هر چند که از زمان مصاحبه تا انتشار به خاطر مسایلی که برخی قابل انتشار و برخی به دلیل رعایت امانتداری غیرقابل گفتن است فاصله زیادی افتاد، اما فاطمه دانشور عضو اصلاحطلب دوره چهارم شورای شهر تهران صحبتهای خوبی درباره ترکیب جدید شورا دارد.
او با یادآوری خاطرات تلخ دوره نخست اصلاحطلبان در شورا، نگران است و در عین حال معتقد است اگر به جای رأی لیستی به اندیشهها رأی داده میشد عملکرد شورا بهتر میبود. دانشور هنوز نمیخواهد درباره آن پیشنهاد دو میلیارد تومانی برای قرار گرفتن در لیست اصلاحات صحبت کند و معتقد است که لیست شورا سیاسی بسته شد.
در عین حال مدیریت جهادی محمدباقر قالیباف را در شهر با همه انتقاداتی که دارد راهگشا معرفی میکند و البته نسبت به شهردار جدید و هماهنگی دولت و شهرداری بسیار نگاه خوشبینانهای دارد. بخوانید ماحصل این مصاحبه چالشی را.
از شورای شهر شروع کنیم، اوضاع کار چطور بود؟
انتخابات شورای شهر دیگر تمام شد و تحویل شورای پنجم شد. شهردار هم تعیین شد. گلهگذاریها را قبلاً کردیم. الان دیگر باید کار شود تا وضعیت بحرانی تهران به درستی مدیریت شود.
شورای شهر اصلاحات چطور خواهد بود؟
باید بود و دید. ولی در کل مخالف یکصدایی، تکصدایی و نبود یا حذف منتقد هستم. یک صدایی را خوب نمیدانم. چند صدایی لازم است و درست نیست جریان اصلاحات که بحث گفتمان را مطرح کرده بخواهد عملکردی غیر این پیش گیرد که این خود زنگ خطر است.
یعنی میتوان گفت که ساختار جدید شورای شهر بیشتر نگاه سیاسی دارد و کمتر نگاه اجتماعی و شهری و کاربردی بر آن حاکم است؟
بله این دوره از شورا، لیستی که بسته شد کاملاً سیاسی و مبتنی بر لابیهای سیاسی بوده و ماجرای امتیازدهی و شاخصنویسی هم یک تاکتیک سیاسی گمراهکننده بود به اعتقاد من، که همه هم متوجه شدند و نیاز به توضیح بیشتر نیست.
با آقای کرباسچی هم که گفتوگو میکردیم میگفت که نگران است که فضای شورای اول دوباره برای اصلاحطلبان تکرار شود.
این دغدغه همه کسانی است که دل در گرو اصلاحات دارند، ولی تجربه شورای اول باید درس عبرتی برای همگان باشد و به گونهای عمل شود که دیگر آن اتفاق تلخ دامن شورای شهر و بصورت اولیتر مردم تهران را نگیرد.
دوره گذشته در لیست اصلاحطلبان بودید، این دوره چرا اصلاحطلبان شما را در لیست شان قرار ندادند؟
دوره گذشته شرایط متفاوت بود. این وظیفه را شورای هماهنگی اصلاحات با مسئولیت آقای دکتر رهامی به عهده داشت و ایشان و شورای آن وقت در چینش، نگاه حزبی و سیاسی صرف نداشتند.
در ضمن بحث رد صلاحیتها هم مطرح بود که خیلی گسترده بود و اینکه خیلیها بدلیل شرایط آن زمان ترجیح میدادند خود را اصلاحطلب معرفی نکنند. اما این شورای عالی سیاستگذاری تاکنون نتوانسته شفاف کند که مکانیزم چینش لیست از چه الگویی و یا چه مدلی تبعیت میکرده است و به نظر میرسد اساس تشکیل این شورا از ابتدا دارای ایراد و اشکال بوده و فاقد شناسنامه و مانیفست بوده است. مثلاً میبینیم اکثر کسانی که در لیست امید نشستهاند خودشان عضو شورای سیاستگذاری بودهاند که بیانگر کار کاملاً غیرتشکیلاتی و کاری بر مبنای سهمخواهی بوده است. قطعاً در این فضاها دیگر جایی برای امثال دانشور نمیماند خوب طبیعتاً ما حذف میشدیم. در ۴ سال حضورم در شورا کاملاً وفادار به اصلاحات بودم. من فعال اقتصادی و اجتماعی هستم و موضوع آسیبهای اجتماعی را بیش از ۱۰ سال است که در قالب مؤسسه خیریه خود دنبال میکنم اما زمانی که وارد شورای شهر با ابعاد تلختری از جنس آسیب اجتماعی مواجه شدم مثل فروش کودکان و نوزادان، وضعیت کودکان بیهویت، استفاده از آنان در تکدیگریها و... من صرفاً با فعالیت در مؤسسه خود نتوانسته بودم به این لایههای ضخیم آسیب در شهر برسم و در نهایت با پایان دوره با ۱۶۲۰ کودک بیهویت که در گشتها و بازدیدهایم شناسایی کرده بودم بیرون آمدم خیلی برای حل بحران آنان تلاش کردم، از طریق دستگاههای حاکمیتی موضوع را حل کنم. بخش کوچکی حل شد ولی هنوز میبایست ادامه میدادم که نشد.
یعنی شورای شهر باعث آشنایی شما با این آسیبها شد؟
بله، آن موقع متوجه شدم که با تودهای از جامعه مواجه هستم که مورد غفلت مسئولین هستند. برای آنها فکری نشده است. معطل مکاتبه با مقامات و توصیه نماندم و خودم برای حمایت از این افراد در حد توانم، اقدام کردم. بر خلاف برخی از افراد که با پایان دورهشان در شورای شهر خانهشان از پایین شهر به بالای شهر میرود من قبل از ورود به شورای شهر خانهام شمال شهر بود و الان هم خانهام همان خانه است و با تحت حمایت قرار دادن ۱۶۲۰ کودک آسیب دیده و ۷۵۶ مادر دچار اعتیاد از شورا خارج میشوم.
حمایت شما از آنها ادامه مییابد؟
با قطعیت. چون اگر در انتظار اقدامات دستگاههای دولتی میماندم خیلی از آنها تلف شده بودند.
واقعاً چه شد که حذف شدید؟ آیا آن مبلغ دو میلیارد شایعه شده را برای قرار دادن نامتان در لیست از شما خواسته بودند؟
حالا بهتر است درباره آن صحبت نکنیم.
پس این ادعا که اصلاحات میگوید ما کاملاً متحد هستیم چه میشود؟
اختلاف دیدگاه و نظر درونجریانی دارند، ولی در پایان با هم متحد میشوند اما اگر این رویه شورای سیاستگذاری ادامه یابد قطعاً در آینده دچار مشکل خواهند شد. این را هم بگویم شورای عالی سیاستگذاری همه اصلاحات نیست بخشی از جریان اصلاحطلبی است و این که آنها بخواهند اصلاحطلبی را مصادره خود کنند حتماً این نگاه، نگاه انحصاری خواهد بود.
یعنی نگاهشان آن است که صرفاً به قدرت برسند و تا زمانی همراهی و همکاری دارند که قدرت را کسب کنند؟
من این را به خاطر ضعف تحزب میدانم که احزاب در ایران کارکرد انتخاباتی دارند.
شما مشارکتی بودید یا کارگزارانی؟
من جزو حزب خاصی نبودم و چون حوزه فعالیتم اجتماعی و بسیار فراگیر است، خودم را نماینده جامعه مدنی میدانم. فرصتی برای کارهای سیاسی ندارم. میخواهم برای مردم کار کنم و اگر تلاش میکنم به عرصههای سیاستگذاری نزدیک شوم برای بیان مشکلاتی است که در کف جامعه آنها را به خوبی درک کردهام، مسئله و راهحل را به خوبی میدانم. این همه مدت همه چیز دست سیاسیون بوده اگر موفق بودند اینقدر مشکلات نداشتیم. اجازه دهند فعالین جامعه مدنی و اجتماعی و خبرگان این حوزه هم محل اظهارنظر داشته باشند. شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان حتی واگذاری یک کرسی از لیست انتخاباتی را برای فعالین جامعه مدنی برنتافت.
در این اتفاق و حذف از لیست اصلاحات بزرگان این جریان را مقصر نمیدانید؟
معتقدم این رویداد را بزرگان اصلاحات باید مدیریت کنند و انحرافات ایجاد شده را بسرعت به مسیر اصلی و صحیح برگردانند.
شعار اصلاحات همیشه اصلاح وضع موجود بوده است، شما در این مسیر حرکت کردید؟
خب رفتارهای من همه برای اصلاح وضع موجود بوده است، من همه وقت خود را صرف این امور کردم. من در عمل اصلاحطلبی پیشه کردهام و قطعا عمل کردن چند قدم جلوتر از حرف زدن است.
اصلاحطلبان اما عملاً رفتارهایی مانند رفتار شما را پوپولیستی مینامند. مثلاً اگر بروید محله فقیر نشین و یا به کودکان بیسرپرست رسیدگی کنید میگویند پوپولیست هستی، شما این را حس نکردید؟
شاید از این منظر پوپولیستی دیدهاند که معمولاً جریان اصولگرا خیلی قائل به نظاممند و سیستم مند کردن این تحرکات اجتماعی فقرزدایی نیست و بیشتر ورود عملیاتی بعضاً به صورت هیجانی میکنند که پایدار نیز نمیباشند. در هر حال اگر اصولگرایان این مشکلات را داشتهاند، اصلاحطلبان نیز در مواقعی که قدرت در دست داشتند کارنامه وزینی در حوزههای اجتماعی نداشتند.
اواخر دولت اصلاحات طرحی را در مجلس به تصویب رساندند و پیرو آن وزارت رفاه و تأمین اجتماعی شکل گرفت ولی به قدری دیر این کار را کردند که نفر بعدی نیامده جمعش کرد و در وزارت کار و تعاون ادغامش کرد که بعد از آن تولی گری این امور در کشور بسیار بیفروغ شد.
درباره زنان اصلاحطلب و پستهای آنها آیا اجماعی وجود دارد چون گاهی صداهایی مبنی بر لابیگریهای خویشاوندی میشنویم؟
بیشترین لابیها برای تصدی پستهای مدیریتی در میان اصلاحطلبان، توسط زنان از سوی مجمع زنان اصلاحطلب در جریان صورت میگیرد و متأسفانه لابیها بیشتر رانتی است و باید ابتدا در حلقه خویشاوندی قرار بگیری و زنان توانمند این حلقه الان مورد توجه قرار نمیگیرند که باید اصلاح شود. زنان زیادی در عرصههای مختلف داریم که میتوانند تأثیرگذاران بزرگ سیاسی باشند، اما تیم لابیگری زنان که باید آنها را شناسایی و مورد حمایت قرار دهند این کار را نمیکنند. در حالی که در عمل میبینیم که افرادی که وظیفه لابیگری را به عهده دارند خودشان مسندهای مدیریتی را میگیرند و دور از نگاه زنان توانمند که کنار ایستادند نیست.
آیا شما تلاشی کردید که با این حلقه صحبت کنید و آنها نپذیرفته باشند؟
متأسفانه اعضای شورای سیاستگذاری حتی یکبار هم جلسهای با ما اعضای اصلاحطلب شورای چهارم نگذاشتند که حداقل دیدگاهها و نظرات ما را جویا شوند و برخوردشان با ما بر مبنای یک اندیشه سلبی و حذفی بوده که دلیلش در آینده روشن خواهد شد شاید در این دوره شورا نیازی به چیدن افراد ژنرال در لیست ندیدند.
در کل معتقدم نباید به سمت و سویی برویم که رأی مردم در جریان اصلاحات فقط بر محور تأیید یک نفر باشد. این رویه در آینده قطعاً دچار اشکال خواهد شد.
منظورتان آقای خاتمی است؟
ببینید من ارتباط نزدیکی با آقای خاتمی دارم ایشان بسیار فرد با اخلاق و سلامتی است، خود او در چینش افراد نظر نمیدهد و حتی شاید افرادی در لیست باشند که مورد تأیید او هم نباشند اما به خاطر اتحاد و مصلحتگرایی چیزی نمیگوید. آقای خاتمی خود افراد لیست را تعیین نمیکند بلکه این دیگران هستند که لیست را چیده و پیش او میبرند و او برای اینکه اجماع بماند مصلحتاندیشی کرده و لیست را تأیید میکند. میگویم که مردم ما در انتخابات باید این بلوغ سیاسی را پیدا کنند که به اندیشهها رأی دهند و این اندیشهها میتواند تبلورش در احزاب باشد احزابی که دارای هم شناسنامه و مانیفست باشند و هم کارنامه داشته باشند من میگویم نوابغ و دیگر بزرگان کشور ادامه این روند را بر نمیتابند.
منظورتان این است که مردم هنگام انتخابات اگر به لیستی چه اصلاحات و چه اصول گرا رأی میدهند توجه داشته باشند که ترکیبی باشد و صرفاً از یک لیست خاص بدون شناخت نباشد؟
بستگی به تشخیص مردم دارد.
خب در این مسیر چقدر توانستید همانطور که تعریف کردید عملیاتی کارهایی را انجام دهید؟
حوزه آسیبهای اجتماعی که چندین سال در این حوزه بطور داوطلبانه فعالیت میکنم یکی از بزرگترین چالشهای پیشروی حل بحرانهای اجتماعی در کشور ما اتخاذ سیاست انکار در مواجهه با این پدیدههاست که این سیاست انکار، از سوی مقامات اجرایی و قانونگذاری و قضایی اعمال میشود، البته شخص اول مملکت یعنی مقام معظم رهبری حل بحرانها و آسیبهای اجتماعی را با جدیت دنبال میکنند و این انکارشدگی از سوی کسانی است که در مسندهای میانیتر قدرت هستند و فرصتی نداشتهاند در کف جامعه باشند تا بتوانند واقعیت و حقیقت این پدیدهها را به درستی درک کنند، لذا انکار میکنند و این انکار کردن، فعالیت را برای ما فعالینی که در کف کاریم با سختی، کندی و چالش مواجه میکند.
با ترکیبی که اکنون در شورای شهر است آیا کسی هست که جای خانم دانشور باشد؟
با توجه به کم شدن تعداد اعضای شورای شهر کوچکسازی کمیسیونهای تخصصی ممکن است که این موضوع به حاشیه رود، ولی بنده زیرساختهای آن را در دوره قبل فراهم کردم.
ترکیب جدید شورای شهر آیا توان اداره شهر را دارد و مشکلات را میشناسد، البته از لحاظ آکادمیک از اعضای دوره قبل سوادشان مرتبطتر است؟
این سوالی است که باید از اعضای شورای سیاستگذاری پرسیده شود، چون این شورا سوابق و قابلیتها را بررسی کرده است ولیکن اعضای فعلی شهردار توانمند و محبوبی را انتخاب کردهاند که میتواند ضعفهای شورا را جبران کند.
به نظر یک شورای شهر عملگرا داریم یا سیاسیکار؟
به نظرم این دوره شورا خیلی سیاسی خواهد بود. سیاسیون خوب حرف میزنند و کمتر عمل میکنند.
تفاوت آقای نجفی و آقای قالیباف در اداره شهر چیست؟
آقای نجفی یک دوره ۶ ساله در شورای شهر بود و شهر و مشکلات آن را میشناسد و فرد جدی در مدیریت شهر تهران است، ایشان فرد منضبط و برنامهریزی است. آقای قالیباف نیز انصافاً مدیر اجرایی پرتوانی بود. درست است انتقاداتی بر عملکرد ایشان وارد است، ولی از پس مدیریت شهر به خوبی بر میآمد. آقای قالیباف در انتخاب مدیران، خوب عمل نکرد و برای مطالعات اجتماعی خیلی ارزش قائل نبود و نباید مدت زیادی شهردار میماند. بالاخره مردم تغییر را دوست دارند. آقای نجفی قدرت تعامل بیشتری نیز با دولت دارد که جای امیدواری دارد بسیاری مسائل شهرداری و دولت حل شود، از سوی دیگر تعامل آقای قالیباف نیز با دستگاههای امنیتی و انتظامی بهتر از آقای نجفی است یکی از ویژگیهای آقای قالیباف و مدیرانش این بود ساعات زیادی کار میکردند و ایشان ۴ صبح در دفتر کارشان بود.
هر روز ۴ صبح دفتر بود؟
بله هر روز، ما هر وقت با او قرار میگذاشتیم ساعت ۶ صبح یا ۵ صبح بوده است.
این را هم بگویم که رویکرد او به ریاست جمهوری در حالی که شهردار بود به نظر امر خوبی نبود. این شائبه را ایجاد میکند که خدمات وی برای تبلیغات بوده و لذا کارکرد او کمرنگ میشود. به نظر من این چند موضوع موجب شد که مقداری شخصیت آقای قالیباف از نظر اعتماد مردمی آسیب ببیند. این را هم باید در نظر داشته باشیم که فساد با شهرداری عجین است چه آقای قالیباف باشد چه هرکس دیگری و برای حل آن باید چاره جویی درستی شود که خیلی هم راحت نیست و باید کار شود و برایش فکر داشت.
چرا؟
چون فسادزدایی کردن از شهرداری یک طرح بسیار بزرگ است که نیاز به یک برنامه عظیم شفافیتسازی دارد که بدنه شهرداری باید برای چنین تحولی آمادگی داشته باشد و بستر آن باید فراهم شود حال باید دید که آقای نجفی میتواند یک تحولی در امر فسادزدایی ایجاد کند؟ البته پیشنهادم به آقای نجفی این است که بجای توسعه شهر، زیرساختهای موجود را بهسازی کند و در برنامه بهسازی، سیستمهای شفافسازی تعبیه کند.
از برخی کارشناسان شنیدیم که آقا نجفی فردی تأثیرپذیر است این را قبول دارید؟
او فردی انعطافپذیر است. و این نکته مثبتی است.
اما نگفتید در عملکرد آقای نجفی تأثیرپذیری وجود خواهد داشت؟
با شناختی که از آقای نجفی دارم ایشان فرد توصیهپذیری نیست و بیشتر براساس نظرات کارشناسی و تخصصی تصمیم گرفته و عمل میکند.
تعدادی از اصلاحطلبان میگویند شورای قبلی که شما هم جزو آن بودید آنقدر خرابکاری داشته که اکنون فقط باید آوار برداری کرد و نباید انتظار کار از شورای جدید داشت، این را به عنوان یک فرد اصلاحطلب چقدر قبول دارید؟
انصاف حکم میکند که نیمه پر لیوان هم باید دیده شود و تا الان به دلیل فضای رقابتی انتخابات نیمه خالی دیده شده و به آن پرداخته شده که بعضاً هم توأم با بد اخلاقی بوده و یکی از دلایلش هم خود شما رسانهها هستید که دنبال جنجالسازیها بودید و به عملکرد مثبت شورای چهارم خیلی نپرداختید. اما در کل باید بگوییم شورای شهر قبلی صد درصد بدون مشکل و خرابکاری نبوده است.
در سال ۹۲ تا ۹۶ این طرح برای دولت تقریبا جواب داد و دولت دائما با نام آواربرداری ویرانهها بسیاری از کمکاریها را توجیه کرد....
بحث جامعیت شورای شهر و دولت متفاوت است و عملکرد شورا مستقیم با حیات مردم در شهر مرتبط است و عملکرد شورا در زندگی روزمره شهر تأثیر مستقیم دارد لذا مردم قضاوت کنند بهتر است.
از مشکلات اصولگراها در شورای شهر میگویید که چرا موجب اقبال کم مردم به آنها شد؟
اصولگرایان همه طیف و اقشار شهروندان و همه سلایق را ندیدند و علایق و سلایق بخشی از جامعه شهروندان را دیدند و تصمیمات را برای کل جامعه شهروندان گرفتند که ناخوشنودی طیفهای دیگر خاصه جوانان را به همراه داشت. از اقداماتی که شاید در شورای شهر چهارم که اکثریت با اصولگرایان بود میتوان شمرد تغییر نام گسترده خیابانهای شهر، ممنوعیت اجرای موسیقی پاپ در برج میلاد و فرهنگسراها، بحث املاک نجومی و شفاف نشدن آن و باز هم حاکمیت طولانیمدت آنها در شورای شهر. مردم تغییر را دوست دارند و باید اجازه داد تغییرات اتفاق بیفتد. اما در مجموع ندیدن توده اکثریت شهروندان و نوع سلیقه آنان شاید بزرگترین ایراد اصولگرایان در اداره شهر بود.
شورای یک دستی که میگویند یک دست شده، با دولت میتواند راهگشای مشکلات تهران باشد؟
تعامل با دولت را بیشتر باید شخص شهردار برقرار کند و فکر میکنم آقای نجفی در این زمینه موفق باشد. از این منظر که شورا جایگاه اجرایی ندارد و شهرداری وجاهت اجرایی دارد.
میگویند آقای نجفی نزدیک به دولت است و این بسیار مثبت است آیا واقعاً چنین است؟
بله آقای نجفی تعاملی سازنده با دولت دارد و این را میتوان به فال نیک گرفت. چرا که در سالهای اخیر تعامل میان دولتها و شهرداری خوب نبوده است چه در دوران روحانی و قالیباف یا قالیباف و احمدینژاد کلاً رابطهای نبوده و این سرعتگیر بود. امیدواریم که رابطه نزدیک آقای نجفی با دولت این تعامل سازنده را ایجاد کند.
در طول سالهای اخیر رقابت میان شهرداری و دولت بود و برایشان هزینههایی ایجاد کرد، اکنون با یکدست شدن دولت و شهرداری و به قولی راحت شدن خیال طرفین از نداشتن رقیب آیا روابط بهبود یافته و مشکلات با توان دوبرابری حل خواهد شد؟
باید دید که چه میشود. دولت به شهرداری بسیار بدهکار است، باید منتظر بود و دید. بازهم عرض میکنم نجفی توان و ظرفیت تعامل خوبی با دولت دارد.
درست است که میگویند دولت پول حملونقل را نمیدهد؟
آری همین طور است. خب دولت هم با مشکل نقدینگی به دلیل نامطلوب بودن شرایط اقتصادی کشور و به دلیل تحریمها مواجه است.
شورای شهر برای گرفتن حق شهرداری در حوزه حملونقل اقدامی صورت داد؟
بله پیگیری کردیم اما نتیجه چندانی نداشت.
فکر میکنید شورای کنونی که اصلاحطلب است در پیگیری مطالبات مردمی، سیاسی کاری میکند و منافع حزبی را میبیند یا مطالبات مردم را؟
در انتخاب اعضای شورا، نگاه سیاسی غالب بوده است اما وضعیت شهر تهران اجازه نمیدهد که مدیریت آن سیاسی شود و در صورت سیاسی شدن شورای شهر، تکرار وضعیت شورای اول چندان دور از انتظار نیست.
منظورمان در وصول طلبهای شهرداری از دولت است مثلاً همان پول حملونقل؟
دولت تا حالا ایستاده و نداده شاید با وجود لابیهای آقای نجفی و نیز بدهیهایی که شهرداری به بانک شهر و سپاه و مراکز دیگر دارد شهردار آینده شهرداری با چالشهای بسیاری از منظر مالی مواجه شود. من فکر میکنم نجفی باید خود را برای مدیریت چالشها و مدیریت بحران آماده کند. البته بگویم که من این را کامل قبول دارم که آقای قالیباف مرد عمل بود و جهادی کار میکرد.
با همین پیشفرضها به نظر میرسد که هرچه اعضای شورا ترکیبی از دو جناح باشد بهتر میتواند کار را پیش ببرد.
من هم همین طور فکر میکنم باید نگاه ترکیبی باشد. در هر دوره بسته به شرایط این مردم هستند که تصمیم میگیرند و انتخاب میکنند. این شورای یک دست هم یک انتخاب است و باید به آن احترام گذاشت.
اگر انصراف میدادید، شاید شما را به عنوان گزینههایی در پستهای شهرداری معرفی میکردند؟
من به دنبال پست در شهرداری نبوده و نیستم من یک کارآفرین هستم. شرکت دارم. مدیر یک مؤسسه خیریه بزرگ هستم. فعال اقتصادی و نماینده اتاق بازرگانی هستم انگیزهام برای حضور در شورای شهر، حضور در یک عرصه سیاستگذاری محلی بود که بتوانم چالشهای شهری در حوزه اجتماعی را مطرح کنم و معتقدم به اندازه توانم اثرگذار بودم.
نظرتان درباره خانمهایی که در دولت هستند چیست؟
آقای روحانی درباره حضور زنان در دولت قدری مصلحتاندیشی کرد و شاید خواست شرایط و بستر ارتقای آنان را بصورت پلکانی فراهم آورد. خانمهای دولت (خانم مولاوردی و ابتکار) را افرادی توانمند میدانم.
شما هم به جمع زنان اصلاحطلب دعوت میشوید؟
به ندرت، به دلیل عدم وابستگی سیاسی و حزبی و بیشتر در مجامع تخصصی حضور دارم.
اگر آقای قالیباف لیستی بدهد مثلا برای مجلس که جمعی از اصولگرایان و اصلاحطلبان در آن باشند حاضرید وارد لیست شوید؟
اگر ما بخواهیم مشکلات اجتماعی را حل کنیم باید اجازه دهیم نمایندگان فعالان مدنی در عرصه سیاسی حضور داشته باشند. اینها باید کرسیهایی در مجلس و شورای شهر بگیرند. من زمانی که وارد شورای شهر شدم بسیاری از NGOها مخالفت کردند اما به مرور خودشان آمدند و گفتند حضورت بسیار مثبت است. به نظر من مطالبهگری برای حضور NGOها و فعالان مدنی در ساختار سیاسی ضروری است، اما شاید این امر در چارچوب تفکرات جناحی کنونی نگنجد و باید جریانی جدید ایجاد شود. آقای قالیباف هم اگر بخواهد لیستی ارائه دهد بهتر است جای فعالین مدنی را محفوظ نگه دارد حالا هر کسی که در این حوزه فعال باشد. اما در مورد من، نه، بنده در لیست آقای قالیباف حضور نخواهم داشت.
شما چرا دائماً دغدغه آسیبهای اجتماعی دارید در حالی که شرایط اقتصادی خوبی دارید، به قولی بالای شهر زندگی میکنید و شرایط سختی مانند اقشار ضعیف جامعه هم نداشتهاید؟
به هر حال هر کسی با چیزی به آرامش میرسد و من هم با این امور. من میگویم افراد فعال در ساختارهای مردم نهاد نه صرفاً فعالان حوزههای دیگر مثل اجتماعی حتی در حوزه محیطزیست میتوانند وارد عرصه شوند. الان به خاطر اینکه چالشهای اجتماعی ما بسیار زیاد است و بعضاً از حد هشدار گذشته لذا باید اولویت باشد.
شاید غفلتزدگی که من در سطوح بالای مدیریتی و سیاستگذاری در این خصوص دیدم باعث شد که تلاش کنم به این عرصهها نزدیک شوم و اینکه کسی میبایست در این عرصهها راجع به این مسائل سخن میگفت که خود موضوع را درک کرده و لمس کرده باشد چون غیر از این باشد نمیتواند مسئله را به درستی فهم کرده و انتقال دهد. همینطور باید انگیزه بالای فرد را هم به آن اضافه کرد، یعنی نمایندهای که از انگیزه بسیار بالا در فعالیت در این حوزه برخوردار است.
برنامه ششم توسعه را دیدهاید؟ در آن حتی یک خط از مسئله آسیبهای اجتماعی دیده نمیشود شما چیزی دیدید؟
در ابتدا نبود اما در مجلس، فصلی به آن اضافه شد و دیده شد اما باز هم جای کار و اصلاح دارد.
به هر حال در دولتی که ادعای اصلاحطلبی دارد و خود را مردمی میداند انتظار میرود که در طرحها و لوایح خود به این امور توجه کند نه اینکه آسیبهای اجتماعی را حذف کرده و اجازه دهد مجلس این خلاء را حس کند، اگر مجلس هم بیتوجه بود که برنامه از توجه به آسیبهای اجتماعی خالی میماند، اما چنین چیزی نمیبینیم؟
دولت ادعای اصلاحطلبی ندارد و رویهای معتدل و اعتدالی را پیش گرفته. فضای گفتمان روی این موضوعات در دولت یازدهم بازتر شد. ولی از گفتمان باید عبور کنیم و به عمل برسیم.
این همه اختلاف نظر با اصلاحات دارید، نمیتوانید با اصولگرایانی که به هر حال تفکراتشان با شما نزدیک است و دغدغههای مردمی و اجتماعی دارند یک طیف سیاسی تشکیل دهید؟
اختلاف نظر و اختلاف سلیقه سازنده است، ولی در کل من خود را اصلاحطلب میدانم رویهام اصلاحطلبی است و برای اصولگرایان هم احترام قائلم.
شواهد نشان میدهد که اصلاحات پذیرش ایجاد جریانی به جز خود را ندارد چنانکه در قبال حزب ندا که از درون اصلاحطلبی بود دیدیم که چه رفتار سرکوبگرایانهای داشتند؟ نظر شما چیست؟
من هم مخالف برخوردهای سلبی با احزابی چون ندا هستم که داعیه حرکت در چارچوب اصیل اصلاحطلبی و تغییر رویههای اشتباه موجود را دارد. چنانچه عملکرد دیدگاه اصلاحی دکتر خرازی به عنوان دبیرکل حزب ندا و حمایت همیشگی ایشان از جریان اصلاحات بر هیچیک از بزرگان اصلاحات پوشیده نیست.
بلایی که سر ندا آمد نشان میدهد آن تفکری که شما میگویید در درون اصلاحات ایجاد شود اصلاً نمیشود؟
با لفظ بلا موافق نیستم چنانچه در انتخابات اخیر شورای شهر دبیرکل سابق حزب ندا در لیست اصلاحطلبان قرار گرفت و اکنون عضو شورای شهر پنجم است.
مردم بارها از اصلاحات توبه کرده و دوباره به آن بازگشتهاند پس نشان میدهد که جریان سوم از اصولگرایان هم میتواند باشد؟
مردم بیشتر به عملکردها و رویهها نگاه میکنند تا به الفاظ اصولگرایی و اصلاحطلبی، هر گاه عملکرد اصلاحطلبان را در راستای منافع ملی و بهبود سطح زندگی مردم یافتهاند نسبت به آنها اقبال گستردهای نشان دادهاند و هر گاه جریان اصلاحطلبی دچار انحراف و درگیریهای سیاسی در داخل جریان شده و از مطالبات مردم فاصله گرفته نتوانسته اقبال عمومی مردم را به خود جلب کند.
به هر حال وقتی لیستی وارد عرصه میشود باید بزرگان و لیدرها در برابر چنین رفتارهایی پاسخگوی مردم باشند شما این پاسخگویی لیدر را قبول دارید؟
قطعاً باید لیدرها پاسخگو باشند اما متأسفانه هیچکدام از لیدرهای جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی مسئولیت عملکرد لیستها را نپذیرفتهاند.
اگر نکتهای برای پایان دارید بفرماید؟
در پایان توصیه ام به دکتر نجفی شهردار تهران این است که رویکرد توسعهای برای اداره شهر نداشته باشد و رویکرد بهسازی را پیش بگیرد و با چیدمان نیروهای متخصص، ضعف تخصصی شورا را مرتفع کند.
گفتوگو: قاسم غفوری- مائده شیرپور