خروج آمریکا از توافق هستهای تنها یک بهانه بود تا این رژیم بخواهد در ذیل این خروج شرایط تحریمهای بیشتر علیه ایران را اعمال کند؛ آمریکا میخواهد به وسیله این تحریمها تهران را در منطقه منزوی کند، به رژیم غاصب صهیونیستی مشروعیت بیشتری بخشد و به بیان دیگر حاشیه امنی برای این رژیم کودک کش فراهم کند و در نهایت با تحمیل خواستههایش به ایران زمینه حذف جمهوری اسلامی ایران را نیز فراهم کند.
از گزینه تحریم استفاده کرده تا بتواند ایران را پای میز مذاکره بکشاند؛ چراکه فکر میکند در میز مذاکره بهتر میتواند از تهران امتیاز بگیرد!
مقامات اروپایی از جمله آلمان، انگلیس و فرانسه بارها بر حفظ توافق هستهای تأکید کردهاند، رایزنیهای مختلفی نیز داشتهاند، بطور مثال وزارت خارجه فرانسه از بررسی پیشنهاد وزیر خارجه آلمان درباره ایجاد یک نظام پرداخت مالی جدای از آمریکا برای حفظ برجام خبر داد.
چند روز پیش بود که وزیر خارجه آلمان در سخنانی از ضرورت ایجاد یک نظام پرداخت مالی مستقل از آمریکا توسط اتحادیه اروپا با ایران و حفاظت از شرکتها در مقابل تحریمهای اعمالی از سوی آمریکا، سخن گفت.
آنگلا مرکل صدراعظم آلمان این پیشنهاد وزیر امور خارجه خود را تمجید کرده و آن را مهم ارزیابی کرده است.
اما به نظر میرسد مقامات اروپایی کمی کند حرکت میکنند، آنها بر حمایت و حفظ توافق هستهای اصرار دارند اما، شرکتهایشان روی حرف مقاماتشان حساب باز نمیکنند؛ چنانچه به تازگی خطوط هوایی انگلستان (بریتیش ایرویز) اعلام کرد پروازهای خود به تهران را در ماه سپتامبر متوقف خواهد کرد و سپس خطوط هوایی فرانسه نیز از ۱۸ سپتامبر پروازهای خود به ایران را متوقف خواهد کرد. طبق گزارشها خطوط هوایی «کیالام» هلند نیز پروازها به ایران را متوقف کرد. خروج شرکتهای توتال، زیمنس و دیگر شرکتهای اروپایی از ایران نیز نمونه دیگر از بیاعتنایی این شرکتها به وعدههای مقامات اروپایی است.
برخی محافل رسانهای معتقدند اگر اروپا تنها به حمایت لفظی از برجام بسنده کند و اقدامات پیشگیرانهای در قبال تحریمهای آمریکا علیه ایران اتخاذ نکند منافعش به خطر خواهد افتاد، آمریکا به دنبال بیثبات کردن و ناامنی در منطقه است، از درگیری کشورهای منطقه به خواستههایش میرسد، اما خاورمیانه بیخ گوش اروپا است، هر تنش و اتفاق ناگواری، دودش در چشم اروپا نیز فرو خواهد رفت و آنها نیز امنیتشان به خطر خواهد افتاد، آمریکا، سوریه را به جولانگاه تروریستها تبدیل کرده است، اروپا نیز تاوان پس داد، اروپا باید بداند اگر مانع تحریمهای آمریکا علیه ملت ایران نشود، بسیاری از منافعش بویژه در بعد امنیت به خطر خواهد افتاد، اروپا میداند ایران نقش مؤثری در ثبات و تأمین امنیت منطقه به عهده دارد، از اینرو هرگونه بحران در ایران، شرایط ثبات در اروپا را به دلیل تداوم شیطنتهای آمریکا در غرب آسیا به خطر خواهد انداخت.
در همین رابطه دیپلماسی ایرانی به نقل از تحلیل هفته نامه اشپیگل با تیتر اگر ایران به سوریه بعدی تبدیل شود چه؟ مینویسد؛ سیاستهای ترامپ در خاورمیانه باید اولویت اول کشورهای اروپایی باشد. این بار بر خلاف بحرانهای قبلی، آلمان و سایر کشورهای اروپایی باید با نگاه به آینده سیاست خارجی پیشگیرانهای اتخاذ کنند. هیچ بعید نیست که همین روزها بخواهیم در مورد بحران ایران صحبت کنیم. بعد از بحران اروپا، بحران اوکراین و بحران پناهندگان، مسئله ایران میتواند مرحله مهم دیگری برای صدراعظمی آنگلا مرکل باشد. با این حال، آلمان و اروپا میتوانند درگیر بحرانی شوند که رخداد آن قابل پیشبینی است. پس از بحران پناهندگان خود آنگلا مرکل گفت: سیاست نادیده گرفتن اشتباه بوده است. ما باید متوجه میشدیم که چه اتفاقی در حال رخ دادن است و زودتر از اینها کاری برایش میکردیم.
در مورد ایران هم همین است. ایران ناآرام است. ماهها است که مردم برای نشان دادن نارضایتی شان به خیابانها آمدهاند...تحریمهای شدیدی که ترامپ، رئیسجمهور آمریکا تصمیم به اعمال مجدد آنها گرفته است، تنها این بحران را بدتر خواهد کرد. دولت ترامپ بارها هدفش را از این اقدامات بیان کرده است: به زانو درآوردن حکومت اسلامی. تحریمها به منظور به پای میز مذاکره کشاندن ایرانیها اتخاذ شده است و یا هم میخواهند حکومت را بیثبات کنند. این رویکردی بسیار خطرناک است. از لحاظ سیاسی، ایران یکی از تنها کشورهای تقریبا پایدار در منطقه است و ترامپ با اقداماتش میتواند ایران را به یک سوریه دیگر تبدیل کند.
البته ایران تنها کشوری نیست که ترامپ با سیاستهای خارجیاش بیثبات کرده است. حمایت یکجانبه و فتنهگرایانهاش از عربستان و اسرائیل، به آنها قدرت بیشتری بخشیده است. ایران از طریق نیروهای گماشتهای که در عراق، لبنان، سوریه و یمن دارد به دنبال افزایش نفوذ خود است.
خاورمیانه همسایه اروپا است. همان طور که بحران پناهندگان نشان داد، هر اتفاقی که در آنجا رخ دهد، عواقبش خواسته یا ناخواسته دامنگیر اروپا خواهد شد. اگر آمریکا آتش بیثباتی در خاورمیانه را شعلهورتر کند، امنیت اروپا در معرض خطر خواهد بود. خود آمریکا در شرایط بسیار متفاوتی قرار دارد. بخش عمدهای از نفت و گاز این کشور از خاورمیانه تأمین میشود و آمریکا روابط نزدیکی با اسرائیل دارد، اما اگر جنگی داخلی در ایران آغاز شود، تأثیر مستقیمی بر آمریکا نخواهد داشت. ایران کشوری چند قومیتی است که بیش از ۸۰ میلیون نفر جمعیت دارد که چهار برابر جمعیت سوریه قبل از آغاز جنگ است.
از طرفی دیگر، ایران و خاورمیانه در انتهای لیست اولویتهای سیاست خارجی آلمان قرار دارند. وقتی که در ماه ژوئن، وزیر دفاع آلمان با مشاور امنیت ملی، وزیر امور خارجه و وزیر دفاع آمریکا دیدار کرد، حتی اسمی هم از ایران نبرد که آن هم به خاطر بیاعتنایی به ایران بود.
از اوایل نوامبر ترامپ میخواهد دور دوم تحریمها را آغاز کند که به مراتب سختگیرانه تر است و جلوی صادرات نفت ایران را خواهد گرفت. کاخ سفید میخواهد شریان حیاتی اقتصاد ایران را ببرد. اتحادیه اروپا در تلاش است با مقابله با تحریمهای آمریکا و یافتن راهی برای ادامه تجارت با ایران توافق هستهای را حفظ کند. این کار درستی است اما، آن قدرها موثر نیست. پایان یافتن توافق هستهای تنها فاجعهای نیست که ممکن است رخ دهد.
اروپا فقط نباید به این بسنده کند که راهی برای حفظ توافق بیاید. باید به واشنگتن گوشزد کند سیاستهای بیثبات کنندهاش در قبال ایران و خاورمیانه، علیه منافع امنیتی اروپا است. سیاستهای ترامپ در خاورمیانه باید اولویت اول کشورهای اروپایی باشد. این بار بر خلاف بحرانهای قبلی آلمان و سایر کشورهای اروپایی باید با نگاه به آینده سیاست خارجی پیشگیرانهای اتخاذ کنند.
تحلیلگر هفتهنامه اشپیگل آلمان به درستی موقعیت را درک کرده و درباره آن نوشته است. هر چند جمهوری اسلامی ایران اجازه ایجاد چنین وضعیتی را نخواهد داد و با حمایت مردم خود از این گردنه نیز عبور خواهد کرد، اما اگر شرایطی که تحلیلگر این هفته نامه آن را پیشبینی کرده است بر فرض اتفاق بیفتد، اروپا نخستین جایی خواهد بود که از این وضعیت و شرایط بیشترین ثدمه را خواهد دید. جمهوری اسلامی ایران لنگر ثبات و امنیت منطقه است، با نبود آن امنیتی در غرب آسیا نخواهد بود و قطعاً این شرایط ناامنی به اروپا نیز کشیده خواهد شد. دیپلماسی ایرانی