جمهوری اسلامی ایران با چه هدفی وارد بحران سوریه شد؟
این پرسشی است که شاید بسیاری از کارشناسان مسائل سیاسی و البته افکار عمومی در ذهن خود داشته باشند و هر کدام نیز پاسخی برای آن یافته باشند.پاسخی که بدون در نظر داشتن عمق بحران و تحولاتی که در منطقه و جهان وجود دارد نمیتواند یک نظر کارشناسی حساب شده را بروز دهد.
باید در نظر داشت که سوریه عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در منطقه است و این عمق استراتژیک با وجود دولتی ایجاد شده که رئیس جمهور آن، بشار اسد است.
مردم سوریه نیز از روابط عمیق و استراتژیک با جمهوری اسلامی ایران رضایت کامل دارند هر چند در میان برخی جریانها و گروههایی در این کشور مخالفتهایی دیده میشود اما این جریانها از حمایت رژیمهایی برخوردارند که خواهان سرنگونی دولت قانونی بشار اسد هستند.
جریانهای مخالف دولت سوریه در اقلیت قرار دارند به همین خاطر است که با وجود حمایتهای گستردهای که از سوی آمریکا، اروپا، ترکیه، سعودیها و رژیم صهیونیستی میشوند، نتوانستند به اهداف خود دست یابند. ورود جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز بحران در سوریه شاید برای برخی این تصور را ایجاد کرد که برای مبارزه با تروریستهای تکفیری وهابی بوده است، که البته این یکی از اهداف مهمی است که ایران در سوریه دنبال میکند.
تروریستهای تکفیری وهابی نه تنها خطری جدی برای سوریه محسوب شده و میشوند، بلکه برای کل منطقه، جهان و جمهوری اسلامی ایران خطر آفرین هستند. فلسفه تشکیل گروههای تروریستی تکفیری وهابی در منطقه و گسترش آن مقابله با جمهوری اسلامی ایران و تفکر مقاومت در منطقه بود.
نفوذ ایدئولوژیک ایران در منطقه و در میان مردم مسلمان، دشمنان را به وحشت انداخته است و برای جلوگیری از گسترش نفوذ جمهوری اسلامی دست به تأسیس گروههای تروریستی زدند تا بتوانند سدی مقابل نفوذ ایران ایجاد کنند.
این که تروریستهای تحت حمایت جبهه غربی عبری عربی در کشورهایی چون سوریه و عراق سر بر آوردند، خود گویای آن است که هدف، جمهوری اسلامی ایران بوده است، چرا که این دو کشور در جبهه مقاومت قرار دارند به همین خاطر تضعیف سوریه و عراق و اشغال آن میتواند ضربهای به ایران و جبهه مقاومت باشد.
سوریه و عراق دو کشور جدا ناپذیر از پیکره جبهه مقاومت هستند، حتی اگر در درون این دو کشور مخالفتهایی دیده شود اما مردم آنها نیز میدانند که با وجود روحیه مقاومت و سیاستی که اکنون اعمال میشود، از تمامیت ارضی آنها مقابل توطئهها جلوگیری میکند.
اگر برخی تصور میکنند که هدف ایران از ورود به بحران سوریه تنها مبارزه با تروریستها بوده است، اشتباه محاسباتی مرتکب شدهاند، چرا که اگر دولتی غیر از دولت قانونی بشار اسد در سوریه حاکم بود که با ایران روابط استراتژیک نداشت، هیچگاه تروریستهای تکفیری وهابی تحت حمایت مثلث شرارت غربی عبری عربی در سوریه حضور نمییافتند.
و حتی در صورت ورود تروریستها به سوریه در نبود دولتی چون دولت بشار اسد، ایران هیچگاه برای مبارزه با آنها هزینه نمیکرد.
با این حساب میتوان حتی گفت که هدف مهم ایران برای ورود به بحران سوریه، حفظ دولت قانونی بشار اسد بود، چرا که سوریه همانگونه که رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در دیدار چند سال پیش بشار اسد با ایشان مطرح کردند سوریه عمق استراتژیک جمهوری اسلامی ایران است و این عمق استراتژیک بدون یک دولت همسو با ایران که روابط استراتژیک دارند، وجود نداشت.
اگر به سفر بشار اسد به تهران که سال گذشته در اسفند ماه انجام شد بنگریم و دیداری که او با مقام معظم رهبری داشت عمیقتر نگاه کنیم به دو وجه از اهداف ایران در سوریه میرسیم، نخست، حفظ دولت قانونی بشار اسد در سوریه است و سپس مبارزه با تروریستهای تکفیری وهابی، و اگر اکنون تروریستها در نقطه ضعف شدید قرار گرفتهاند اما ترکیه مانعی بر سر پاکسازی بخش اندکی از آنها در ادلب ایجاد کرده است، بر اساس آنچه که گفته شد، برای ایران شاید روابط با ترکیه اهمیت داشته باشد اما سوریه از ترکیه برای ایران اهمیت بیشتری دارد.
چرایی آن نیز روشن است، همسویی اردوغان با مواضع آمریکا، اروپا و رژیم صهیونیستی علیه سوریه، برای جمهوری اسلامی ایران و حتی روسیه خطرناک است و ایران نمیتواند به خاطر روابطی که با ترکیه دارد، سوریه را فدای آن کند. سوریه کاملاً قابل اعتماد و اطمینان است اما ترکیه را نمیتوان چنین پنداشت.
نویسنده: سیاوش کاویانی