بدون تعارف، فیلم آن چیزی نیست که توقعش را داشتیم. حدود یکسال صحبت کردن از فیلم و جنجالهای جشنوارهی پارسال، تجربهی شیرین سینمای شیخطادی با فیلمهایی چون «پشت پردهی مه» و «شکارچی شنبه» و «روزهای زندگی»، سخن گفتن از سینمای استراتژیک و... همه و همه ما را در انتظار تماشای فیلمی برده بود که در گام اول سینما باشد. اما نبود.
فیلم داستان «ریاض» جنگجوی عربستانی کهنهکاری است که از خون ریختن توبه میکند و به گوشهای در آرامش پاریس میخزد. برای آتشافروزی مجدد او، به یک شوک قوی نیاز است و...
داستان قرار است به پشت پردهی شکلگیری داعش، نقش امریکا، رژیم صهیونیستی و سعودیهای وهابی بپردازد. به پیشینه و بهانهی حملات تروریستی در قلب اروپا. اما زبانش الکن است. حرف خوبش را نمیتواند به خوبی بیان کند و همین میشود که تماشاگر نه میتواند باور کند و نه با فیلم کنار بیاید. به قول معروف «در نیامده است»
چهرهها «شخصیت» نشدهاند. آدمهای باری به هرجهتی هستند که تکلیفشان را با مخاطب روشن نمیکنند. هستند، رفتارهای متفاوت میکنند و... بیشتر شبیه کاریکاتورهایی هستند که بخشی از چهرهشان بزرگنمایی شده است.
بعد از فیلم در نشست خبری میخواستم همینها را از کارگردان بپرسم، اما تهیهکننده گفت فیلمش را بنا به مصلحتاندیشیهای سیاسی تکهپاره کردهاند. هر مسئول و ارگانی تکهای را کنده تا به کسی برنخورد و گفت که این فیلم آنچه ما ساختیم نیست و طبیعی است که دلخور باشید.
گفتم: در سینمای پس از پیروزی انقلاب هنوز کسی برای سینمای استراتژیک کاری نکرده است (چه این دولت و چه قبلیها) اغلب فیلمهای در قالب این سینما فقط از بیگ پروداکشن و جلوههای ویژه خرج میکند. کاری که امپراطور جهنم هم میکند. اگر واقعا فیلم این همه مثله شده، چرا اصرار بر حضور در جشنواره داشتید. جواب دادند اما هنوز نتوانستم هضمش کنم.
واقعیت این است که وقتی فیلمی را دیپلماتهای غیرانقلابی (منظورم وزارت خارجه نیست. لطفا سوءتفاهم نشود) سر میبرند، چرا باید در جشنواره باشد تا مخاطب فکر کند، تهِ این همه شعار سینمای استراتژیک دادن میشود چیزی شبیه امپراطور بیتخت و تاج جهنم؟
نمیخواهم همچنان باور کنم که این فیلم دستپخت شیخطادی است (که نیست) اما در همین سکانسهای تکهپاره هم میشد ضعفهایی را دید که ربطی به قیچی سانسورچیهای دستگاههای مختلف ندارد. ضعف بازیهای تلهتئاتری از جای دیگری است.
نویسنده: مهدی رجبی