مذاکرات سخت و نفسگير هستهاي طي دو سال گذشته که منجر به توافق بر سر حل پرونده هستهايايران در ۱۲ سال گذشته گرديد داراي نکات و مباحث گوناگوني است. در اين نوشتار سعي داریم با توجه به تصویب قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت مبنی بر لغو تحريمهاي اعمالشده عليه ايران؛ به برخی نکات در این زمینه اشاراتی داشته باشیم:
۱- مذاکرات هستهاي به پايان رسيد و سياست برد – برد به قطعنامه منجر و تمام اعضاي ۱+۵ نسبت به آن ابراز اميدواري کرده و از آن به عنوان موفقيتي ماندگار در عرصه ديپلماسي بينالمللي ياد نمودند. کارشناسان معتقدند شش کشوري که اين توافقنامه را تأييد کردند، چشماندازي فراتر از يک توافقنامه ساده داشتند. آنها سعي دارند بحرانهاي اقتصادي خودشان را که منجر به بحرانهاي سياسي شده، چارهانديشي کنند و براي حل اين بحرانها به بازارهايايران چشم دوختهاند. اگر به روند مذاکرات هستهاي توجه کنيم، ميبينيم که تحريمهاي ايران بهصورت ساليانه تمديد ميشد، اما در روزهاي پاياني مذاکرات هستهاي، اتحاديه اروپا تحريمها را براي ۳ روز تمديد کرد و آمريکاييها نيز به مدت ۶ ماه تمديد کردند که همين نوع تمديد تحريمها بيانگرآن بود که اولا مذاکرات در حال به نتيجه رسيدن است و دوم اينکه اروپاييان براي ثانيههاي پس از تحريم برنامه دارند و نميخواهند بازار اقتصادي ايران را از دست بدهند.
۲- اينک وقتي به ۱۲ سال مذاکرات پر فراز و نشيب و پيچيده کشورهاي۱+۵ با ايران نظر ميکنيم ميتوان دريافت کهاين مسير اگر چه يک رقابت و چالش نابرابر و در بسياري موارد خصمانه از سوي قدرتهاي بزرگ عليه تهران بوده ولي به دلايل مختلف جمهوري اسلاميايران با تماميتوان خود پس از سالها مذاکره و پيگيري، موفق به طي کردن اين راه طولاني و به پايان رساندناين پرونده به جايگاه قابل اعتماد شده است. دراين شرايط ميتوان با مراجعه به تاريخ و رصد حافظه آن دريافت که مسيراين توافق از چه مراحل سخت و طاقتفرسايي عبور کرده و کدام منطق و عقل سليم توانسته است با تماميفشارها و تنگناها هم اکنون خود را از ميان فضاي غبارآلود سياسي و تبليغاتي غرب خارج کرده و به يک جمعبندي مورد رضايت دو طرف برساند.
۳- پس از يك دهه فشارهاي ناشي از شديدترين تحريمهاي ظالمانه و فشارهاي ديپلماتيك بر ملت و نظام جمهوري اسلامي وايستادگي ملت بزرگ ايران اسلامي در برابراين فشارها، بر دولتمردان آمريكايي دو مسأله مهم بهصورت قطعي روشن شد. اول اينكه در توسعه صنعت صلحآميز هستهاي، ايران به نقطه بيبازگشتي رسيده است. دوم، توسعه قدرت دفاعي كمنظير جمهوري اسلاميايران كه عمدتا و به تعبيري بصورت صددرصد، متكي بر توانمنديهاي بومي است، راه هرگونه گزينه نظامي را به رويشان بسته است. حال چه برايشان خوشايند بود يا نه، متفقا به اين نتيجه رسيدند كه «ايران؛ كشوري است كه بايد از نو شناخت و با او تعامل سازنده داشت.»
۴- موفقیت بزرگ جمهوریاسلامی در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴ را میتوان پیروزی گفتمان منطق و استدلال، بر جنگ و خشونت نامید. توافقی که در وین اتریش حاصل شد تنها یک توافق نبود بلکه این توافق، آغاز یک راه است برای تعامل کشورهای منطقه و کسانی که واهیانه ایران را یک تهدید فرض میکردند.
حداقل نتيجه اين توافق، ايجاد محملي براي همه كشورهاي منطقه براي ارتباط محترمانه و متقابل باايران است. مذاكرات هستهاي فرآيندي ۱۲ساله بود كه با مقاومت ملت بزرگايران به نتيجه رسيده است. اين موفقيت پيام مهمي براي تمام دنيا داشت و آن اينكه زبان تهديد، تحريم، خشونت و زور عليه مردمايران هيچوقت به نتيجه نميرسد و اين ادبيات در ميان مردم ايران هيچ جايگاهي ندارد.
۵- دومين روز تاريخي برای کشور و ملت عزیزمان در۳۰ تيرماه ۱۳۹۴ رقم خورد. شش روز بعد از دستيابي به توافق هستهاي در وين، قطعنامه ٢٢٣١ شوراي امنيت، اين توافق را به اتفاق آرا تصويب كرد. قطعنامهاي كه متضمن لغو تحريمهاي اعمالشده عليهايران در برابر برخي محدوديتها در يك زمانبندي مشخص است.
توافق هستهاي ايران و ١+٥، مسير طولاني وين به نيويورك و از قصر تاريخي كوبورگ تا برج شيشهاي سازمان ملل را پيمود. از شش قطعنامه كه در فاصله سالهاي ٢٠٠٦ تا ٢٠١٠ در شوراي امنيت به تصويب رسيده بود، گذشتيم تا به قطعنامه جديد برسيم. اعضاي شوراي امنيت به رياست دورهاي نيوزيلند با ١٥ رأي مثبت، قطعنامه جديدي برايايران تصويب كردند. قطعنامه جديد كه با شماره ۲۲۳۱ به تصويب رسيده، تمام کشورهای عضو سازمان ملل را به اجرای «برنامه جامع اقدام مشترک» یا متن توافق هستهای ایران با گروه ١+٥ موظف میکند. قطعنامههاي پيشين عليه ايران ذيل موادي تصويب شده كه هركدام از آنها ايران را خطري براي صلح و امنيت جهان ميشناساندند.
۶- باید این قطعنامه را قطعنامهاي منحصر به فرد در تاریخ شورای امنیت سازمان ملل متحد دانست. براساس قطعنامه جديد، همزمان با اجراي اقداماتِ توافقشده مرتبط با برنامه هستهاي توسط ایران و راستیآزمایی توسط آژانس، تمام مفاد برنامههاي قبلي به نحو مشخصشده لغو خواهد شد و محدوديتهاي خاصي را به نحو مشخصشده برقرار خواهد كرد. در متن قطعنامه جديد آمده است : «مفاد قطعنامههای ١٩٦٩ (٢٠٠٦)، ١٧٣٧ (٢٠٠٦)، ١٧٤٧ (٢٠٠٧)، ١٨٠٣ (٢٠٠٨)، ١٨٣٥ (٢٠٠٨)، ١٩٢٩ (٢٠١٠) و ٢٢٢٤ (٢٠١٥) باید لغو شوند». لغواين قطعنامهها به بعد از گزارش آژانس موكول ميشود. براساس متن توافق جامع در برنامه اجرائي توافق، «روز توافق،٩٠ روز پس از تأیید این توافق توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد است، یا تاریخ مقدمیکه با رضایت متقابل اعضای برجام تعیین شود، خواهد بود که در آن، این «برجام» و تعهدات مندرج آن از تأثیر برخوردار خواهند شد.
۷- کارشناسان حقوق بینالملل برا ی تصویب قطعنامه مذکور ۴دستاورد سیاسی ذکر کردهاند که به اختصار به آنها در ذیل اشاره میشود:
۱لف- برای نخستینبار ایران بهعنوان یک کشور موفق شده سلطه ساختاری و حقوقی شورای امنیت بر نظام بینالمللی را به صورت بیسابقهای مهار کند. بهعبارت دیگر، ایران موفق شده توافقی منعقد کند که عملا اثر اصل ۱۰۳ منشور را - که در ادبیات پسااستعماری از آن بهعنوان ابزار سلطه قدرتها یاد میشود - بیاثر کند.
ب- قطعنامهای که در تأیید توافق هستهای صادر خواهد شد به نحوی تنظیم شده استکه اشارات به ماده ۴۱ (مربوط به فصل هفت منشور) تنها به بندهای مربوط به لغو تحریمها (یعنی تعهدات طرف مقابل ایران) محدود میشود. این امر به این معنا نیز هست که ایران موفق شده است شورای امنیت را از رویه معمول خود خارج و به ابتکارات و بدعتهای جدیدی به نفع خود وادار کند.
ج- ایالات متحده آمریکا - که همواره سکاندار بلامنازعه شورای امنیت بوده - برای نخستینبار «مخاطبِ» یک قطعنامه الزامآور شورای امنیت قرار گرفته است. بهعبارت دیگر، برای اولینبار پس از تأسیس سازمان ملل، شورای امنیت، ایالات متحده آمریکا را به اجرای تعهدات حقوقیاش نسبت به یک کشور دیگر (ایران) ملزم میکند.
د- ایران موفق شده جریان جنگطلب و ایرانستیز درونِ آمریکا (و درون کنگره) را با استفاده از اهرم حقوق بینالملل – آنهم با همراهسازی دولت و دستگاه سیاست خارجه خودِ آمریکا - تا حدود زیادی منزوی و حتی مهار کند. امروز، برای جریان تندروی درون آمریکا، «ایرانستیزی» برخلاف ۳۵ سال گذشته دیگر رایگان نیست و چهبسا هزینه قابلملاحظهای نیز دارد که کمترین آن نقض قطعنامهای است که متحدان غربی این کشور پای آن امضا زدهاند.