آخر سال است و میزنیم. یعنی همچین میزنیم که صدای آن جوری بپیچد که از سمت چپ آبدارخانه سیاست روز صدا برود تا دفتر مدیرمسئول و از آنجا برود سمت راست و به دفتر آقای رئیسجمهور که ...
: قاطی کردی ننجون؟ این مزخرمات چیست که سر هم میکنی؟ سرت به جایی خورده؟
: نه ننه! داشتیم فرمایشات وزیر کار را میخواندیم که یهو سرمان گیج رفت و تک مضرابی زدیم و حالا میخواهیم یک سوراخ موش پیدا کنیم و در برویم.
وزیر کار: فساد را باید محدود کرد. چون هر جا نفس انسان باشد فساد قطعا رخ میدهد.
ننجون: بنده پیشنهاد میکنم بعد از این در ورودی وزارتخانهها و سازمانها مامور بگذارند و هر مدیری خواست برود بالا حتما نفس خود را دم در تحویل بدهد.
بین ساختارهای فسادساز، فسادگستر و فسادسوز ارتباط وجود دارد.
ننجون: بین ساختارهای فساددوز و فسادروز و فساداندوز هم ارتباطاتی وجود دارد که باید به آن توجه کنیم.
حقوق کارگران سالها از تورم عقب مانده است.
ننجون: تقصیر مسئول اتحادیه آرد و نان و رئیس سازمان آبخیزداری شهرستان ملارد است. اگر اجازه بدهید بروم دعوایشان کنم.
دهه شصتیها نعمتی هستند که میتوانند موتور محرک اقتصاد باشند.
ننجون: عجبا! همکار عزیزتان که گفته به درد لای جرز هم نمیخورند دهه شصتیها! چی شده واقعا؟ استیضاح نزدیک است؟
من از متولدین دهه شصت میخواهم با مهارتآموزی آشتی کنند و به موفقیت بیندیشند.
ننجون: حقیقتا شما خیلی زحمت میکشید. چشم قربان به دهه شصتیها میگوییم بروند آشتی کنند. اگر لازم شد گوش آنها را هم میپیچانیم.
مردم حق دارند احساس کنند سطح زندگی مسئولان شاید با آنها فاصله دارد. اما واقعیت این است که من خودم به عنوان وزیر در جامعه تردد میکنم؛ خرید میکنم. تمام اقوام من جنوب شهری هستند و با آنها رفت و آمد دارم. محیط اجتماعی زندگی من به عنوان وزیر همین است.
ننجون: شما را به خدا بس کنید. الان مدیرمسئول روزنامه شما را با "ننجون" اشتباه میگیرد و دست چپش را میبرد بالا و همچین به گونه راستتان فرود میآورد که دیگر قدرت تردد هم نداشته باشید.