اقتصاد همچنان شالوده اصلی تحولات بینالملل است چنانکه دشمنان را به دوستان و بعضاً دوستان را به دشمنان مبدل میسازد. آنچه این روزها مطرح است مسئله تعرفههای واردات برخی کالاها به آمریکاست.
دولت آمریکا روز پنجشنبه اعلام کرد قصد دارد بر واردات فلزات فولاد و آلومینیوم از کانادا، مکزیک و اتحادیه اروپا تعرفه اعمال کند. در واکنش به این اقدام آمریکا، «ژان کلود یانکر»، رئیس کمیسیون اروپا با بیان اینکه از این تصمیم نگران است گفت: «امروز روز بدی برای تجارت جهانی است و ما در روزهای آینده تدابیری را برای مقابله با آن معرفی خواهیم کرد.» فرانسه نیز این اقدام را «غیر قابل توجیه» توصیف کرد. آلمان در بیانیهای اعلام کرد پاسخ سیاست ترامپ درباره اینکه «آمریکا در اولویت است» بایستی «اروپا متحد است» باشد. ماکرون اقدام رئیس جمهور فرانسه اعلام کرد که تصمیم رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اعمال تعرفه بر واردات فلزات، اقدامی اشتباه و غیر قانونی است. وزیر دارایی آلمان در انتقاد از تصمیم رئیسجمهور آمریکا مبنی بر اعمال تعرفه بر فلزات وارداتی از اتحادیه اروپا و کانادا، این اقدام را اشتباه و بر خلاف قوانین جهانی دانست. «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفت که اروپا اقدامات متناسب با وضع تعرفهها از جانب آمریکا در پیش میگیرد تا از منافع (خود) حفاظت کند.
مجموع این اقدامات از سوی آمریکا و اروپا در حالی صورت میگیرد که در باب آن چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه رفتار ترامپ برگرفته از وعدههای انتخاباتی وی است که اعلام کرده بود برای رونق اقتصاد آمریکا هر اقدامی انجام میدهد. وی در کنار کاهش هزینههای جهانی آمریکا، دو رویکرد را اجرا کرده است، از یک سو اساس سیاست خارجی خود را بر اصل فروش تسلیحات قرار داده و با ایجاد فضای بحرانی در سراسر جهان این امر را محقق میسازد. از سوی دیگر با وضع تعرفههای متعدد بر کالاهای وارداتی به آمریکا سعی دارد تا به حمایت از تولیدات داخلی آمریکا پرداخته و به نحوی سایر رقبا از اروپا گرفته تا چین را از میدان اقتصادی خارج سازد. این رفتار آمریکا نشان میدهد که برای این کشور صرفاً منافع دارای اهمیت است و واژهای به نام دوست و متحد معنایی ندارد. آمریکا رسماً نشان داده که هرگز قابل اعتماد نیست و نمیتواند طرف قراردادی باشد چرا که شراکت و حتی قوانین جهانی برایش اهمیت ندارد چنانکه اقدام کنونی آن مغایر با قوانین تجارت آزاد و wto است.
دوم آنکه نوع رفتار کشورهای اروپایی نشان میدهد که این کشورها برخلاف آنچه ادعا میشود توان بازیگری مستقل و مقتدر در معادلات جهانی از جمله در حوزه اقتصادی را ندارند چنانکه در برابر تعرفه بندی آمریکا نتوانستهاند اقدامی علیه آن انجام دهند. اقدامات این کشورها سندی بر وابستگی گسترده آنان به اقتصاد آمریکاست که آنها را وادار میسازد تا در برابر زیاده خواهی آن کوتاه بیایند. این مسئله بار دیگر ناتوانی اروپا برای تبدیل شدن به یک شریک تجاری قابل اعتماد را در اذهان ایجاد میکند. اقتصادی که توان مقابله با تعرفه آمریکایی را ندارد و در نهایت نیز گزینهای جز پذیرش طرح آمریکا نخواهد داشت نمیتواند به عنوان بازیگر مستقل اقتصادی ایفای نقش کند.
سومین نکته آنکه این اصل باید مورد توجه باشد که اقدام آمریکا در اعمال تعرفههای سنگین برگرفته از سیاست کلان اقتصادی آمریکا است لذا کشورهای اروپایی و سایر کشورهای شامل این تعرفهها حق ندارند آن را به برجام و رفتارهای ایران نسبت دهند و چنان وانمود کنند که ایستادگی آنها در برابر اقدامات برجامی آمریکا زمینه ساز این هزینهها شده و بخواهند با این بهانه به امتیازگیری از ایران بپردازند. این نوعی فرافکنی است که اروپا پای برجام را به این تعرفهها باز و آن را به عنوان امتیاز به ایران فروخته و در ازای آن مطالبات سیاسی، اقتصادی و حتی موشکی و منطقهای داشته باشد.
نکته اساسی آن است که اکنون اروپا در آزمون بزرگ نشان دادن استقلال خود در برابر آمریکا و توانش برای مقابله با خودکامگی آمریکا قرار دارد. رفتار اروپا در این عرصه نشان میدهد که آیا آنها توان مقابله با تهدیدات آینده آمریکا در قبال برجام را دارند و یا اینکه همچون گذشته دست بسته در برابر این کشور سر تعظیم فرود میآورند. اروپا اگر میخواهد برجام را حفظ و به مراودات ایران با خود ادامه دهد باید به جای نسبت دادن تعرفههای آمریکایی به برجام و باج خواهی در ازای آن به دنبال راهی برای مقابله با اقدامات آمریکا باشد تا ضمن نشان دادن استقلال خود توانش برای حفظ برجام را نیز به اثبات رساند در غیر این صورت نباید انتظار همراهی ایران در ادامه برجام را داشته باشد چرا که ایران قطعاً حاضر به ادامه کار با اروپایی که همچنان سرسپرده و ناتوان در برابر آمریکاست نخواهد بود.
نویسنده: قاسم غفوری