مذاکرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ به عنوان يکي از مهمترين تحولات عرصه جهاني به دوراني حساس رسيده است. اين حساسيتها نه به دليل تهديد بودن ايران براي امنيت جهاني و يا نگراني جهاني از فعاليتهاي هستهاي آن است، بلکه به دليل تاثيرات آن بر ساختار قدرت در نظام بينالملل است. اگر جمهوري اسلامي ايران بتواند در کنار حفظ حقوق هستهاي خود، زيادهخواهيهاي غرب نظير مسئله بازرسي از مراکز نظامي و بازجويي از مقامات کشوري و لشگري و دانشمندان هستهاي را به عقب رانده و لغو تحريمها را نيز اجرايي سازد مسلما به عنوان کشوري که در برابر ۶ قدرت جهاني ايستادگي کرده، جايگاه جهاني ويژهاي خواهد يافت.
ايران در بعد ديگري يعني بعد هستهاي به الگويي براي جهان مبدل ميشود که مسلما همگرايي بيشتر کشورها به ايران به عنوان کشوري مستقل و آزاد با ظرفيتهاي عظيم علمي و فني را به همراه خواهد داشت. در نقطه مقابل اگر غرب بتواند زيادهخواهيهاي خود را به ايران تحميل و خللي در حقوق هستهاي ايران ايجاد و يا به اهداف کلانتر خود در نظارت بر توان دفاعي و موشکي ايران و نيز اجراي طرح تحقير ايران با بازجويي از مقامات کشوري، لشگري و دانشمندان هستهاي دست يابد، از ايران الگويي شکست خورده در برابر جهانيان به نمايش ميگذارد.
غرب در وراي مذاکره و ديپلماسي به دنبال نمايش چهرهاي شکست خورده و سازشکار از ايران است تا به جهانيان چنان القاء سازد که پرچمدار مبارزه با نظام سلطه در نهايت تسليم گرديد و هيچ کشوري توان مقابله با غرب را ندارد. در کنار آنچه در باب تاثيرات مذاکرات ذکر شد يک نکته بسيار مهم مطرح است و آن ادعاهاي کشورهاي غربي مبني بر تاثيرات توافق نهايي بر پيشرفت هستهاي و اقتصادي ايران است. غربيها چنان وانمود ميسازند که اگر ايران پذيرنده خواستههاي آنها در مذاکرات باشد در نهايت با حمايتهاي ويژه هستهاي و اقتصادي غرب مواجه خواهد شد.
در اين چارچوب دو كليد واژه را در مواضع محافل رسانهاي و سياسي غرب ميتوان مشاهده کرد. نخست اعلام طرح ايجاد کنسرسيوم و تشكلهاي بينالمللي براي کمک به تحقيقات فيزيکي و هستهاي ايران و از جمله در قالب باز طراحي راکتور آب سنگين اراک است. آنها بر اين ادعايند که ايران با کنار نهادن وضعيت کنوني مراکزي مانند فوردو و اراک ميتواند از تحقيقات و عملکردهاي مشترک با ساير کشورها از جمله غربيها براي باز طراحي اين مراکز برخوردار شوند.
در همين چارچوب ديروز آسوشیتدپرس با اعلام خبر دسترسی به یک سند محرمانه ادعا كرده اگر تهران برنامه هستهای خود را محدود کند، آمریکا و شرکای مذاکراتی آن آماده ارائه رآکتورهايی با فناوری پیشرفته و دیگر تجهیزات به ایران هستند.
اين خبرگزاري مدعي است در این سند که نام آن «همکاری هستهای غیرنظامی» است، قول داده میشود به جای تاسیسات آب سنگین، توسط آمریکا و شرکایش به ایران رآکتورهای آب سبک هستهای داده شود.
دوم آنکه آنها ورود غرب به اقتصاد ايران به ويژه در حوزه نفت و گاز را زمينهساز رونق اقتصادي ايران و حتي مولفهاي براي تقويت قدرت منطقهاي ايران عنوان ميکنند.
اين سخنان هر چند در ظاهر مثبت و نشانگر تاثيرات موفق توافق با ۱+۵ براساس هستهاي و اقتصاد کشور است اما در وراي آنها نکاتي قابل توجه وجود دارد و آن اصل خودکفايي و بومي بودن دستاوردهاي اقتصادي و هستهاي است.
حقيقت آن است که غرب پذيرنده کشور و ملتي که به تنهايي و با دست خويش به دستاوردهاي بزرگ رسيده باشد نبوده و نخواهد بود چرا که آن را الگويي ميداند که برتريطلبي و مطلق بودن غرب را زير سوال ميبرد که ميتواند نهضتي جهاني عليه سلطهگري غرب ايجاد نمايد.
در حوزه هستهاي دانشمندان ايران توانستهاند با عزم و اراده ملي دستاوردهاي بسياري داشته باشند که سوخت ۲۰ درصد غنيسازي شده، ساخت راکتور تحقيقاتي اراک و راهاندازي فوردو نمودي از آن است. اين سناريو وجود دارد که غرب با ادعاي ايجاد کنسرسيومي براي بازطراحي اراک و فوردو، به اصطلاح مشارکت دادن جهان در توسعه هستهاي ايران، عملا مانع از دستاوردهاي جديد هستهاي گردد و آنچه را که دستاوردهاي بومي است به وابستگي خود مبدل سازد.
اين سياست را عينا در خبر آسوشیتدپرس كه مدعي است در به اصطلاح چارچوب «همکاری هستهای غیرنظامی» به جای تاسیسات آب سنگین، توسط آمریکا و شرکایش به ایران رآکتورهای آب سبک هستهای داده شود مشاهده نمود چنانكه تبديل راكتور آب سنگين اراك به عنوان تاسيساتي بومي و ملي، به آب سبك وارداتي يعني مانعتراشي آشكار در توسعه هستهاي و وابستهسازي هستهاي كشور به خارج است كه با هيچ عقل و منطقي همخواني ندارد.
در حوزه اقتصادي نيز بر اثر تحريمها گامهاي بسياري براي خودکفايي کشور از جمله در حوزه نفت و گاز برداشته شده که فازهاي پارسجنوبي نمودي از آن است. حذف شرکتها و ظرفيتهاي داخلي در اين عرصهها به بهانه آمدن شرکتها و غولهاي نفت و گاز به صنايع ايران تهديدي است که خودکفايي ايران در حوزه اقتصادي به ويژه دستاوردهاي سالهاي اخير در عرصه نفت و گاز را تهديد ميکند.
جالب توجه آنکه غرب در فضاي رسانهاي با تخريب چهره و جايگاه مردمي فعالان در عرصه خودکفايي نفت و گاز کشور سعي در هموار ساختن راه خود براي ورود به اين عرصه در قالبي انحصاري است. رفتارهايي که نشانگر انحصارطلبي غرب در عرصه اقتصادي کشور براي غارت منابع ايران است.
بر اين اساس در توافقات هستهاي و اقتصادي بايد در نظر داشت که اولا خودکفايي کشور در عرصه غنيسازي هستهاي( ۱۹۰ هزار سو ) و نيز ساير حقوق هستهاي را تحتالشعاع قرار ندهد و ثانيا در حوزه اقتصادي، در عرصه دستاوردهاي سالهاي اخير در خودکفايي صنعتي و فني کشور از جمله در حوزه نفت و گاز خللي ايجاد نگردد. بايد توجه داشت مدل اقتصادي كه غرب آن را ترويج ميكند مبتنی بر نگاه به بیرون بدون توجه به داشتههاي دروني است اما مدل اقتصاد مقاومتی، الگویی مترقی و متکی به ظرفیتهاي درونی است كه زمينهساز استقلال و پيشرفت كشور خواهد شد و اين حقيقتي است كه غرب با برجستهسازي حبابي اقتصاد خويش براي ساير جوامع به دنبال پنهانسازي آن است تا كشورها را در محدوده وابستگي به خود محصور دارند. پيامدهاي نسخههاي غربي اقتصاد را به خوبي ميتوان در اين روزهاي يونان مشاهده كرد كه پس از سالها اجراي طرحهاي اقتصادي غرب نه تنها از بحران اقتصادي خارج نگرديده بلكه به اذعان نهادهاي بينالمللي به شرايطي بس دشوارتر از دوران قبل از اجراي نسخههاي غرب دچار گرديده بگونهاي كه براي رهايي از اين وضعيت خروج از اروپاي واحد و كنار نهادن نسخههاي غربي را تنها راه براي ادامه حيات خود ميداند.