حفظ امنیت رژیم صهیونیستی برای آمریکا اهمیت بسیاری دارد، برای همین میخواهند از دل تحولات سوریه امنیت صهیونیستها حاصل شود
امیرعبداللهیان هنگامی که معاون وزیر خارجه در امور کشورهای عربی و آفریقایی بود، با مخالفتهایی، هم در داخل و هم در خارج روبهرو بود.
مواضع او در قبال مسائل و بحران منطقه به ویژه سوریه، یمن، عراق و بحرین، باعث شد تا مسئولین کشورهای مرتجع عربی منطقه لب به انتقاد بگشایند.
البته در داخل هم برخی اعتراضات به مواضع انقلابی امیرعبداللهیان که اکنون دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل است، صورت میگیرفت.
او هنگامی که در وزارت خارجه بود، سعی کرد تا در حوزه دیپلماسی، انقلابی بودن را اجرا کند و انقلابی گری و دیپلماسی را با هم به اجرا بگذارد. نکتهای که سال هاست در عرصه دیپلماسی کشور مغفول واقع شده و تنها به دولت کنونی مربوط نمیشود بلکه عارضه است که از دوران گذشته وجود داشته است.
اگر بخواهیم حسین امیرعبداللهیان را خیلی کوتاه معرفی کنیم چنین است؛
حسين اميرعبداللهيان، متولد 1343، متاهل و داراي دو فرزند است.
وي داراي مدرك كارشناسي روابط ديپلماتيك از دانشكده وزارت امور خارجه، كارشناسي ارشد روابط بينالملل و دكتراي روابط بينالملل از دانشگاه تهران است.
از سوابق شغلي حسين اميرعبداللهيان ميتوان به معاون عربي و آفريقايي وزارت امور خارجه، مديركل خلیجفارس و خاورميانه وزارت خارجه، سفير جمهوري اسلامي ايران در بحرين، معاون مديركل خلیجفارس و رئيس ستاد ويژه عراق در وزارت امور خارجه و معاون سفارت جمهوري اسلامي ايران در بغداد اشاره كرد.
او تألیفاتی هم دارد از جمله كتابهاي «استراتژي دوگانه آمريكا»، «دموكراسي متعارض ايالات متحده آمريكا در عراق»، درج مقالات علمي در مجله «سياست خارجي» چاپ وزارت امور خارجه، درج مقالات علمي - تحقيقي در مجله «علمي» دانشگاه تهران نام برد.
او پس از تغییراتی که در وزارت خارج انجام شد، از سوی ظریف برکنار اما به خاطر سوابق زیاد او در زمینه سیاست خارجه، از سوی رئیس مجلس شورای اسلامی به عنوان دستیار ویژه او در امور بینالملل منصوب شد.
بدون توجه زیاد به حواشی و دلایل برکناری حسین امیرعبداللهیان از معاونت عربی افریقایی وزارت خارجه، سراغ او رفتیم و درباره مسائل و بحران منطقه با او به گفتوگو نشستیم.
بخش نخست
آقای دکتر آخرین عملکرد و رفتار ما در قبال سوریه چطور بوده و چگونه پیش خواهد رفت؟
ایران اولین کشوری بود که درآغازین روزهای بحران سوریه موضع قاطعی در حمایت از مردم و دولت قانونی بشار اسد رئیسجمهور این کشور و نیز مبارزه با تروریستها اتخاذ کرد؛ از سویی دیگر عملکرد ما در قبال سوریه موجب تشویق مسکو برای کمک به دولت قانونی و مردمی سوریه در مبارزه با تروریسم شد.
درباره عملکرد جمهوری اسلامی ایران در قبال سوریه باید بگوییم که این عملکرد یک رویکرد مثبت و واقعبینانه و استراتژیک بوده و همچنان نیز ادامه دارد، علیرغم اینکه فراز و نشیبی در بخشهایی از نظام در قبال حمایت از سوریه وجود داشته و دارد اما روند کلی، پیگیری راهبرد ایران در دفاع از دولت و ملت سوریه در چارچوب محور مقاومت و مبارزه با تروریسم برای ارسال این پیام مهم به دنیا است که جمهوری اسلامی از متحدین خود عبور نکرده و اجازه نمیدهد که تروریستها با حمایت خارجی و برخی کشورهای منطقه بخواهند یک نظام مشروع و یک رئیسجمهور قانونی را سرنگون کنند.
از این رو موضوع اول مطالبات مردم سوریه در حوزه اصلاحات سیاسی در این کشور است که باید مورد توجه باشد و ما همیشه حامی این مسئله بودیم.
دوم اینکه در نهایت مردم سوریه تصمیمگیرنده هستند که بشار اسد را در آخرین انتخابات ریاست جمهوری به عنوان رئیسجمهور انتخاب کردهاند و ما از رأی مردم سوریه حمایت خواهیم کرد، البته ممکن است بشار اسد مخالفینی داشته باشد و مخالفین در فرآیند سیاسی میتوانند مطالبات خود را پیگیری کنند نه در فرآیند همراهی با تروریستها و گروههای مسلح بیمسئولیت. طبیعی است که در نهایت رأی مردم سوریه رأی واقع بینانه در این امر شناخته شده دموکراتیک مورد تأیید ایران خواهد بود.
اینکه برخی مسئولان کشور در حمایت از سوریه بشار اسد را به عنوان خط قرمز قانونی ایران معرفی میکنند در عرصه بینالملل تبعاتی برای ایران به دنبال ندارد؟
استراتژی ما در سوریه به چند موضوع اساسی برمیگردد، اول تأمین حداکثری امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران در قبال تحرکات تروریستهایی که مورد استفاده ابزاری بازیگران خارجی قرار گرفتهاند. استمرار گسترش داعش از سوریه به داخل عراق و از عراق به سمت مرزهای ما تهدیدکننده امنیت جمهوری اسلامی ایران است، لذا در راهبرد ما در قبال سوریه از منظر ملی و امنیت ملی یک عقبه مهم و حساس را شاهد هستیم، دوم با توجه به اینکه برخی کشورها از جمله عربستان سعودی حمایتهای مالی و سیاسی گستردهای از تروریست میکنند قاعدتاً نمیتوان در منطقه بیتفاوت بود و اجازه دهیم کشوری به خطا استفاده ابزاری از تروریست کند و امنیت کل منطقه به بازی گرفته شود. بنابراین نگاه ما امنیت کل منطقه است در مورد نکته سوم این را باید بگویم که جمهوری اسلامی نگاهش امنیت جهانی است، هماکنون گستردگی فعالیتهای تروریستی از عراق تا پاریس و نیویورک است بنابراین امنیت جهانی برای جمهوری اسلامی مدنظر است با این رویکرد، ایران سیاستهایش را در قبال سوریه تنظیم میکند.
در بحث ریاست جمهوری سوریه و خطوط قرمز باید واقعیاتی را دید، در مذاکرات با مقامات اروپایی و مقامات منطقه با وزیرخارجه انگلیس هاموند و خانم موگرینی و اشمیت مواضع هاموند مواضع تندی بود، اما موگرینی و اشمیت مواضع متوازنی داشتند به همین دلیل با وجود دیپلماتیک بودن مذاکراتمان اما این مذاکرات بسیار چالشی بود آنها درخواستشان این بود که ما از آقای بشار اسد عبور کنیم با این استدلال که وی در کشتار مردم سوریه نقش دارد، پاسخ من این بود که ما در منطقهای زندگی میکنیم که برخی کشورها حکومتهای سلطنتی دارند و متحدانتان هستند اما شما حتی در سطوح پایین کمکی به تغییر در این کشورها نمیکنید بطور مثال از سال ۱۹۷۱میلادی در زمان پهلوی که جزیره بحرین از ایران جدا شد، شیخ خلیفه نخستوزیر بحرین شد و همچنان نیز نخستوزیر است، پس از چهار دهه مردم درخواستشان این بود که نخستوزیر با رأی مجلس بحرین انتخاب شود آمریکاییها و انگلیسیها از این حمایت نکردند و در سرکوب اکثریت مطالبات مردمی با حکومت بحرین همراهی کردند.
دوم به این افراد گفتم که در کشوری مانند عربستان ملک عبدالله تا روز مرگش پادشاه بود و از لحظهای که در تابوت و قبر قرار گرفت جانشین برایش تعیین شد، شما چرا به این کشورها میرسید میگویید ساختار این است و ما نمیتوانیم بیشتر از این فشار وارد کنیم اما وقتی در قبال کشوری مثل سوریه که رئیسجمهور دارد و رئیسجمهورش با فرآیند انتخاباتی روی کار آمده تلاش میکنید که وی را حذف کنید. در لیبی هم همین کار را کردید لذا اینکه آقای دکتر ولایتی اشاره میکند که سوریه یا بشار اسد خط قرمز ما است به نظرم ناظر بر این نیست که دخالت تلقی شود که ما از شخص بشار اسد حمایت میکنیم ولو اینکه مردم سوریه نظر دیگری داشته باشند، ما میگوییم بشار اسدی که منتخب مردم سوریه است، به احترام رأیی که مردم سوریه دادند خط قرمز ما است، بشار اسد امروز یک رمز است در سوریه، قذافی هم در لیبی یک رمز بود.
پس با این تعبیر و این نگاه میگوییم که بشار اسد خط قرمز جمهوری اسلامی است؟
بله همین طور است، از بین بردن ساختار شاید کار راحتی باشد اما چیدن یک ساختار کار دشواری است. در عراق با گذشت نزدیک به ۱۵ سال به دلیل اینکه مدل تغییر با تجاوز نظامی آمریکا و خارجی شکل گرفت، هنوز ثبات ایجاد نشده است. در نتیجه وقتی میگوییم بشار اسد خط قرمز است که بشار اسد منتخب مردم سوریه است، وقتی میگوییم سوریه خط قرمز ماست که سوریه عنوان یک واحد سیاسی مستقل مورد تعرض و تجاوز خارجی چه در قالب تروریست و چه در قالب مداخلات مستقیم خارجی قرار گرفته است.
در همین هفتههای گذشته آمریکا با روسها بر سر آتشبس با سوریه توافق کردند، آمریکا با کنترل ماهوارههایی که بخشهای نظامیاش دارد به دقت تحولات روی زمین در سوریه را دنبال میکند اینکه بگوید ما تعدادی از نظامیان ارتش سوریه را اشتباهی هدف قرار دادیم اصلاً قابل پذیرش نیست، هدف آمریکا این بود که تروریستهایی که در حلب نفسهای آخرشان را میکشند دوباره جان بگیرند و احیا شوند بطوری که اول آتشبس به نفع آنها برقرار و بعد اعلام میکنند این آتشبس باید پایدار بماند بعد نیروهای ارتش سوریه را بمباران میکنند که رعب و وحشت در درون ارتش و نیروهای مسلح ایجاد تا آنها مجبور به ترک منطقه شوند و تروریستها بتوانند دوباره حلب را بگیرند، با این شرایط ما از بشار اسد منتخب مردم حمایت میکنیم، این حمایت ما تا آنجاست که مردم سوریه در فرآیند دموکراتیک و انتخاباتی نسبت به آینده کشورشان خود تصمیم بگیرند. در اصل خط قرمز ما رأی مردم سوریه است.
آقای دکتر هماکنون روسیه در چارچوب سیاستهای استراتژیک کشورمان با ما همراه شده، فکر میکنید این همراهی ادامه دارد و تا کجا میتوان به روسیه اعتماد کرد؟
در دنیای سیاست دوست ثابت و دشمن ثابت تعریف درستی نیست، هر چیزی قابل وقوع و هر احتمالی ممکن است رخ دهد اما من به عنوان کسی که در شش سال گذشته به صورت مستمر، هم با نماینده آقای پوتین در امور خاورمیانه گفتوگوهای فراوانی داشتم و هم در یک سال گذشته با نماینده پوتین در امور سوریه و نیز با مقامات دوما نشست و برخاست داشتم، وقتی از روسیه پوتین صحبت میکنیم روسیه دوره ریاست جمهوری پوتین تلاش دارد این کشور را به اقتدار ممکن در عرصه بینالملل برگرداند. روسیه پوتین تلاش دارد از فریبی که در شورای امنیت خورد و قطعنامهای را در مورد لیبی همراهی کرد (قرار بود منطقه ممنوعه پروازی در لیبی ایجاد شود اما آمریکاییها به اسم کنترل امنیت هوایی به لیبی حمله کردند و نظام سیاسی در لیبی را تغییر دادند و این خلاف مفاد قطعنامه شورای امنیت بود) روسیه پوتین تلاش دارد به آمریکاییها بگوید که من دیگر فریب لیبی را در سوریه نمیخورم.
نکته بعد اینکه روسها در مسئله اوکراین رفتار آمریکاییها را دیدند و برایشان مهم است که در راستای منافع خودشان که متحدینی در منطقه دارند از جمله مهمترین متحد روسها سوریه است اجازه ندهند این کارتشان بسوزد، لذا اگر از روسیه پوتین صحبت میکنیم به نظر من روسیه پوتین متفاوت از روسیه قبل از پوتین است. شما میتوانید به مقدار زیادی روی سیاستهای روسیه و اشتراکات استراتژیک ما و روسیه در قبال سوریه حساب کنید، همیشه به صراحت گفتم که جمهوری اسلامی ایران و جمهوری فدرال روسیه در موضوع سوریه دارای دیدگاههای مشترک هستند که حتی دیدگاههای نزدیک به هم دارند، به همین دلیل عملیات مشترکی که روسها با ارتش سوریه انجام میدهند مستشاران نظامی ما هم در اجرای این عملیات نقش و مشارکت دارند، از اینرو ضمن اینکه در عرصه سیاست هر چیزی ممکن است اما به نظر میرسد روسیه پوتین متفاوتتر از روسیه پیش از پوتین است.
ارزیابی و نظرتان درباره مذاکرات روسیه با آمریکا چیست؟
روسها به آمریکاییها بیاعتمادند همان طور که ما به آمریکاییها اصلاً اعتماد نداریم، در موضوع سوریه آمریکاییها هر زمان که نیاز داشتند سیاست خودشان را در سوریه پیش ببرند به سراغ روسها آمدند، من باور ندارم که واشنگتن برای حل مسئله سوریه به سراغ مسکو میآید. آمریکا هر جا که در سوریه دچار مشکل میشود احساس میکند باید با روسها صحبت کند چنانچه یا روسها را تشویق کند به اینکه با آمریکا همراهی یا تهدید کند که اگر با وی همراه نشود چه اتفاقاتی در قبال منافع روسیه در منطقه و سوریه خواهد افتاد، هر بار هم مذاکراتی که انجام میشود یک بسته پیشنهادی تنظیم شده برای روسها دارد، یک زمانی آقای میخاییل باگدانف نماینده پوتین در امور خاورمیانه در مذاکراتی که در مسکو با هم داشتیم میگفت آمریکاییها در بحث سوریه به ما فشار میآورند از اینرو درخواست ما از شما این است که به این مذاکرات با آمریکاییها ملحق شوید و مذاکرات سهجانبه باشد به جهت اینکه حضور شما مواضع ما را تقویت میکند و صرف نظر از اینکه هیچ تصمیم و دستورالعملی که با آمریکاییها در بحث سوریه مذاکره کنیم، نداریم، در مقاطع اخیر آمریکا تلاش کرد تا نظر روسها را داشته باشد اما در میدان هیچ صداقتی نداشت آنها فقط به دنبال این هستند که موازنهای که الان به نفع مردم سوریه، نظام سیاسی سوریه و به ضرر تروریستهاست تغییر دهند، از همه مهمتر در این چند هفتهای که تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا باقی مانده برای دموکراتها مهم است که یک ریلگذاری سیاسی در سوریه ایجاد کنند و بگویند ما بدون جنگ توانستیم یا بشار اسد را وادار کنیم بگوید در دوره بعد کاندیدا نمیشود یا بشار اسد با فشار روسیه از همین الان از قدرت کنارهگیری کند یا اگر هیچکدام از اتفاقات نیفتاد یک آتشبس نسبی برقرار تا مقدمه دیگر اهداف باشد و همه اینها با نگاه آمریکا به بحث انتخاباتی و داخلی است.
از سویی دیگر برای آمریکا حفظ امنیت رژیم صهیونیستی اهمیت بسیاری دارد، لذا وقتی به پس ذهن آمریکا کنکاش میکنیم از دل تحولات سوریه باید امنیت بالای رژیم صهیونیستها حاصل شود و به دنبال آن تضعیف حزبالله و محور مقاومت و چندپارگی جغرافیایی و چند دستگی قومیتها در درون کشورها ایجاد شود که در سالیان آینده کشورهای پیرامون رژیم صهیونیستی و دیگر کشورها در جهان اسلام درگیر یکدیگر شوند که از دل تحولات منطقه برتری مقاومت برآمدن جمهوری اسلامی ایران حاصل کار نباشد بلکه برآمدن رژیم صهیونیستی و تضعیف همه آنچه پیرامون این رژیم است منتج شود.
آیا روسیه این هوشمندی را دارد که فریب آمریکا را نخورد؟
سطح خوبی از هوشمندی در حوزه تصمیمگیران در روسیه وجود دارد، با توجه به اینکه جهان امروز جهان منافع است و این منافع است که تعیین میکند روسیه به کدام سمت و سو برود یا بماند، اما روسیه پوتین و تیم اول حلقه پیرامون وی این اطمینان را تا یک سطح خوبی میدهد که روسها در موضوع سوریه جدی هستند اما واقعیت این است که تحول در سیاست خارجی کشورها را نمیتوان نادیده گرفت.
هدی دهقان بذرافشان