یکی از مهمترین موضوعات مورد اختلاف میان آمریکا و روسیه درخصوص بحران سوریه در سالهاي گذشته موضوع حضور یا عدم حضور ایران در نشستهاي مربوط به حل بحران سوریه بوده است.
روسیه پیشنهاد برگزاری نشست ژنو را با حضور کشورهای تاثیرگذار در حل بحران سوریه از جمله ایران، عربستان، قطر، ترکیه کرده بود، اما با وجود تاکید روسیه مخالفتهاي آمریکا باعث شد تا ایران به عنوان یکی از بازیگران تاثیرگذار در بحران سوریه نتواند در نشستهاي مربوطه حضور داشته باشد.
بعد از کنفرانس ژنو ۱ بار دیگر و بعد از حدود یکسال تاخیر سرانجام در تاریخ ۲۲ ژانویه ۲۰۱۳ (۲ بهمن ۱۳۹۲) کنفرانس ژنو ۲ در شهر مونتروی سوئیس برگزار شد. در این نشست برای اولین بار، دو طرف بحران؛ یعنی دولت سوریه و گروه معارض مورد حمایت مخالفان موسوم به «ائتلاف ملی نیروهای انقلابی و مخالف دولت سوریه» رو به روی هم و پشت میز مذاکره با هم مواجه ميشدند.
در نشست ژنو ۲ نیز همچون ژنو ۱ حضور یا عدم حضور ایران در این نشست از موضوعات مورد اختلاف آمریکا و روسیه بود. در ماههاي گذشته در پی تحولات میدانی ناشی از همکاریهاي ایران و روسیه در سوریه با حضور ایران که از بازیگران اصلی منطقهای به شمار ميرود مورد موافقت قرار گرفت که در پی آن در دو نشست وین با دعوت و حضور ایران مذاکرات صلح سوریه برگزار شده است.
درخصوص درگیریهاي جاری در خاورمیانه و حضور نظامی روسیه در سوریه و نقش و جایگاه ایران در مذاکرات مربوط به حل و فصل بحران جاری در سوریه خبرنگار مهر گفتوگویی با پروفسور «گری سیک» استاد دانشگاه کلمبیا در آمریکا داشته که در ادامه ميآید.
تمرکز اصلی فعالیتهاي گری سیک بر موضوعات مربوط به خاورمیانه به ویژه ایران ميباشد. وی در دوران ریاست جمهوری سه رئیس جمهور آمریکا یعنی «جرالد فورد»، «جیمی کارتر» و «رونالد ریگان» از اعضای شورای امنیت ملی آمریکا بوده است. همچنین وی از سال ۱۹۹۳ مدیر پروژه خلیجفارس ۲۰۰ در دانشگاه کلمبیا بوده است. گری سیک مشاور امنیت ملی روسای جمهوری آمریکا «کارتر» و «ریگان» بوده است.
اخیرا «هنری کيسینجر» در مقالهای در روزنامه وال استریت ژورنال این مسئله را مطرح کرد که نظام امنیتی جهان در حال فروپاشی و در حال گذار به نظامی جدید است. وی اعلام داشته است که نظام وستفالی دیگر پاسخگوی جهان امروز نیست و در حال حاضر ما شاهد نوعی جنگ ایدئولوژیک در جهان هستیم. آیا ميتوانیم جنگهاي جاری در خاورمیانه مثل جنگهای لیبی، عراق و یمن را نتیجه چنین تغییری در نظم جهانی بدانیم؟
حقیقت این است که بسیاری از کشورها در خاورمیانه به خاطر جنگهایی در حال افول و فروپاشی هستند. ما شاهد چنین فروپاشی در یمن، مصر و عراق هستیم که بخشهايي از این کشور تحت اشغال داعش است. درخصوص سوریه هم شاهد جنگ هستیم. این مسائل قطعا بیانگر یک تغییر و گذار است. گذاری از نظامهاي قدیمی دولت محور (state) به چیزی جدید. این گذار اغلب با درگیری و نزاع و خونریزی همراه است.
راهکار آقای کيسینجر برای این مسئله که در کتابش آمده است این است که آنچه که ما نیازمند آن هستیم یک گروه از دولتمردان ارشد است که قابلیت انجام کارهایی را که در قرن ۱۷ از منظر وستفالی انجام گرفت را داشته باشند تا از این طریق بتوان مجموعهای از کشورها را مجددا ایجاد کرد. البته این دیدگاه مقبول بود و من هم مشکلی با آن ندارم.
اما رسیدن از این نقطه به آن نقطه مسئلهای کاملا مجزا است که وی راهکاری عملی برای آن ارائه نکرده است. البته ميتوانم بگویم که هنوز هیچکس دیگری هم برای این کار راهکاری ارائه نکرده است. حقیقت امر این است که ما در حال عبور از یک دوره گذار عمده هستیم که بسیاری از کشورهای منطقه که من فقط از تعداد کمی از آنها نام بردم در حال تجربه کردن این چالش درخصوص وضعیت موجود خودشان هستند. به احتمال بسیار زیاد در انتهای این روند که البته کسی نميداند چه مدت طول خواهد کشید ما شاهد دولتهاي (governments) جدید و حاکمان جدید و احتمالا ایدههای جدید حکومتی در منطقه خواهیم بود اما در این مرحله اکثرا شاهد مقولات فروپاشی، تجزیه و جنگ هستیم.
مدتی است که در سوریه شاهد حضور نظامی روسیه هستیم. آیا چنین حضوری از سوی روسیه ميتواند موجب ایجاد یک وضعیتی چندگانه شود تا زمینه را برای همکاری قطبهای مختلف برای مبارزه با تروریسم هموار کند؟
ورود روسیه به سوریه یک تغییر عمده بود و در حقیقت یکسری وضعیتهای جدید را ایجاد کرد. یکی از مشکلات مواجهه با این موضوع این است که بسیاری از کشورهای غربی هنوز دارای ذهنیت دوران جنگ سرد هستند و معتقدند هرگونه حضور روسیه درخاورمیانه «بد» است و باید با آن مقابله شود. اما در این مورد روسها ميگویند با داعش ميجنگند یعنی همان کاری که ما در حال انجام آن هستیم.
بنابراین در واقع آنچه ما در حال حاضر با آن مواجه هستیم رقابت اولویتها است. روسها اساسا معتقد هستند که اول باید داعش را مورد هدف قرار داد و سپس به سوالات درباره بشار اسد و سوریه بطور دیپلماتیک پاسخ داد. اما غرب همچنان بر موضع برکناری اسد قبل از مقابله با داعش و یا همزمان با مقابله با داعش پافشاری ميکند. این یک اختلاف مهم است. من خودم بر این باورم که داعش قریبالوقوعترین تهدید است و تا زمانی که داعش وجود داشته باشد و شکست نخورده باشد راهی برای حل بحران سوریه وجود نخواهد داشت، اما در عین حال باید یک روند دیپلماتیک هم وجود داشته باشد.
در حال حاضر هم روند دیپلماتیک وجود دارد.
بله، در حال حاضر روند دیپلماتیک در جریان است. اخیرا نشستهايي جدی در وین داشته ایم که خواستار راهکارهای دیپلماتیک شدهاند و در این نشستها به دنبال راهی برای ایجاد یک دولت فراگیر در سوریه بوده که احتمالا شامل آقای بشار اسد نباشد. دولت فراگیر بایستی تضمینهاي لازم را به اقلیتهاي این کشور از جمله یزیدیها، مسیحیها، علویها و کردها و دیگران بدهد و راه را برای مشارکت آنها در دولت هموار کند. اما این روندی پیچیده و دشوار است.
شما تاثیر حضور ایران در مذاکرات اخیر درباره سوریه را چگونه ارزیابی ميکنید؟
اتفاق جدید که تا به حال رخ نداده بود این است که همه طرفها به طور دیپلماتیک پشت یک میز جمع شدهاند. به اعتقاد من ورود روسیه به مسئله موجب شده است تا این حقیقت نهادینه شود که بدون ورود روسیه و ایران به این معادله نميتوان بحران سوریه را حل و فصل کرد. در نشستهاي اخیر وین ایران و روسیه پشت میز بودند و به اعتقاد من این یک گام رو به جلو بود. چون دیگر هیچکس نميتواند بگوید که برخی راهها برای حل بحران سوریه بسته بودهاند.
اولا رسیدن به هر نقطهای از ثبات در سوریه لازمهاش حذف داعش است که موجب جنگ در داخل سوریه شده است. ثانیا حفظ دولت فعلی سوریه که شاید احتمالا بدون خود آقای اسد هم کمرنگ نشود. انجام این دو کار باید همزمان با در جریان بودن روند دیپلماتیک صورت گیرد. این کار بسیار سختی است و راهی طولانی تا حل و فصل مسئله وجود دارد. من این کار وزیر خارجه آمریکا، روسیه، ایران و عربستان را که پشت یک میز نشستهاند تا راهی دیپلماتیک بیابند را تایید ميکنم.
آوردن ایران به مذاکرات گامی مثبت و خوب بوده است اما این لزوما به معنی حل مسئله نیست.