حرکتهای مردمی علیه حاکمان دستنشانده و دیکتاتور مسلک در سال ۲۰۱۱ در کشورهای عربی غرب آسیا و شمال آفریقا آغاز شد که نتیجه آن نیز سرنگونی بن علی در تونس، مبارک در مصر و قذافی در لیبی و عبدالله صالح در یمن بوده است. مصر از جمله کشورهایی است که در این روند نقشی اساسی داشته است بویژه اینکه در برههای از زمان جریانی قدرت را در دست گرفت که هرگز در مسند قدرت نبود و آن جریان اخوانالمسلمین است.
مرسی نخستین رئیسجمهوری منتخب و غیرنظامی مصر است که در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۲ میلادی با کسب ۵۱.۷۳ درصد آرا پیروز شد، او بسیار سرمست از این موفقیت، سرگرم پیشبرد برنامههای خود بود و هرگز تصور نمی کرد به زودی بساط حکومتش برچیده خواهد شد، زیرا خود را مورد حمایت مردم میدانست اما این خوشیها یک سال بیشتر دوام نیاورد و در ۹ تیر ۹۲ یعنی یک سال پس از انتخاب به عنوان رئیسجمهوری قانونی مصر، تظاهراتی در این کشور ضد او آغاز شد و شمار زیادی از مردم خواستار کناره گیری او از قدرت شدند.
این تاریخ، نقطه عطفی در تاریخ معاصر مصر محسوب میشود زیرا اوضاع در این کشور به کلی تغییر یافت و تحولات آن باعث ایجاد چنددستگی نه تنها در داخل مصر بلکه در میان کشورهای منطقه شد. با گذشت حدود ۱۰ ماه از حکومت مرسی، جنبش تمرد در ماه آوریل سال ۲۰۱۳ تشکیل شد. این جنبش که درپی جمعآوری امضا از مصریها برای کنار گذاشتن مرسی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام بود، پس از مدتی اعلام کرد ۲۲ میلیون امضا برای برکناری مرسی جمعآوری کرده است و بالاخره خواستار برگزاری تظاهرات ضد مرسی در تاریخ ۳۰ ژوئن شد.
در حالی که طرفداران مرسی، دولت وی را قانونی و تظاهرات ضد دولتی را توطئهای چندجانبه تلقی میکردند و میگفتند ارتش همراه با برخی طرفهای داخلی و خارجی درپی کودتای نظامی در کشور است، مخالفان مرسی این مطلب را رد کرده و میگفتند دولت جدید نتوانسته است خواستههای مردم را برآورده کند و آنها درپی تصحیح مسیر انقلاب برای تحقق خواستههای مردم هستند. کشورهای منطقه از همان ابتدای این تحولات، موضعگیریهای متفاوتی داشتند و این باعث شد پس از سرنگونی دولت مرسی، روابط این کشورها با مصر دستخوش تغییرات بنیادین شود.
برکناری مرسی در حالی صورت گرفت که چند نکته اساسی در قبال آن مطرح است. نخست عدم رضایت مردمی از سیاستهای مرسی که به جای توجه به مطالبات مردمی در مسیر روابط با سعودی و آمریکا گام برداشت و عملا اهداف انقلاب مردم را منحرف ساخت. دوم نوع رفتار کشورهای عربی و غربی و صهیونیستها که در ظاهر از مرسی حمایت کردند اما از پشت به او خنجر زده و زمینهساز بحرانهای اقتصادی و سیاسی و در نهایت سرنگونی وی شدند.
نویسنده: فرامرز اصغری