?>?> سیاست روز - عقب گرد در ایستگاه احساس مسئولیت دوازدهم - نسخه قابل چاپ

کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

عقب گرد در ایستگاه احساس مسئولیت دوازدهم

26 ارديبهشت 1396 ساعت 18:54


دقیقا 4 سال پیش و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوره یازدهم یادداشتی با عنوان "دنده عقب در ایستگاه احساس مسئولیت نامزدهای ریاست جمهوری" نوشتم که در دسترس و قابل مراجعه است. اگرچه ابتدا امیدی نداشتم که کسی به آن التفات کند اما در دوره جدید و معرفی نامزدهای تایید شده اثر نوشته خویش را دیدم و موجب مسرت شد که احساس مسئولیت فراگیر و فردی به نوعی احساس مسئولیت اجتماعی نه در افراد بلکه در ارکان حاکمیتی و نظارتی تبدیل شده است و بسیاری از کسانی که با درک و احساس فردی ثبت نام کرده بودند از فیلتر جمع گرایانه نتوانستند عبور کنند. البته جای امیدواری بود که این احساس مسئولیت اجتماعی در نامزدهای جدید رنگ و روی انتخابات را به سوی اندیشه‌ها و تفکر جمعی سوق دهد. اما مناظره‌ها نشان داد این اتفاق در سطح نامزدها نیفتاده یا صرفا در اندکی از آنها نشانه های دیده شد و باز مرا امیدوار کرد این تحول در دوره و یا دوره های بعدی فراگیرتر شود و نامزدها با دغدغه‌های اجتماعی به صحنه بیایند، نه دغدغه های فردی، جناحی و یا باندی. یاداور می‌شوم حتی دغدغه های حزبی هم در کار نبود. چون حزب اصول، اهداف، راهبردها، تاکتیک، منش و رویه ای دارد که ممکن است در مقاطعی از زمان با مخاطبان خاص پیگیری نماید و مناظره های انتخاباتی بستری برای طرح ایده و تفکری جریان ساز باشد. با این تصریح که کمتر کسانی که در مناظر بودند به فکر جریان سازی بودند اغلب به دنبال بهره برداری تریبونی و فصلی در سرکوب رقیب بوند. رقابت یک منطق انسانی دارد و ان این است که: "تو باش منم باشم" "من اومدم تو هم بیا" اما گروه مناظره کننده حتی در پاسخ سئوال علمی و راهبردی طرح شده می‌گفتند "من هستم تو چرا آمدی" "من باشم تو نباش" " من امده ام تو برو" یعنی عدم ظرفیت پذیرش رقیب. یعنی نگاه تک بعدی و خودخواهانه به جریان جمعی انتخابات. یکی از معانی اصیل نامزد شدن و انتخابات خود را شایسته دانستن و پذیرش مسابقه برای اثبات بهتر بودن و تلاش مناطقی برای پیشی گرفتن از رقیب است، در حالی که کل مناظره های انتخابات دوره 12 تبدیل به میدانی برای حذف رقیب شده بود. باید متوجه باشیم که حذف رقیب نیازی به مناظره و فراخوان ندارد اتفاقا حذف رقیب باید بدون مسابقه صورت بگیرد در مسابقه و رقابت پیشی گرفتن و جلو رفتن مهم است. یعنی طرح اعوجاج در باره پاردایم رقیب و به حاشیه راندن آن. بنابراین رویکرد و منطق مناظره جلو رفتن است. اما متاسفانه مناظره نامزدهای دوره دوازدهم عقب گرد و پس گرد از فرایند هویت یابی نوین بود. و این برای ملتی که قرن های زیادی تحت سیطره نظام سلطنیتی بوده اند و در جستجوی هویت جدید و چشیدن لذت مشارکت و حضور بودند مناسب نبود. مباحث فراتر از طرح و برنامه یک رئیس جمهور طرح شد، و مسئله در حد تقابل جریان های متناقض و متعارض دو حوزه فکری بود. و نامزدها ذیل چارچوب شناختی هنجاری اصل نظام و انقلاب مناظره نکردند بلکه هر کدام با چارچوب های شناختی و هنجاری خاص خود درپی تحقق آرزوهای خود بودند. قاعدتا وجوهی از این تعارض به کوچه و بازاری بودن فرایند رای گیری و رای دادن مربوط می شود. به این معنی که فرایند تشخیص، تمیز و رای دادن و رای گیری در ایران به¬جز سال های اول انقلاب به سمت کمال پیش نرفته است بلکه به میزان زیادی بر نیازهای اولیه و قاعده هرم نیازها استوار است. درحالی که رای دادن یکی از جلوه های خودشکوفایی و خویشتن یابی است و فعالیتی کاملا داوطلبانه و اختیاری است. در حالی که فشار نامزدها بر تمرکز رای برای نیاز اولیه و فیزیوژیکی از جمله معیشت و ارتباطات فیزیکی است. اگر مشاهده کرده باشید برخی نامزدها در پس چهره¬ها، مدها وآزادی های پایین دستی بر رقیب فشار می آورند و یا اردوگاهی برای خود تدارک دیده اند. چهره¬های آراسته و مزین برخی نامزدهای انتخابات شورای شهر که از دامنه و فراغت بیشتری برخوردار است، شاهد این ماجرا است و هرکه دراین حلقه نیست فارغ از این ماجرا است. به طوری که بعد از گذر فصل انتخابات این فشار رای به حاشیه می رود و تبدیل به دغدغه اصلی گروه پیروز می شود. این فضا و گفتمان قطعا دلایلی عمیق و البته تاریخی دارد. برخی از آنها ریشه در خود فرد دارد و برخی ریشه در جریان سازان و بالادستی و دیوان سالاران قهار دارد. که به برخی از آنها پرداخته می شود. 1.یکی از مهمترین دلایل این حوزه که هم می تواند ریشه در خلق و خوی درونی فرد و بیرونی داشته باشد مسئله عشق به قدرت و قدرت طلبی است. قدرت ذاتا لذت بخش و خواستنی است. وجود عوامل و ابزارهای قدرت چه فیزیکی و در درون فرد باشد چه از بیرون محیا شود انسان را وسوسه برای سلطه جویی می کند. اگر چه بسیاری از نیروهای و عوامل بازدارنده در سطوح مختلف از قدرت بی حصر و انتها(بجز قدرت الهی) جلوگیری می کند و عقل جمعی انسان نیز برای این موضوع تدابیری را اندیشیده است. و همین موضوع قدرت را به مشروع و نامشروع تقسیم می کند، اتفاقا انتخابات مکانیسمی جمعی است برای مقبولیت و مشروعیت قدرت لذا رقابیت ها برای بدست گرفتن و استتفاده از قدرت را نیز مشروع می کند، اما در نظام اسلامی مقبولیت نتیجه رای اکثریت و مشروعیت نتیجه تنفیذ رای اکثریت است. بنابراین قدرت در نظام اسلامی و نقطه شروع(بیس لاین)یک محصول مقبول و مشروع است اما ماهیت و محتوای مشروع یا نامشروع شدن مجدد به چگونگی بکارگیری قدرت( تصمیمات، طراحی ها و...) بستگی دارد. و از قدرت مشروع گاهی استفاده نامشروع می شود. تقریبا در تمامی انتخابات با شدت و ضعفی متفاوت بدست گیری قدرت مشروع جلوه می کند. اما بکارگیری همین قدرت مشروع در ادامه دچار اعوجاج هایی می شود به طور که می توان گفت با معیار "میزان رای ملت است" امام خمینی(ره) همیشه قدرت منتج از یک انتخابات سالم مشروع است. اما این مشروع بودن دلیلی بر بکارگیری مشروع قدرت نیست. لذا بدون طولانی کردن مطلب می توان گفت یکی از علل زور زدن و فشار اوردن برای برنده شدن، حذف رقیب، فضای تهمت و توهین دقیقا به این موضوع بر می گردد یعنی امکان بکارگیری قدرت مشروع به صورت نامشروع. و این اتفاق به چیزی بنام خلاء قانون و یا امکان عمل فراتر از قانون برای شخص رئیس جمهور و اطرافیانش بر می گردد. فلسفه وجودی این موضوع هم این است که گاهی در دل قانون ناقص یا قانون غیراجماعی، برخی روزنه های بی قانونی برای رئیس جمهور و حتی برخی مدیران سطوح میانی جامعه باز شده است. بدون شک یکی از مشکلات خلائ نظام سازی در دل نظام جمهوری اسلامی همین موضوع است. به عنوان مثال چیزی بنام ردیف اعتبار در اختیار رئیس جمهور و یا وزرا و یا مدیران، قضات و... وجود دارد. و فرد مورد نظر مختار است به هر گونه و با تشخیص خودش این اعتبار را تخصیص دهد و نیاز به تسویه حساب بر اساس اسناد معتبر هم ندارد. این از جمله همونه گونه های استفاده نامشروع از قدرت مشروع است. موضوع اینگونه نمایان می شود که به جای اینکه قانون حکومت بکند. رئیس جمهور حکومت می کند. باید بپذیریم که حکومت کردن قانون اولی بر حکومت کردن رئیس جمهوراست. مگر اینکه در متن قانون، اولویت و برتری داده شده باشد. یعنی باید نوشته شده باشد تا مشروع باشد. اینکه بسیاری از افرادی که تجربه و سابقه ریاست در یک حوزه را پیدا می کنند اولا به هیچ وجه نمی خواهند رهایش کنند، ثانیا به محض خروج از آن حوزه معارض و یا منتقد می شوند؛ علت همین است که می داند گستره و حوزه عمل آن بی حد و حصر و نانوشته است و همین موضوع جذابیت تلاش برای جلوگیری و نفی حضور دیگران را به صحنه مناظره های انتخاباتی می کشاند و بازی قدرت از این نقطه آغاز می شود، بازی قدرت که به میمنت مناظره های مستقیم نامزدها رونمایی شد، شاید اگر این دست مناظره های و انعکاس رسانه ای آن نبود بسیاری از اسرار همچنان اسرار باقی می ماند، کما اینکه عده ای دائما تکرار می کنند که گنجینه اسرار هستند، یکی از علل اسرار شدن فعالیت ها و کنش های حاکمیتی دوری و فاصله گرفتن از مردم و یا دو لبه شدن ارتباط با مردم است. گویا مردم نامحرم اند. نکته ای که امام خمینی(ره) تذکر جلوگیری از نامحرمان را مستقیما با مردم در میان گذاشت و مردم را محرم اسرار نظام معرفی کرد و وظیفه جلوگیری از ورود نامحرمان به داخل نظام را به مردم واگذار کرد که انتخابات مهمترین و مردمی ترین مکانیسم های احیای این وظیفه است.تجربه نشان داده است گروهی با ورود به درون دولت از مردمی بودن به نامردمی تبدیل می شوند و منافع فردی و گروهی را بر منافع مردمی ترجیح می دهند. بنابراین همیشه مردم بهترین پاسدار مردمی بودن نظام و دولت هستند. عامل دیگر چیزی است بنام فشار هنجاری محیط بیرون است که به جریان سازی جهانی و رد پای نفوذ و وسوسه های جبهه استکباری در فرایندهای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و... بر می¬گردد که صحنه تعاملات قدرت را دچار چالش فرصت- تهدید کرده است و آسایش را از کنشگران داخلی سلب کرده است. اتفاقا چیزی که هیچکدام از نامزدها با تفکر و دور اندیشی به این موضوع نگا ه نکردند و به دنبال بهره برداری انتخاباتی از آن برآمدند. در ارتباط با مسئله قدرت، این حوزه از قدرت یابی اتصال جانبی به حوزه قدرت جهانی پیدا می کند و کنشگران فعال و خنثی در آن تفکیک می شوند. برخلاف مباحث جاری کنشگران خنثی در این حوزه پرستیژ تمدنی به خود می گیرند بر پیوند مردم و کنشگران قدرت تاکید دارند و مردم را در کنار حاکمیت تعریف می کنند و بر ساخت بیرونی قدرت هم توجه دارند، در حالی که کنشگران فعال بر استحکام و پیوند حلقه های حاکمیتی و ساخت درونی قدرت تاکید دارند و مردم را حلقه حاکمیتی و ذیل حاکمیت تعریف می کنند به عبارتی ساخت حاکمیت را بر ساخت مردمی استوار می نمایند. انعکاس این موضوع در مناظره ها در سایه چالش های اقتصادی بروز می نمود. نتیجه؛ باید پذیرفت بر خلاف انتظار، شیرینی انتخاب کردن و انتخاب شدن در لابلای بازی قدرت به کام مردم تلخ شد، اصل وجود اسرار و طرح آن در مناظره های تلویزیونی ماهیت بازی قدرت را هویدا کرد و معلوم شد که جذابیت های قدرت بهانه های خدمت را تزئین می کند و گروهی برای دست یابی به قدرت، سیلابی از خدمت به راه می اندازند که حتی پل ها و گذرگاه های روی رودخانه انقلاب در مسیر اتصال به دریای خروشان مردم را خراب می کند. و دریای خروشان ملت متلاطم و مواج به هر سویی بازیچه دست اغیار می شود. و دزدان دریایی این بار نه بر بستر و ساحل دریاهای طبیعی بلکه در ساحل دریای خروشان ملت منتظر یافتن گنج ها و خزائن اسراری هستند که در لابلای لفاظی برخی چشمک می زند. انتظاری از مسئولین نیست اما به فرموده امام و مقام معظم رهبری دلسوزانی از درون مردم باید از طوفانی شدن دریای مواج ملت جلوگیری کنند و ملت عهد اخوت با کسی نبسته است.......این داستان فلسفه ی طویلی دارد، امیدوارم فرصتی برای تکمیل داشته باشم.... دکتر هادی عبدالملکی


کد مطلب: 99296

آدرس مطلب :
https://www.siasatrooz.ir/fa/news/99296/عقب-گرد-ایستگاه-احساس-مسئولیت-دوازدهم

سیاست روز
  https://www.siasatrooz.ir