سخنگوی دولت اخیراً در یادداشتی تحت عنوان «گزارشهای عصر جمعه با رنجِ دیدن رنج» از حال و هوای خود در روزهای جمعه نوشته است، اما آیا از حال و هوای جمعه مردم جامعه نیز خبر دارد که نمک به زخم آنان می پاشد و بذر ناامیدی را در میان آنها می افشاند؟
علی ربیعی در این یادداشت نوشت: «من فکر میکنم مردم، به خصوص دو دهکی که بیشترین فشار متوجه آنهاست حق دارند هرچه میخواهند بگویند و درد را فریاد کنند اما آنهایی که برای رسیدن به اهداف ۱۴۰۰ فریاد میکشند را نمیفهمم.»
سندروم بی حوصلگی که علی ربیعی به آن اشاره کرده است، حکایت از خبرهای بد، لمس رنج مردم در اثر فشارهای اقتصادی دارد و جالب است که او در این یادداشت خود اشاره کرده که نمی تواند در مورد علتها به روشنی سخن بگوید، گویا خود نیز می داند که مردم در این دولت نامحرم هستند.
وی درباره برنامههای دولت از محدودیت فضای مجازی سخن میگوید و از محدود کردن آب باریکه این فضا برای مردم که تنها دلخوشی و مایع تفریح برای آنان است، اما نمی گوید که دولت روحانی بود که به واسطه همین فضا، شعار اشتغال زایی می داد و انتقاد ناپذیری این دولت از رسانه های منتقد منجر هجوم مردم به این فضا شد تا لااقل در فضایی غیر رسمی از درد دل خود سخن گویند. او از امضای قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین سخن به میان آورده و توصیه می کند که این بزرگترین منفعت ملی ماست که اجازه ندهیم آمریکا ما را در دام شورای امنیت وارد کند. او در سخنانش بازیهای سیاسی را هم در نظر دارد و در واکنش به مخالفت محمود احمدی نژاد با «برنامه راهبردی ایران و چین»، رئیس جمهور پیشین را متهم کرد که میلیاردها دلار پول کشور را در کشورهای بی سر و صاحب رها کردهاند.
دراین یادداشت سخن از خستگی مردم از مبارزه با کرونا و خستگی کادر درمان به میان آمده و ربیعی می گوید که قبولاندن اینکه ابتلا و مرگ در همین نزدیکی ماست و اگر اقتصاد را تعطیل کنیم ، فشار تعطیلی آن بیش از ۲۰ میلیون نفر را به دام فقر وحشتناک سقوط می دهد کار سخت و دشواری است.
جانسوزتر از نامه تلخ
اما خواندن این یادداشت زمانی جانسوزتر می شود که او مینویسد که مردم حق دارند فریاد بکشند اما نمی گویند که فریاد را بر سر چه کسی بکشند ؟ کجا فریاد بکشند؟ در خیابانها که دشمنان را دلشاد کنند؟ نظم عمومی برهم بریزد و سنگ روی سنگ بند نشود؟ و قوزی بالای قوز گذاشته شود تا مردم همین امنیت خاطر را هم از دست بدهند؟!
مردم و منتقدین فریاد نکشیده باعث تکدر خاطر مسئولان شدند و بارها در سخنرانی دولتمردان رگباری از توهینها را تحمل کردند و ناقص العقل ، متکبر، عصر حجری و بی شناسنامه و ... خوانده شدند.
چه کسی مسئول این شرایط به وجود آمده است؟ و وعدههای سیب و گلابی و آسمان آفتابی و ... به کنار، چه کسی می گفت که کاری می کنیم که مردم نیازی به دریافت یارانه نداشته باشند؟ مردمی که وفای به عهد و وعدههای دولت یازدهم را فراموش کرده و به وعدههای دولت دوازدهم دل خوش کردند، الان باید چگونه فریاد بزنند ؟ آیا اصلا رمقی برای فریاد کشیدن برای آنها باقی مانده است ؟ سال ۹۶ بود که رئیس جمهور می گفت: به غیر از تحریمهای هستهای که در این چهار سال آنها را برداشتیم، مابقی تحریمها را به خوبی و با قدرت برمیداریم و عزت و منافع ایران را به ملت ایران برگرمیدانیم.
آیا عزت به مردم ایران بازگشت؟ آیا تحریم ها مرتفع شد یا با خروج امریکا از برجام، اروپایی ها هم دور برداشتند و تعهداتشان را انجام ندادند؟ تحقق عدالت درآمدی و زدودن چهره فقر از کشور یکی دیگر از وعدههای آقای روحانی بود که در برنامه وی برای دولت دوازدهم ، پیش روی مردم ایران قرار گرفت و بر طبق آن قرار بود دولت دوازدهم وضعیت رفاهی ۸ تا ۱۰ میلیون نفر از خانوارهایی که در پایینترین سطح زندگی هستند، بهبود بخشد. آیا آنچه که امروز میبینیم همان بهبود وضعیت این عده است؟
رئیس جمهور در سفر انتخاباتی به خرمآباد گفته بود: «به مردم قول میدهم که در دولت دوازدهم فقر مطلق در ایران برای همیشه رخت بربندد.» آیا این قول محقق شد یا فقر مطلق گریبان تعداد بیشتری از مردم ایران را گرفت؟ وعده پشت وعده، وعدههایی که در آن روزها هم غیر قابل باور بود.
حالا چرا سخنگوی دولت ناامیدانه صحبت می کند و نمک به زخم آنها می پاشد . مشکلات تصمیمات دولت و تحریمها را مردم تحمل میکنند و سخنگوی دولت ابراز ناامیدی می کند؟
راهکار حکیمانه
جالب اینجاست که مسئولین دولت مسئولیت اقدامات و وعدههای خود را نمیپذیریند و به جای عذرخواهی از مردم به آنها می گویند که به خاطر شرایط بد اقتصادی حق دارید فریاد بزنید. عجب راهکار حکیمانهای.
اگر آقای ربیعی کمی به همان فضای مجازی سر می زد شاهد لطیفه هایی بود که مردم درباره دولت ساختهاند به نظر می رسد که گویا دولتمردان ما فراموش کردهاند که پاسخگویی مسؤلین یکی از اصول مهم در حکومت اسلامی به شمار میرود و این امر در تدوین و وضع قانون مورد توجه قرار گرفته است. براساس قانون همه مسؤلان ارشد، مدیران و دست اندکاران نظام باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.
مقام معظم رهبری در این باره میفرمایند: «مسئولان بلند پایه کشور، قوای سه گانه، از خود رهبری تا آحاد مأموران و مدیران، همه باید پاسخگوی کار خود، تصمیم خود و سخنی که بر زبان آوردهاند و تصمیمی که گرفتهاند باشند.»
پاسخگویی یک حقیقت اسلامی است و همه باید به آن پایبند باشیم .
براساس اصل ۱۲۲ قانون اساسی، مسئولان موظف به پاسخگویی مستقیم به مردم یا نمایندگان مردمند و رئیس جمهور، در حدود اختیارات و وظایفی که برعهده دارد، در مقابل رهبری، ملت و مجلس شورای اسلامی مسئول و پاسخگو است. پاسخگویی نه فقط برای رفع تکلیف، که به عنوان پاسخ به مطالبات عمومی همچون رفع فقر، فساد مالی، بی عدالتی، کاهش فاصله طبقاتی، فراهمآوردن زندگی آبرومندانه برای تمام اقشار جامعه و گسترش ایمان، معنویت و تلاش در جهت احقاق حقوق مظلومان و...، است. همچنین در نظام علوی موضوع نظارت و پاسخگویی آن قدر دقیق است که اگر گزارشی در خصوص تخلف یکی از عوامل به امیرالمومنین امام علی(ع) میرسید، آن را بررسی میکرد و از او توضیح و پاسخ میخواست. ایشان در پی گزارشی از یکی از کارگزارانش فرمود: درباره تو گزارشی دریافت داشتم که اگر انجام داده باشی پروردگارت را به خشم آوردهای و امامت را عصیان کرده و امانت را به رسوایی کشیدهای، به من خبر رسیده که زمینهای آباد را برهنه و ویران ساختهای و آنچه توانستهای از بیتالمال زیر دستت به خیانت خوردهای. بیدرنگ حساب خویش را برایم بفرست و بدان که حساب خدا از حساب مردم بسی سختتر است.
همچنین ایشان کارگزاران حکومت را نسبت به عملکردشان پاسخگو دانسته و آنها را موظف میکنند به سؤالات مردم نیز پاسخگو باشند و آنها را در جریان کارها و تصمیمهایشان قرار دهند. امام علی علیهالسلام به مالک اشتر مینویسد: اگر رعیت برتو گمان ستم برد عذر خود را آشکارا با آنان در میان گذار و با این کار آنان را از بدگمانی بیرون آور.
اما بهتر است در یادداشت بعدی، آقای ربیعی پاسخ دهد چه زمانی بوده که مسئولین بابت مصیبت هایی که در نتیجه تصمیمات آنها بر سر مردم آمده از مردم عذر خواهی کردند؟
بهتر است آقای ربیعی روزهای جمعه هم مانند دیگر روزها برای مردم دلسوزی نکند و به استراحت خود بپردازد و منتی بر سر مردم نگذارد. صحبت های دیگری هم در این یادداشت آمده که جای تعجب دارد. ایشان از ایستادگی و تحمل سختی در برابر امریکا سخن می گوید تا چرخ کشور بچرخد و تیر تحریمگران به سنگ بخورد.
سوال اینجاست که پایداری در برابر امریکا خوب است اما چرا مسئولین از خود شروع نمیکنند و مانند زمان جنگ، در میدان حاضر نمیشوند؟ آقای ربیعی چرا سری به خانههای اشرافی برخی مسئولین دولت نمی زند و از فرزندان خارج نشین آنها سراغی نمیگیرد؟!
اگر مردم در حال حاضر حامی ولایت هستند به این دلیل است که هم به یاد دارند که رهبر انقلاب خود به شخصه در جبهه های نبرد حق علیه باطل حضور داشتند و همراه جوانان برای دفاع از کشور می جنگیدند . مردم عملگرایی ایشان را به چشم دیدهاند و می دانند که در هر مرحله ای ایشان در کنار مردم ایستادهاند. ساده زیستی ایشان که دیگر گفتن ندارد.
اگر امروز مردم از اقدامات قوه قضاییه حمایت میکنند به دلیل این است که تشنه اجرای عدالت هستند و می خواهند بخشی از مسببین شرایط اقتصادی کشور به سزای عمل خود برسند. مردم می دانند زاهد بودن با زهد نمایی دو امر متفاوت است.
کدامیک از رزمندگان ، اسرا و جانبازان و ... در زمان جنگ کاخ نشین بودند، اختلاس کردند؟ یا زندگی اشرافی پی گرفتند؟ سرنوشت همت چه شد؟ سرنوشت بابایی چه شد؟ سرنوشت سردار سلیمانی چه شد؟
اگر این افراد از پایداری در مقابل امریکا سخن گویند به گزافه نرفته اند. به همین دلیل است که مردم این گروه را خدا محور و از خود میدانند و از آنها حمایت می کنند.
بازی با کلمات بازی آسانی است اما فراموش نکنیم شکم خالی دین و ایمان را نمی شناسد و همانگونه در فرمایشات گهر بار امام علی (ع) آمده است : «از دری كه فقر وارد شود از در ديگر ايمان بيرون می رود»
مسئولین دلسوز بایستی آستین بالا بزنند، از خود بگذرند و به جای شعار وارد میدان عمل شوند. کارشناسان اقتصادی و مردم مدتهاست که میدانند تنها بخشی از فشارهای وارده به آنها ناشی از تحریمها است و همه چیز به این تحریمها بر نمی گردد بلکه بخش زیادی از این شرایط ناشی از تصمیمات اشتباه و نگاه به بیرون است. فریاد کشیدن مردم زمانی که دولتمردان تنها نظاره گر باشند فایده ای ندارد . مردم می گویند هر کسی بجای این مسئولین میتواند اینگونه مملکت را اداره کند و نیازی به دلسوزی و نوشتن رنجنامه نیست.