این روزها بازهم توجهها به رسانه ملی جلب شده است. رسانهای که بسیار تاثیرگذاری است اما در برخی از موارد نیز بدون قاعده و سواد رسانهای لازم عمل میکند و بیشتر تخریب را بر اثرگذاری مثبت رحجان میدهد. در این عرصه برخی از گروههای سیاسی که همیشه به هر شکل ممکن با صداوسیما مخالفت خود را ابراز داشتهاند به میان آمده و از آب گلآلود ماهی خود را میگیرند.
رسانه ملی این روزها هم در کانون توجه و هم در کانون انتقاد قرار دارد. البته این انتقادات اینبار کمی بیشتر از یک گروه سیاسی است. از گروه همیشه مخالف اصلاح طلب با رسانه ملی بگذریم، فعالان رسانهای جناح مخالف نیز نسبت به بررسی و پوششدهی موارد تخلف مالی و فسادهای اقتصادی گلایه دارند.
در شرایطی که اقتصاد کشور وضعیت نابه سامانی را تجربه میکند، به نظر میرسد رسانه ملی در پوششدهی این حوزه بیشتر باید تلاش کند. درواقع در این شرایط نیاز رسانهای جامعه که حالت عطش گونهای دارد، پوششدهی حوزه اقتصاد و وضعیت بازار کشور و همچنین عملکرد مسئولان دولتی در این حوزه است.
در این زمینه دولتمردان نیز وعدههایی به مردم میدهند که رسانه ملی بایستی در جهت پیگیری آن کوشش و اهتمام جدی به خرج دهد تا رضایت افکارعمومی را نسبت به عملکرد رسانهای خود جلب کند. اگرچه موضوعات فرهنگی و اجتماعی نیز برای سلامت جامعه مهم است اما بایستی اولویت دهی در کار رسانهای وجود داشته باشد و همچنین در حوزههای فرهنگی و اجتماعی هم اولویت با موضوعاتی است که به زندگی مستقیم افکار عمومی ارتباط داشته و روزانه مردم با مشکلات آن دست و پنجه نرم میکنند؛ وگرنه رسانه ملی نیز خود متهم به انحراف افکار عمومی در زمانهای که نابهسامانی اقتصادی کشور را فراگرفته و مردم را با مشکلات زیادی همراه کرده است، میشود.
اخیرا «اسحاق جهانگیری»، معاون اول رئیسجمهور وعده داد که مردادماه به صورت جدی و کامل در موضوع فساد اقتصادی با مردم صحبت کند. یکی از مطالباتی که مردم همیشه در این حوزه داشتهاند شفافسازی بحث اقتصاد خصوصا فساد مالی است. مسئولان هم همیشه وعده دادهاند که به شفافسازی میپردازند و با مردم به طور صادقانه صحبت میکنند اما بسیاری از جمله کارشناسان طرفدار دولت بیان میکنند که هنوز این مطالبه و وعده محقق نشده است.
بسیاری از کارشناسان بر این باورند که در زمانی که آمریکاییها دشمنی خود را با حضور دونالد ترامپ در راس قدرت کاخ سفید علنی کردهاند و هر روز فشار و تحریمهای اقتصادی بیشتری بر کشور وارد میکنند، برخی نیز از داخل در حال تخریب هستند که اثرگذاری این افراد برای تخریب کشور بیشتر است.
چراکه در این حوزه مسئولان بایستی با عوامل داخلی و مفسدان مالی برخورد کند و در حوزه خارجی نیز مردم به خوبی با مقاومت از پس مشکلات بر خواهند آمد اما وقتی که در داخل مردم مشاهده میکنند که در زمان بحران عدهای سوءاستفاده میکنند و با سرکیسه کردن آنها پولدار میشوند و در کاخها زندگی مرفه و مجللی برای خود رقم میزنند، رضایت افکارعمومی کاهش مییابد.
از اینرو صداوسیما بایستی بیشتر بر کار هیئت دولت و عملکرد هر روزه آنان نظارت رسانهای داشته باشد و به قولی به عنوان رکن چهارم دموکراسی دنبالکننده مطالبات مردمی باشد. صرف پوشش نطقهای انقلابی شده مسئولان دولت نمیتواند چارهگشای مشکلات کشور باشد.
رئیسجمهور، معاون اول و وزیر خارجه در این عرصه از جمله شخصیتهای دولتی هستند که بایستی بیشتر از وزرای دولتی مورد توجه رسانهای صداوسیما قرار بگیرند. وزیر خارجه در این عرصه که برجام معلق مانده و دولت همچنان امیدوارانه آنرا با اروپا پیگیری میکند، بایستی مانند زمان مذاکرات هستهای مورد رصد رسانه ملی قرار بگیرد تا برای مردم به طور واقعی و ملموس وضعیت برجام و فعالیتهایی که دولت دیپلمات انجام داده است، شفاف و مشخص شود، تا دیگر برای سرنوشت واقعی برجام شبههای ایجاد نشود.
از سوی دیگر معاون اول رئیسجمهور نیز در عرصههای مختلف کشور به عنوان مهره مهم دولتی کارهایی انجام میدهد تا فشار اقتصادی از گرده مردم کاسته شود. رسانه ملی میتواند با پوششدهی اخبار روزانه فعالیتهای معاون اول دولت میزان اثربخشی این فعالیتها را نشان دهد.
رئیسجمهور هم به عنوان مهره اصلی دولت در زمانهای که دولت به طور ستادی و برنامهریزی شده باید بر بحران اقتصادی فائق آید، بایستی به طور ستادی عمل کرده و این اطمینان را به مردم بدهد که به وظیفه خود به خوبی عمل میکند.
در این عرصه مجلس نیز میتواند قوه دیگری باشد که از سوی رسانه ملی روزانه مورد رصد قرار بگیرد تا مردم با میزان تلاش نمایندگان خود برای بهبود وضعیت زندگیشان بیشتر آشنا شوند و در آیندهای نزدیک نیز تصمیم درستی در قبال ماندن یا نماندن آنان در خانه ملت بگیرند.
این رویه از سوی دیگر میتواند انتقادات بر رسانه ملی را بکاهد. رسانهای که در بحبوحه مشکلات اقتصادی مردم بایستی به درستی عمل کند و در حوزه پوششدهی اخباری که واقعا مردم نیازمند شنیدن و دیدن آن هستند تلاش کند. وگرنه هم انتقادات به رسانه ملی بیشتر میشود و هم اینکه در خلاء اخباری که مردم منتظر آن هستند، به سراغ رسانههای تصویری و شنیداری بیگانه میروند که این رسانهها قطعا نه مصلحت نظام جمهوری اسلامی را خواهان هستند و نه رفاه و سعادت مردم ایران را. از اینرو ممکن است با دادن آدرسهای غلط به جامعه موجب ایجاد بحرانهایی هم شوند. بنابراین رسالت اصلی صداوسیما در این عرصه شناخت درست نیاز مردم و با تدبیر و سواد رسانهای عمل کردن است. جهاننیوز