ونزوئلا به عنوان یکی از کشورهای کلیدی آمریکای لاتین در ماههای اخیر با بحرانهای اقتصادی و امنیتی بسیاری مواجه شده چنانکه در درگیریهای خیابانی دهها نفر کشته و زخمی شدهاند. با تمام این تفاسیر این سوال مطرح است که ریشه بحرانهای ونزوئلا چیست و چرا این کشور که در دوران چاوز در اوج بود به سمت حاشیه شدن و چالشهای داخلی پیش رفته است؟
یکی از مهمترین مسائل مطرح شرایط اقتصادی و عدم تمرکز این کشور بر داشتههای داخلی به عنوان مولفه چالشهای اقتصادی است که در تحولات ونزوئلا مشاهده میشود.
اقدامات جریانسازی آمریکا در قالب اپوزوسیون ضد مردمی و ضد دولتی برای ایجاد بیثباتی در این کشور که در سالهای اخیر به شدت صورت گرفته چنانکه کاپریلس که به عنوان سرکرده مخالفان دولت شناخته میشود به شدت از سوی کشورهای غربی بویژه آمریکا مورد حمایت قرار گرفته است.
بررسی دوران چاوز و روحیه انقلابی که در آن زمان بر اساس اصل مقابله با امپریالیسم و رویکرد به مقاومت و نیز تکیه بر داشتههای داخلی بود نشان میدهد که دوری دولتمردان جدید ونزوئلا و ناتوانی آنها در ادامه آن راه زمینهساز بحرانهای اخیر بوده است.
نقش ونزوئلا در جبهه ضد امپریالیسم چنان است که آمریکا بحران در ونزوئلا را زمینهساز بحران در کل منطقه میداند و سعی دارد با بیثباتسازی این کشور وحدت آمریکای لاتین را شکسته و زمینه سلطه بر منطقه را تکرار کند. (تحرکات آمریکا برای سرنگونی افرادی مانند آلنده گواهی بر این اصل است). آمریکا با رویکرد سازشی به کوبا و بحرانساز به ونزوئلا سعی دارد تا هزینه مخالفت با آمریکا را بالا نشان داده تا کشورها را به تسلیم شدن در برابر سیاستهای سلطهگرایانه خود وادار سازد.
در جمعبندی نهایی از آنچه در باب ونزوئلا ذکر شد میتوان گفت آنچه زمینهساز بحرانهای اخیر در این کشور شده است عدم توجه به داشتههای داخلی و نیز تزلزلهای ایجاد شده در وحدت و انسجام ملی در این کشور است. نکته بسیار مهم آنکه روند تحولات ونزوئلا به خوبی بیانگر پیامدها و تاثیرات مخرب جنگ نرم است که میتوان کشوری را به ورطه بحران و نابودی سوق دهد. سیاستی که محور اصلی اجرای آن آمریکاست که همواره از اصل قدرت نرم برای به زانو در آوردن کشورها بهره گرفته که عدم آگاهی ملتها و نیز درگیر شدن جریانهای سیاسی به حاشیهها زمینهساز تحقق آن میشود.
ونزوئلا امروز قربانی دوری از سیاستهای انقلابی و ملی است که نشات گرفته از چالشهای مدیریتی و دخالتهای خارجی است و نسبت دادن این وضعیت به میراث چاوز صرفا اقدامی تبلیغاتی برای اهمیتزدایی از مقاومت در جبهه ضد امپریالیسم و تبدیل نمودن ونزوئلا به الگویی برای سوق دادن سایر ملتها به سازشکاری است. حال آنکه تجربه نشان داده هر ملتی که در مسیر سازش و دوری از ارزشهای انقلابی خود حرکت کند در نهایت گرفتار بحران خواهد شد چنانکه امروز ملت ونزوئلا در چنین شرایطی قرار گرفته است.