ميگويند: يك پسري مادرش را به دوش گرفته بود و به سمت بازار در حركت بود.
يكي پرسيد: مادرت را كجا ميبري؟
گفت: بازار
گفت: براي چه؟
جواب داد: ميبرم بفروشمش!
پرسيد: مادرت را؟!!
گفت: خيالت راحت باشد. به قيمتي ميفروشم كه كسي خريدار نباشد.
حالا اين داستان، حكايت برخي مديراني شده كه توي رودربايستي ميمانند و بعد وعدهاي مي دهند و دست آخر هم با هزار راه و روش سعي در پيچش آن ميكنند.
اين همه مشاور و معاون را كه دور خودتان جمع كرده ايد براي چه بود؟ خب يك مشورت ساده هم ميگرفتيد كه به شما بگويند: آقا حواستان به تبعات اين وعده و وعيدها باشد.
آقا شرمنده. باز هم دارم حاشيه ميروم. نمي دانم چرا برخي روزها ۲ ساعت توضيح واضحات ميدهم و آخرش هم كسي متوجه نميشود منظورم چه بود.
داستان از اين قرار است كه بالاخره پس از مدتها وزارت ارشاد تصميم گرفته كه بر اساس اولويت، پرداخت وام مسكن خبرنگاران را در دستور كار قرار دهد. بگذريم كه از زمان اعلام اين خبر چقدر گذشته است و...
اما آنچه جالب است اين است كه دوستان اين بار براي دريافت وام شرط و شروطي را قيد كرده اند كه تقريبا ۹۰درصد خبرنگاران را شامل نميشود: (قسمتهاي داخل پرانتز و Bold شده جزو قوانين نيست و اظهارات شخصي نگارنده است)
روزنامهنگاری شغل اصلی و مستمر متقاضی، متقاضی دارای رابطه استخدامی با یک نشریه یا خبرگزاری دارای مجوز رسمی از هیئت نظارت بر مطبوعات و خبرگزاریها (تا اينجايش قبول) متأهل بودن (به يك بنده خدايي گفتند چرا كار نداري؟ گفت: مي روم سراغ كار مي گويند بايد متاهل باشي، مي روم ازدواج كنم ميگويند بايد كار داشته باشي. مانده ام چه كنم!) و اینکه متقاضی، همسر و اولاد تحت تکفل وی میبایست فاقد واحد مسکونی، زمین شهری در سطح کشور به هر میزان و عنوان حتی به صورت قولنامهای و موروثی و... باشد (اينجا را فقط ميشد گفت: خسته نباشيد) و تاکنون از تسهیلات دولتی در جهت تأمین مسکن از جمله مسکن مهر استفاده نکرده باشد، شرایط گرفتن وام مسکن خبرنگاران است.(آقا اصلا نخواستيم)
همچنین متقاضی صرفاً سمتهای خبرنگار، گزارشگر، دبیر سرویس، سردبیر، معاون سردبیر، روزنامهنگار، مترجم، کاریکاتوریست، گرافیست و عکاس خبری مورد تأیید گرفتن وام مسکن خبرنگاری است. (يعني ساير همكاران رسانه اي نظير صفحهآرا، حروفچين، حراست و... در روزنامهها و مسئول شبكه، مديرفني سايت، اپراتور و... شرايط دريافت وام را ندارند)
همچنین روزنامهنگاران دارای رابطه استخدامی با روزنامهها و خبرگزاریها با توجه به ظرفیت محدود این تسهیلات در اولویت قرار داشته و فاز اعطای تسهیلات مذکور صرفاً به آنها اختصاص خواهد داشت. (آقا سپاسگزاريم!!)
چه بگوييم. به قول معروف بیرونش مردم را کشته و داخلش خودمان را. همه فكر ميكنند كه شغل جذابي داريم و چقدر از اينكه دستمان به قلم مي رود و مي نويسيم به ما غبطه ميخورند. اما خبر ندارند كه براي كاري كه تقريبا هيچ امنيت شغلي و آيندهاي ندارد، چه حرفها كه نميشنويم.
چه وعده هايي كه مي شنويم و عملي نميشود. چه تحقيرهايي كه... ببخشيد دچار خودسانسوري شده ام. اين نقطهچينها را نه سردبير گذاشته و نه مديرمسئول. اين مشكلِ خودِ نگارندهيِ دست به قلمِ دست قلم شده است.
شرمنده. بگذاريم و بگذريم بهتر است.