اروپا این روزها درگیر مسئلهای به نام وضعیت پناهجویانی است که اکثرا از طریق دریا خود را به اروپا میرسانند در حالی که سرنوشت آنها یا غرق شدن در دریاست و یا عدم پذیرش از سوی کشورهای مقصد. در همین حال اختلافات میان کشورهای اروپایی در باب چگونگی برخورد با پناهجویان نیز به شدت بالا گرفته است. روزنامه آلمانی بیلد نوشت که با وجود افزایش تنشها در دولت ائتلافی آلمان و ادامه اختلاف میان کشورهای اروپایی در زمینه سیاست پذیرش پناهجویان، صدراعظم آلمان میخواهد تا نشست ویژهای در این زمینه این در سطح کشورهای اروپایی برگزار شود.
این موضوع با توجه به اقدام اخیر ایتالیا مبنی بر نپذیرفتن کشتی حامل پناهجویان و واکنش انتقادی فرانسه، بار دیگر در مرکز توجه قرار گرفت. این امر موجب شده تا هزاران نفر در مرکز رم پایتخت ایتالیا برای نشان دادن همبستگی خود با آوارگان تظاهرات کردند. این اعتراضات پس از اقدام رهبر حزب راست گرای لیگ و متئو سالوینی وزیر کشور برای جلوگیری از ورود قایقهای آوارگان به سواحل ایتالیا برگزار شد. در این میان درگیریهای لفظی و دیپلماتیک بین ایتالیا، مالت و فرانسه بر سر اینکه چه کشوری باید مسئولیت حدود ۶۳۰ پناهجوی نجات یافته از امواج آبهای ساحلی اروپا را بپذیرد، نشان میدهد که بزرگترین چالشی که امروزه قاره سبز با آن روبهروست چالش آوارگان و پناهجویانی است که از دیگر مناطق جهان به سوی اروپا سرازیر میشوند. از سوی دیگر دولت بلژیک به اتحادیه اروپا پیشنهاد داد تا این اتحادیه فقط اقدام به پذیرش آن دسته از پناهجویان فراری از مناطق جنگزده کند که در کمپهای ویژه سازمان ملل پذیرفته شدهاند.
مجموع این تحولات در حوزه پناهجویان در حالی روی میدهد که در باب این امر چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه بحران پناهجویان امری نیست که یک روز و در مقطع کنونی شکل گرفته باشد و حداقل از سال ۲۰۱۱ با تحولات و ناآرامیها در غرب آسیا و شمال آفریقا شاهد این وضعیت بوده است لذا وضعیت کنونی اروپا را باید نشانه ناتوانی آنها در حل بحران پناهجویان دانست.
دوم آنکه وضعیت کنونی نتیجه سیاستهای جهانی اروپا و آمریکاست. کشورهای مذکور به عناوین مختلف به دخالت در امور آفریقا و غرب آسیا میپردازند در حالی که عملیات نظامی آنها در افغانستان و لیبی علیه تروریسم نیز با ناکامی همراه بوده است. رفتار غرب رسما زمینهساز گسترش بحران و آوارگی افراد بیشتری شده که نتیجه آن وضعیت کنونی پناهجویان در اروپاست.
در این میان غرب به جای حمایت از مبارزان با تروریسم نظیر سوریه، عراق، ایران و گروههای مقاومت منطقه به سیاستهای غلط گذشته یعنی سرنگونی نظام سوریه و حذف ایران و مقاومت از معادلات منطقه تاکید دارد که نتیجه آن نیز فعالیت بیشتر گروههای تروریستی و آوارگی بیشتر غیرنظامیان است. جالب توجه آنکه غرب یا خود به حمایت از تروریستها میپردازد و یا به حامیان آنها کمک میکند که نمونه آن جنایات سعودی در یمن است. بر این اساس میتوان گفت که اروپا اکنون در آتشی است که خود افروخته و راهکار آن نیز پایان دادن به حمایت از تروریسم و رفتارهای دوگانه در حوزه امنیت جهان است.
نویسنده: علی تتماج