چندی است که ترامپ با سیاستهای خود مسیری را که استراتژی ایالات متحده برای براندازی نرم جمهوری اسلامی است را میپیماید، ترامپ در مسیری که برگزیده است به وضوح تلاش دارد تا بذر نفاق را در داخل کشور کاشته و با کلیدواژههایی که دست یک جناح میدهد هر دو جناح کشور را به جان هم اندازد، او ابتدا در سخنرانیهای خود تلاش داشت تا ظریف را دیپلماتی قدر و بزرگتر از کری نشان دهد و در ادامه این سیاست در سخنرانی جدیدی که پمپئو وزیر خارجه جنگ طلبش به تهدید و تهمت نسبت به جمهوری اسلامی متوسل شده است، ناگهان یک کد میدهد و میگوید که امریکا حساب روحانی و ظریف را از مسئولان دیگر جمهوری اسلامی جدا میکند!
چندی بعد هم در کمال ناباوری بر خلاف رویه قبلی رئیس جمهوری کشورمان به افتتاحیه مسابقات جام جهانی توسط فیفا دعوت میشود! اینها کدهایی است که ترامپ برای تغییر رژیم در ایران استفاده میکند و تلاش دارد بعد از صحبتهایی که اروپا و امریکا در دوره اوباما داشتند و علنا تاکید کردند که عواملشان در داخل ایران تلاش دارند رژیم را تغییر دهند، سناریو را ادامه داده و اینطور وانمود کنند که افراد خدومی که با همه انتقادهایمان به خدوم بودن آنها بر اساس سخن رهبری اعتراف داریم را در جایگاه یک برانداز و یا جاسوس جا بیاندازند!!! کاری که حتی اگر پنج درصد جامعه آن را باور کنند چنان بلوایی در کشور ایجاد میکند که....
روحانی و ظریف در این روزهای پر فشار تحت سختترین امتحانات قرار گرفتهاند و حالا نوبت آنهاست که تلاش کنند که نشان دهند هیچ تفاوتی با دیگر مسئولان انقلابی کشور در مواجه با زیادی خواهی امریکا و غرب ندارند، همانطور که حجتالاسلام روحانی بعد از سخنان پمپئو این نکته را یادآور کرد که جمهوری اسلامی در مقابل دشمنان متحد است و حرف وزیر خارجه امریکا را نامعقول خواند، همانطور که ظریف در مصاحبه مطبوعاتی قبل از امضای برجام با حرارت و دلسوزی فراوان از چرایی داشتن موشکهای دفاعی صحبت میکرد و به خبرنگاران توضیح میداد که روزی در دوران دفاع مقدس برای دفاع از زن و بچه مردم چون موشک نداشتیم برای گرفتن یک موشک التماس میکردیم.
الان زمان آن رسیده که جناح مقابل که خود را مومن انقلابی مینامد با همه انتقادهای به حق خود از نحوه مدیریت این دو مسئول، پشت رئیس جمهوری و وزیر خارجه کشورمان درآید و در مقابل سیاستهای کثیف تفرقهافکنانه ترامپ متحد شوند و نشان دهند که این دو مسئول خدوم را که در همین نظام جمهوری اسلامی رشد یافتهاند پذیرفته و آنها را خودی میبیند.
حالا مردم هم باید پای کار باشند و به عنوان اصلیترین رکن جمهوری اسلامی هر دوجناح را به وحدت و یکپارچگی دعوت کرده و فریب ظواهر فریب دهنده برخی اخبار که از منشا و منبع نامعلوم منتشر میشود را نخورند. مردم هم باید تلاش کنند که با حفظ روحیه مطالبه گری از مسئولانشان در مقابل تلاشهای خارجی نفاق افکنانه متحد باشند و اولویت کشور را که حفظ منافع ملی است فراموش نکنند.
این را هم باید مد نظر داشته باشیم که امریکا ضمن پیشبرد استراتژی خود در ایجاد نفاق مانند آنچه به عنوان تئوری کسینجر در دوران دفاع مقدس پیگرفته بود، میخواهد با این نفاق افکندن و درگیری جناحی هر دو جناح کشور را تضعیف کرده و به تبع آن اعتماد مردم را از این دو سلب کند تا در نهایت به حکومت ضعیف در کشور راحتتر حمله برده و تغییر رژیم را پیاده کند. البته این نکته هم مطرح است که در عین حال امریکا در هدفی به موازات علت اصلی چنین استراتژیای میخواهد عوامل جاسوسی خود را که در رگههای مانند آنچه در محیط زیست کشف شد، قرار دارند را مصون نگه داشته و حواسها را از کشف این افراد پرت کند.
در نهایت اینطور میتوان عنوان کرد که هوشیاری در قبال این تئوری ترامپی یکی از مهمترین کارهایی است که مسئولان، مردم و دولت باید مدنظر قرار دهند.
نویسنده: مائده شیرپور