غرب آسیا در طول سالهای اخیر گرفتار بحرانهای گسترده تحمیلی است که سرنوشتی نامعلوم را بر منطقه و حتی عرصه جهانی حاکم ساخته است. بحران سازی غرب با ابزار تروریسم در حالی ادامه دارد که برخی از کشورهای منطقه نیز برآن بودهاند تا سوار بر موج بحرانها برای رسیدن به آنچه جایگاه منطقهای مینامند بهره گیرند.
ترکیه و عربستان و البته برخی از کشورهای کوچک عربی چنین سودایی را داشتهاند که نتیجه رفتار آنها نیز جنگ و کشتار در یمن، سوریه و عراق و حتی دور ماندن منطقه و جهان اسلام و از مسئله فلسطین بوده است. نکته قابل توجه آنکه این کشورها در حالی در تصور رسیدن به قدرت برتر منطقه بودهاند که اکنون روند تحولات حقیقتی دیگر را آشکار میسازد و آن شکست طرحهای آنان است. ترکیه که تصور میکرد با مشارکت در کشتار عراق و سوریه میتواند امتیازاتی از غرب دریافت کند نه در منطقه به نتایج دلخواه نرسیده بلکه اکنون اروپا نیز از پذیرش این کشور خودداری کرده و حتی از لغو مذاکرات با آن میگوید. سعودی نیز که در کنار گرفتار شدن در وضعیت بحران اقتصادی، در یمن، سوریه، عراق و لبنان با زنجیرهای از شکستها مواجه شده است، برای رسیدن به رویاهایش حتی به سمت رژیم صهیونیستی رفت نتوانسته جز ویران سازی منطقه کارکردی داشته باشد و امروز جهانیان وی را پدر خوانده تروریسم میدانند.
نکته قابل توجه آنکه پادشاه سعودی حتی نتوانسته جایگاه محمد بن سلمان فرزندش را برای پادشاهی تثبیت نماید و جنگ قدرت در خاندان سعودی همچنان بالاست. نکته مهم دیگر آنکه سعودی در حفظ متحدانش نیز ناتوان بوده که دوری مصر و تقابل گسترده میان طرفین از نمودهای آن است. سعودی چنان گرفتار انزوا شده که پادشاهش با تمام بیماریاش مجبور به سفر دورهای به کشورهای عربی شده تا شاید رضایت کشورها را برای همراهی هر چند ظاهری با عربستان در منطقه جلب نماید. به عبارتی میتوان گفت که سفر پادشاه سعودی نه از روی قدرت بلکه برگرفته از ضعف و ناتوانی است که وی را به چنین سیاستهایی واداشته است.
به هر تقدیر میتوان گفت که ترکیه و عربستان برخلاف ادعاهایشان نه تنها در منطقه دستاوردی نداشتهاند بلکه در جمع بازندگان اصلی تحولات منطقه بودهاند چنانکه امروز به عنوان یکی از حامیان اصلی تروریسم حتی از سوی کشورهای غربی معرفی میشوند. آنهایی که زمانی تصور میکردند با بازی در زمین غرب میتوانند جایگاهی در صحنه منطقه داشته باشند اکنون به رغم میلیاردها دلار هزینه در انتهای صف قرار دارند و به عنوان بازندگان معرفی میشوند و جالب توجه آنکه غرب که ادعای حمایت از آنها داشت، هیچ حمایتی از آنان نکرده و آنها را در میان مجموعهای از بحرانها تنها گذاشته است.