پناهجویان و آوارگان واژگانی که طی سالهای اخیر به کلید واژههای مهم در ادبیات سیاسی و رسانهای جهان مبدل شدهاند. البته باید به این امر توجه داشت که این واژگان با مهاجرت که رسانهها و مقامات غربی آن را بسیار به کار می برند متفاوت است. مهاجرت به معنای افرادی است که برای زندگی بهتر دیار خود را ترک می کنند اما آواره و پناهجو کسانی هستند که به دلیل اشغال سرزمینشان و یا جنگ مجبور به ترک دیار خود شدهاند. مهاجرین از حقوق چندانی برخوردار نیستند و دولتها مختار به پذیرش با رد آنها هستند اما بر اساس کنوانسیون ۱۹۵۱ دولتها موظف به پذیرش پناهجویان و آوارگان هستند و باید امکانات اولیه زندگی را برای آنها تامین کنند. این در حالی است که کشورهای اروپایی که این کنوانسیون را امضا کردهاند از اجرای آن خودداری کردهاند چنانکه تعداد زیادی از کشورهای عضو اتحادیه اروپا با طرح پشتیبانی، تقسیم و انتقال پناهجویان نجات یافته در دریای مدیترانه به برخی کشورهای عضو این سازمان، مخالفت کرده و تنها هفت کشور با پیوستن به این طرح موافقت کردهاند. در نشست وزیران کشورهای عضو اتحادیه اروپا درباره هماهنگ کردن سیاست مهاجرپذیری و تقسیم پناهجویان، تنها ایرلند، لوکزامبورگ و پرتقال اعلام کردند که در طرح ارائه شده توسط آلمان، فرانسه، ایتالیا و مالت برای تقسیم پناهجویان نجات یافته از دریای مدیترانه و بازگرداندن افرادی که واجد شرایط نیستند، مشارکت خواهند کرد.
حال این سوال مطرح میشود که چرا اروپاییها از اجرای این تعهدات شانه خالی میکنند؟ در باب این رفتار توجیهات متعددی از سوی سران غرب مطرح میشود چنانکه برخی از آنها ادعا دارند که جنگ در کشورهای دیگر است و آنها نباید تاوان این جنگ ها را بپردازند و عدهای نیز بر این ادعایند که پذیرش پناهجویان به منزله ورود تروریستها به کشورشان است و لذا از پذیرش آنها خودداری میکنند. این ادعا در کنار بهانههای اقتصادی در حالی مطرح میشود که نگاهی بر کشورهای جنگ زده همچون یمن، سوریه و عراق و یا اشغال شده همچون فلسطین نشان میدهد که آنها قربانیان نژادپرستی و منفعت طلبی دولتمردان غربی شدهاند. کشورهایی که برای منافعشان رژیم صهیونیستی را ایجاد و به حمایت از آن پرداخته اند و یا تروریستها را ایجاد و از حامیان منطقهای آنها نظیر سعودی حمایت همه جانبه میکنند. در این میان رفتارهای نژادپرستانه و اسلام ستیزانه سران اروپا نیز جای تامل دارد چنانکه امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در مراسم یادبود چهار نیروی پلیس که در حمله اخیر یکی از همکاران خودشان کشته شدند قول داد جنگی بی امان علیه تروریسم اسلامی آغاز خواهد کرد. این حرف ماکرون تنها یک لغزش کلامی نبود، بلکه از مقاصد نژادپرستانه غیر قابل قبول در فرانسه پرده برداشت. جملهای چندان برای افکار عمومی جهان بویژه مسلمانان جدید نبوده و در گذشته نیز مشابه آن را شنیده بودند آنجا که سران آمریکا و انگلیس پس از حادثه ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ برای توجیه اشغال افغانستان اعلام کردند هر تروریستی مسلمان نیست اما هر تروریستی مسلمان است و جنگ افغانستان را جنگ صلیبی نامیدند. این نوع اظهارت در کنار عدم پذیرش پناهجویان نشان میدهد که نژادپرستی نهادینهای در میان سران غرب شکل گرفته است که نتیجه آن قربانی شدن میلیونها انسان بی دفاعی است که قربانی جنگ افروزی و منفعت طلبی همین سران غرب شدهاند.
نویسنده: علی تتماج