همانطور که فرهنگ برهمه چیز تأثیر میگذارد، صدها و بلکه هزاران عامل نیز بر فرهنگ یک ملت مؤثر است. معهذا چنانچه بخواهیم اولویت بندی عوامل مؤثر بر فرهنگ و رفتار فرهنگی یک ملت را داشته باشیم، لاجرم میتوانیم دوعامل را در صدر قرار دهیم. اول خانواده و دوم نظام آموزشی. خانواده را همگان تعریف کردهاند و میدانند. همانقدر که بگوییم خانواده خاستگاه فرد و خاستگاه جامعه است و همهچیز از خانواده برمیخیزد. خانواده اگر سالم، عاقل، متعهد، مومن و پاک و شریف باشد، تقریباً همه مسائل جامعه حل میشود. اما برای اینکه چنین خانوادههایی داشته باشیم یا چنین خانوادههایی در اکثریت مطلق قرار گیرند، کار بزرگی و راه درازی در پیش است . خانوادهها عبارتند از مجموع زوجین که از اجتماع برخاستهاند و فرزندانی که از خانواده برخاستهاند و غمگنانه بسیاری از خانوادههای ما به درستی آموزش نیافته و ناهنجاریهای نسلهای قبلی را در خود باز تولید و تشدید کردهاند و همانها را به نسلهای بعدی تحویل میدهند . دولت به معنای حاکمیت در برابر سیرتکوین و تحول خانوادهها مسئول است. مسئول به معنای تأسیس یک ساختمان با چند کارمند به عنوان معاونت یا مشاورت خانواده فلان نهاد نیست . خانوادهها بهشدت نیازمند آموزشهای مفید در همه حوزهها هستند . این آموزشها ، اکنون بر عهده هیچ نهادی نیست و تقریباً اصلاً انجام نمیشود. اگر تلویزیون گهگاه برنامههای خوبی ارائه میکند، درکنار دهها برنامه بد دیگر اثرش خنثی میشود.
اما نظام آموزشی کشور، دومین عامل اثرگذار بر فرهنگ همه جامعه است که متاسفانه هنوز بسیار میلنگد. این سخن نیاز به اثبات ندارد، همه رفتارهای ریز و درشتی و همه آنچه هر روز به چشم میبینیم یک سرش در نظام آموزش و پرورش است که اگر این نظام بهتر از این بود، وضع ما نیز بسیار بهتر از این بود که هست . نظام آموزشی نیاز به یک اصلاح اساسی و بنیادی و انقلابی دارد که بسیاری نیز گفتهاند اما سقف پرواز اصلاحات در نظام آموزش و پرورش نباید فقط به تغییرات پایه ای ؛ مثلا۶ کلاسه کردن دوره ابتدایی یا ۳ ساله کردن دوره دبیرستان و مسائل شکلی از این نوع محدود گردد ! تردید نکنید اگر آموزش و پرورش اصلاح شود، جامعه اصلاح میشود و این یکی از گرانبهاترین سخنانی است که متأسفانه به خاطر تکرار و بیتوجهی ، لوث و ملالآور جلوه میکند و دیگر گوشی یارای شنیدنش را ندارد . آموزش و پرورش ما ، جدای از این اصلاحاتی (که درهردهه ای مطرح ميگردد واجرایی ميشود ) به شوخی شبیه است ، نیازمند اصلاح جدی در اساس و بنیان با اتکا به همه تجربههای بشری و جهانی است . اصلاحاتی که از فرط بزرگی هیچ دولتی یارای دست زدن و حتی آغازیدن آن را نداشته است و معلوم نیست کی قرار است این کلنگ بر زمین بخورد!