از پیچیدهترین مفاهیم بشری، مفهوم زندگی است. هر کس به خویشتن مراجعه کند بیدرنگ مفهوم زنده بودن خود را درمییابد. برخلاف اینکه این مفهوم به سادگی دریافت میشود عکس آن یعنی وجود نداشتن قابل فهم نیست.
تمامی دعواهای بر سر مفهوم وجود نیز به دلیل عدم امکان فهم وجود نداشتن است. اینگونه مباحث که فلاسفه اسلامی و غیراسلامی زیادی را در طول تاریخ به خود مشغول کرده بود شاید دیگر خیلی مورد بحث و نظر نباشد.
ولی قابل انکار نیست که بسیاری از همین مباحث بود که باعث فهم بهتر پیرامون این موضوع گردید، طوری که امروزه به صورت یک حق غیرقابل انکار بین همگان پذیرفته شده است.
بدون شک ضامن اجرای بقیه حقوق اساسی انسان برآورده شدن حق حیات است. انسانی که حیات نداشته باشد واضح است که حقوق دیگری هم برای او نمیتوان متصور بود. نتیجهای که میتوان گرفت این است که حق حیات نسبت به حقوق دیگر دارای اولویت است.
مرجع شناخته شده برای تنظیم حقوق انسانی در جهان سازمان ملل متحد است. که این سازمان سال ۱۹۴۸ حقوقی را تحت عنوان حقوق بشر به تصویب مجمع عمومی این سازمان رساند. و به تمامی کشورها جهت اجرا ابلاغ کرده و لفظ لازمالاجرا را بر آن نهاد.
با توجه به اینکه تنها در ماده ۳ اعلامیه حقوق بشر اشاره شده است که (هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد)، به نظر میرسد که به صورت جدی به حق حیات در این اعلامیه پرداخته نشده است. در صورتی که تمامی ۳۰ بند ذکر شده در این اعلامیه در صورتی تحقق مییابد که این حق برآورده شده باشد.
متاسفانه در زمینه کشتار انسانها توسط مجامع بینالمللی تاحال کوتاهیهای زیادی صورت گرفته است. طبق برخی آمار تعداد کشتارهای صورت گرفته در جهان پس از جنگ جهانی دوم و در حین جنگ سرد تا زمان فروپاشی شوروی از تعداد کشتگان دو جنگ جهانی بیشتر گزارش شده است. با اینکه در دو جنگ جهانی دههامیلیون انسان کشته شدهاند. در صورتی که حداقل انتظاری که وجود داشت این بود که با تشکیل سازمان ملل متحد و ادعای دفاع از حقوق انسانها تعداد کشتههای جهان کمتر شود.
آمار قابل توجهی از این کشتارها مربوط به جهان اسلام است. کشتارهای صورت گرفته توسط رژیم صهیونیستی در فلسطین و لبنان، جنگ ۸ ساله ایران و عراق، اختلافات و جنگهای داخلی کشورهایی نظیر ایران و افغانستان (که اسناد دخالت برخی دولتهای خارجی در این جنگها وجود دارد) همه و همه باعث نوعی بیاعتمادی عمومی بین مسلمانان در مورد احقاق حقوقشان توسط این مجامع گردید.
همانطور که قبلا اشاره گردید دلایلی از این دست باعث ایجاد این فکر در جوامع اسلامی و سازمان کنفرانس اسلامی گردید که برای برآورده شدن حقوق مسلمانان باید خود دست به کار شوند. نهایتا نیز اعلامیه حقوق بشر اسلامی سال ۱۹۹۰ در قاهره مصر به تصویب رسید.
با یک نگاه گذرا و مقایسه این اعلامیه و اعلامیه جهانی میتوان نوع نگاه این دو اعلامیه را مقایسه کرد. همانطور که گفته شد در اعلامیه جهانی تنها یک بند آن هم به صورت کلی در مورد این حق نظر داده است که به تبع اشاره کلی قابلیت تفسیرهای گوناگون را بوجود آورده است. در صورتی که در اعلامیه حقوق بشر اسلامی به صورت جزئیتری حقوق مطرح شده است.
در مواد ۲ و ۳ و ۷ و ۱۸ این اعلامیه به صورت مستقیم به این حق اشاره شده است. ماده دوم زندگی را موهبتی الاهی ذکر کرده و حکومتها را موظف به حفظ این موهبت کرده است. استفاده از سلاحهای کشتار جمعی نیز در این بند ممنوع شده است.
ماده سوم اشاره به حق حفظ جان غیر نظامیان میکند و کشتار خانوادههای طرفین دعوا را ممنوع اعلام کرده است. ماده هفتم نیز در مورد حق زندگی کودک و حتی جنین موادی را ذکر کرده و لزوم مراقبت از آنها را متذکر شده است.
حتی ماده هیجدهم در مورد امنیت فکری و روانی هر فرد نسبت به جان خودش نیز موردی را ذکر کرده و لزوم برآورده شده آسودگی خاطر از حفظ جان را جزء حقوق بر شمرده است.
نبودن بیانی جزئی و مصداقیتر در مورد حق حیات در اعلامیه حقوق بشر باعث شده که برخی کشورها و مجموعهها با تفاسیری غلط به کشورهای دیگر حمله کرده و دست به کشتار بزنند و سازمان ملل نیز در مورد آنها نتواند اقدام حقوقیای بکند. البته بحثهایی در رابطه با نفوذ برخی قدرتها در این سازمان نیز این مسئله را دو چندان کرده است.
از موارد دیگری که در مورد جان انسانها نادیده گرفته شده حق حیات جنین است. قانون سقط جنین که در آمریکا توسط بیل کلینتون به تصویب رسید ظاهرا منافاتی با اعلامیه جهانی ندارد و حتی با توجیهاتی شاید توافق با برخی بندها داشته یا حتی در راستای اجرایی کردن آن بندها (مانند برآورده شدن آزادی در بند ۳ این اعلامیه) شمرده شود. در صورتی که طبق نظر اسلام جنین نیز مانند هر انسان دیگر حق موجود شدن و حیات یافتن دارد و باید از این حق او محافظت شود. این قانون باعث شده که روزانه بیش از ۵۰۰۰ جنین سقط شده بدون اینکه مشکلی عمومی و قانونی برای آن وجود داشته باشد(آمار برای سال ۱۹۹۸ هست و احتمالا تاحال بیشتر نیز شده است).
اسلام حفظ جان یک انسان را برابر با حفظ جان کل بشریت دانسته و در مورد جان انسانها ارزش والایی قائل شده است. و همین اسلام مبحث قصاص را ضامن حفظ جان انسانهای دیگر انگاشته و مانعی در برابر از بین بردن این حق دانسته است. در کنار کشتارهای ذکر شده در بالا و سکوت سازمانهای حقوق بشری تنها بحث قصاص مسلمانان است که در خور بیانیه از سازمان ملل میشود! ، تا بحال هیچکدام از رفتارهای فوق در مورد کشتار انسانها به قدر قصاص لایق بیانیه و مبارزه فعالین حقوق بشر قرار نگرفته است!
پيمان خاكساري