برخی مدیران هستند که اگر چه در گذشته دستی بر آتش داشتهاند و چند مدتی را در حواشی جبههها گذراندهاند اما امروز دیگر حوصله و توان پوشیدن لباس رزم یا حتی بسیجی گونه عمل کردن را هم ندارند بلکه میخواهند مطرح باشند! بنابراین بالای گود و تنها بر مسند مسئولیتهای بس حساس مینشینند و میگویند: لنگش کن!
پرواضح است که هرکسی چند روزه نوبت اوست و اگر در خود نیرو و توان پذیرش کارهای پر تنش و تلاش و اجرایی سخت و طاقتفرسا همراه با بیخوابی و نبود امکانات اولیه را نمیبیند، همچنان در کسوت استادی دانشگاه باقی بمانند که آن مکان نیز برای خودش به نوعی خاکریز جبهه است. اجازه دهند تا نیروهای جوانی که ذاتاً تلاشگر و پرجنبوجوش هستند و با بود و نبود سازگاری دارند به اینسو آمده و خود را به آب و آتش بزنند تا معیارهای موجود آنها را از سمت شهرداری یک محدوده کوچک به بلندترین و حساسترین مقام عمرانی در این برهه از زمان که بیش از نیمی از کشور درگیر خرابیهای ناشی از سیلاب است برسانند و به عنوان رئیس سازمان شهرداریها و دهداریها و معاونت عمرانی وزارت کشور لحظهای پلک روی پلک نگذاشته و تمام تعطیلات سال جاری را در این مناطق به سر برند و ساکن مسیلهای محصوری باشند که هنوز امواج خروشان آب از آنها خارج نشده است!
کشور پس از انقلاب اسلامی سال ۵۷ برای مسئولان اجرایی و مدیریتهای شهری تنها نیازمند چنین کسانی است که وقتی از شهر یا مکانی که مدتی در آن مسئولیت داشتهاند و خدمتگزاری کردهاند میروند و دعای آحاد جامعه بدرقه راهشان میشود که تواناییها و انگیزههای بالایی در خود سراغ داشته باشند و منتظر نمانند کسی از آنها بخواهد تا کت و شلوار اتو کشیده خود را از تن در آورده و لباس کار بپوشند و نشان دهند الگوی نیروهای خدمات شهری هستند و اینچنین به کمک رنج دیدگان در اقصی نقاط سرزمین رفته و همه توانایی خود را صرف رفع آلام و رنج دیگران کنند.
انجام خدمت توسط عوامل و امکانات شهرداریهای کشور از وظایف قطعی این مجموعه است زیرا بالاترین مقام اجرایی کشور با توجه به اختیاراتی که دارد در همان آغازین لحظات شروع بارش نعمتها در شمال و جنوب کشور دستگاهها را موظف نمود تا با همه امکانات و پرسنل و توانایی به یاری هموطنان بشتابند بنابراین عنوان حضور مؤثر یک شهرداری در ارائه خدمات ویژه نوعی چشم و همچشمی بیش نیست که این ویژگی را میتوان با پا به میدان گذاشتن مقامات ارشد خدماتی از جمله شهرداران کلانشهرها به رخ کشید تا نشان دهند تفاوتی با دیگر نیروهای خدماتی خود ندارند همانگونه که شهردار پایتخت در دولت دهم نشان داد همواره یک بسیجی پا به رکاب و جانبرکف است و خود لیدر گروهی بود که توانستند نسبت به تخلیه سیلاب از تونل مترو اقدام نمایند. ضربالمثل معروفی است به این عنوان که دستش به دنبه نمیرسد میگوید بو میدهد! اگرچه رسانههای مکتوب همیشه بیدار در ایام تعطیلات نوروز قادر به انعکاس اخبار نبودند اما بازتاب بعضی از آنها ازجمله اعتراض امام جمعه اصفهان را به برگزاری بزن و بکوبهای شهرداری در اصفهان و در زمان هجوم سیلابها در جنوب منعکس کردند که امروز اعلام میشود برای همدردی با مصیبت دیدگان برنامه هفته فرهنگی این شهر لغو میشود و بجای آن برنامههایی با محوریت وحدت و انسجام بین مردم و حمایت از هموطنان سیلزده جایگزین میگردد! درحالیکه تولیت آستان قدس رضوی ضمن بازدید از مناطق سیلزده آمادگی این آستان را برای تعطیلی همه فعالیتهای عمرانی در مشهد مقدس و اختصاص امکانات و بودجه آن در امر بازسازی این مناطق اعلام میکند! جا داشت مدیران این کلانشهر بجای بالای گود نشستن و صدور فرمانهای لنگش کن، جلسات فصلی مدیران شهری را در کنار خدمات اعزامی به مناطق سیلزده در یکی از استانهای لرستان، ایلام، گلستان یا خوزستان برگزار میکردند و اینقدر سنگ اجرای وظایف انسانی را به سینه نمیکوفتند زیرا اعزام امکانات و نیروها با امضاء یک بخشنامه عملی میشود که هزینه از جیب نیست بلکه از اموال عمومی است اما زمانی میتوان ابراز همدردی نمود که از داشتههای خود مایه بگذاریم و مدتزمانی را در آن مناطق سخت بگذرانیم که امروز رمضان است و شعبان را در فرایبورگ آلمان، ورشو، کراکف لهستان و همچنین پاریس در فرانسه گذراندیم!
نویسنده: حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت