عراق که با پیروزیهای گسترده بر تروریسم توانسته بود به جایگاه قابل توجهی در معادلات منطقهای و جهانی دست یابد این روزها به واسطه رفتارهای وحدت شکنانه توسط برخی از جریانها نه تنها در حال از دست دادن این موقعیت است بلکه با چالشهای داخلی بسیاری نیز مواجه شده است که تمام پیامدهای آن متوجه افرادی همچون بارزانی است که برای رسیدن به اهداف شخصی منافع ملی عراق را نادیده گرفتهاند. آنانی که ادعا دارند به دنبال افزایش حقوق کردهای عراق هستند اما رفتارشان نشان میدهد نه تنها نشانهای از این هدف در برنامههایشان قرار ندارد بلکه در حال نابودسازی ماهیت و حتی حقوق اولیه کردهای عراق به عنوان بخشی از جامعه تاریخی عراق هستند.
در مقابل این تفکر دولت مرکزی عراق با پشتوانه گسترده مردمی و حمایتهای منطقهای و جهانی قرار دارد که اصل یکپارچگی عراق واحد را سرلوحه برنامههای خود داشته و تمام تلاششان را برای مقابله با چندپاره سازی کشورشان انجام میدهند.
با توجه به شرایط جاری بر عراق این سوال مطرح است که راهکار برون رفت این کشور از بحران چیست و سران جریانهای اقلیم کردستان عراق چگونه میتوانند در خاموشسازی چالشی که ایجاد کردهاند ایفای نقش داشته باشند؟ اصلیترین مسئله چنانکه مرجعیت دینی عراق نیز به آن تاکید دارد رویکرد به پذیرش قانون اساسی و رای دادگاه فدرال است. دو مرجعی که به صراحت نظر خود را درباره یکپارچکی عراق مطرح و بهترین داور برای حل مسائل پیش آمده هستند. همزمان با این رفتار عقلایی مذاکرات میان بغداد و اربیل میتواند اجرایی شود که محور آن را نیز نه اجرای رفتارهای جدایی طلبانه و وحدت شکنانه بلکه بررسی کاستیها و نیازهای مناطق کردنشین و همکاری با محوریت دولت عراق برای رفع این چالشها و کاستیهاست. توجه به اولویتها اصلی مهم است که باید از سوی همه گروهها و جریانها مورد توجه باشد که در مقطع کنونی مبارزه با تروریسم محور اصلی آن است.
عراق با بهرهگیری از ارتش، نیروهای مردمی و پیشمرگه و حامیان منطقهای عراق از جمله جمهوری اسلامی ایران توانستهاند داعش را به روزهای پایانی حیات خود نزدیک سازند لذا استمرار همگرایی برای پایان دادن به تروریسم اولویتی مهم برای همگان باید باشد. سران اقلیم کردستان عراق اگر واقعا به دنبال تامین ساکنان کرد عراق هستند باید در این مسیر گام بردارند چراکه تروریستها نشان دادهاند که هیچ تفاوتی میان سنی، شیعه، ترکمن، کرد و... قائل نیستند و صرفا به کشتار میاندیشند. افرادی همچون بارزانی باید به این مسئله توجه داشته باشند که رفتارهای وحدت شکنانهاش مورد حمایت هیچ کشور و گروهی در منطقه و جهان قرار ندارد چنانکه حتی آمریکا و کشورهای اروپایی نیز به مخالفت با رفتارهای تجزیه طلبانه وی پرداختهاند. جالب توجه آنکه صهیونیستها نیز که تنها حامی رفتارهایش بودهاند برای گرفتار نشدن در اعتراضهای جهانی، تغییر رویه داده چنانکه نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها اعلام کرده این رژیم در همه پرسی نقشی نداشته است.
با توجه به آنچه در باب شرایط داخلی و بیرونی عراق ذکر شد میتوان گفت که سران اقلیم کردستان عراق به جای رفتارهای سینوسی برای خرید زمان باید حقیقت شکست طرحهای سلطهگرایانه خود را پذیرفته و در چارچوب خواست ملت و منافع ملی عراق گام برداشته که محور آن را تمکین به قانون اساسی و دادگاه فدرال عراق تشکیل میدهد.
نویسنده: قاسم غفوری