرات، نه درباره جنگ، بلکه در خصوص آینده سیاسی سوریه به بحث، بررسی و تبادل نظر پرداختند، در صورتی که در اجلاسهای گذشته بیشتر تلاش سه کشور برای مدیریت امنیت و نحوه پایان دادن به جنگ در سوریه اختصاص داشت. دیپلماسی ایرانی با وی گفت وگویی داشته که در ادامه می خوانید:
در سایه برگزاری نشست یک روزه سران ایران، روسیه و ترکیه در بندر سوچی پیرامون تحولات جاری در سوریه از نگاه شما اقتضائات این دور از نشست سران سه کشور نسبت به سه دور پیشین آن در چه پارامترهایی خلاصه میشود؟
به نظر میرسد که تلاش های سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه در قالب نشست سران سه کشور برای رسیدن به یک دستاورد ملموس به منظور پایان دادن به تنش ۷ ساله و جنگ خانمان سوز در سوریه اکنون به مراحل پایانی خود رسیده است.
در این راستا من بر این باورم شرایطی که در چند وقت گذشته در تحولات سوریه رخ داده سبب شده تا اهمیت این دور از نشست نسبت به دورههای پیشین افزایش پیدا کند، چرا که اکنون مسئله آینده سیاسی سوریه، نحوه برگزاری انتخابات، شرایط بازگشت آوارگان و بازسازی سوریه در کانون رایزنیها و مذاکرات این دور از نشستها بوده است.
لذا به نظر میرسد این دور از نشست سران سه کشور آخرین تلاشها برای پیگیری و تحقق روند سیاسی سوریه باشد تا بتوان در سایه این روند ابعاد مختلف تحولات در این کشور را مدیریت کرد. در این رابطه به نظر میرسد که تلاش سه جانبه ایران، روسیه و ترکیه که از دو سال پیش آغاز شده اکنون به یک بلوغ کامل سیاسی و دیپلماتیک رسیده است، به گونهای که اکنون اختلاف نظرها و یا حتی تضاد منافع تهران، آنکارا و مسکو در سایه یک همگرایی سیاسی در حال حل و فصل است.
از این رو به تدریج دستاوردهای نشست سران سه کشور به صورت عینی تری در تحولات سوریه در حال خودنمایی است. پس در مجموع شاید بتوان این گونه پاسخ سوال شما را داد که مهمترین تفاوت نشست اخیر سوچی با سه دور پیشین آن به این مسئله بازمیگردد که سران سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در این دور از مذاکرات، نه درباره جنگ، بلکه در خصوص آینده سیاسی سوریه به بحث، بررسی و تبادل نظر پرداختند، در صورتی که در اجلاسهای گذشته بیشتر تلاش سه کشور برای مدیریت امنیت و نحوه پایان دادن به جنگ در سوریه اختصاص داشت.
اما مسئله خروج نیروهای نظامی آمریکا از سوریه، اقتضائات ادلب و شرایط خاص و پیچیده کردهای سوریه و شرق فرات اجازه این آینده نگری را به سران ایران، ترکیه و روسیه در قبال تحولات سوریه خواهد داد؟
زمانی که اولین دوره از نشست سران آستانه شکل گرفت کمتر کسی تصور میکرد که ایران، روسیه و ترکیه بتوانند در فرصت کوتاهی مسائل و چالشهای بغرنج سوریه را به نتیجه برسانند و یا آن را مدیریت کنند.
در این راستا ما شاهد هستیم که سه کشور علیرغم تضاد منافع با ابتکار عملهایی نظیر ایجاد مناطق کاهش تنش، توانستند در فرصت کوتاهی، سطح و شدت جنگ و تنش نظامی را در سوریه کاهش دهند. به موازات این نکته رفته رفته با سیطره بیشتر این سه کشور بر تحولات میدانی سوریه شاهد هستیم که جریان اصلی مدیریت سوریه توسط این سه بازیگر انجام میشود.
از سوی دیگر باید عنوان داشت که اکنون اقتضائات سوریه با سالهای پیشین به شدت متفاوت است و ایران، ترکیه و روسیه در جایگاه بازیگران اصلی تحولات سوریه میتوانند با عبور از مشکلات سخت و پیچیده گذشته، شرایط را برای شکل دهی آینده سیاسی سوریه فراهم کنند.
لذا اکنون بیش از آن که مسئله خروج نیروهای نظامی آمریکا، اقتضائات ادلب و شرایط کردهای سوریه در دستور کار مذاکرات سه کشور باشد، قانون اساسی، شرایط برگزاری انتخابات، آینده سیاسی سوریه و از همه مهمتر نحوه، سهم و میزان حضور و مشارکت هر یک از اقوام و مذاهب این کشور در آینده سیاسی سوریه بیشتر مدنظر نشستهای سه کشور در آینده خواهد بود، اگرچه یقیناً نمیتوان مسایلی که شما به آن اشاره داشتید را هم نادیده گرفت، اما به نظر من این مسائل آن قدر سخت و پیچیده نیستند که سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در سایه بلوغ سیاسی که به آن دست پیدا کردهاند، نتوانند آنها را حل کرده و یا مدیریت کنند. از این رو شرایط سه کشور برای حل و فصل اختلافات خود در خصوص باقیمانده تحولات میدانی این کشور نگرانکننده نیست.
در راستای آینده سیاسی سوریه، نحوه و میزان مشارکت اقوام و مذاهب این کشور در دولت بسیاری از کارشناسان معتقدند که با مطرح شدن این دست از مسائل باز شاهد شکلگیری دور باطل تنشها و حتی اوجگیری درگیری نظامی مانند سالهای ابتدایی جنگ سوریه خواهیم بود. ارزیابی شما در این خصوص است؟
یقینا شرایط کنونی سوریه با سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به شدت متفاوت است. چرا که نیروهای معارض و مخالفی که در طول این سالها نتوانسته اند از طریق جنگ و تنش نظامی اهداف خود را پیش ببرند در مناسبات سیاسی و دیپلماتیک نیز نمیتوانند جایگاهی را برای خود در آینده سیاسی سوریه شکل دهند. کسانی که امروز دوباره دم از نحوه مشارکت اقوام و مذاهب مختلف سوریه در آینده سیاسی سوریه میزنند همان کسانی هستند که به شدت و با تأکید بر حذف دولت بشار اسد و عدم حضور علویها پافشاری میکردند، اما اکنون این بازیگران و حتی کشورهای حامیان آنها از ترکیه و قطر تا عربستان، امارات متحده عربی و حتی برخی از کشورهای اروپایی نیز بر این واقعیت اقرار کردهاند که دولت رسمی و قانونی بشار اسد را به رسمیت بشناسند.
به موازات برگزاری نشست سوچی ما شاهد برگزاری نشست ورشو بودیم که برخی از دیدارها و مذاکرات انجام شده در حاشیه این نشست هم پیرامون تحولات سوریه بود. از نگاه شما کدام یک از این دو جریان توان اثر گذاری بیشتر و پررنگ تری بر تحولات سوریه خواهند داشت؟
همان گونه که شما اشاره داشتید به موازات جریان آستانه ما شاهد هستیم که برخی از کشورهای منطقه و فرامنطقه مانند ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و نیز برخی از کشورهای اروپایی نیز نشست ژنو را برای پیگیری تحولات سوریه از نگاه خود شکل دادند.