ترامپ در روز اول کاری خود در ژانویۀ ۲۰۱۷، مدارک لازم برای نامزدی در انتخابات ۲۰۲۰ را هم ارائه کرد! زودتر از هر رئیسجمهوری در تاریخ آمریکا. او در روز اول کار خود به عنوان رئیسجمهور، نامزدیاش را برای چهار سال بعد را اعلام کرد. باید گفت ترامپ در «کارزار انتخاباتی دائمی» به سر میبرد. اما او از این دست رکوردهای عجیب و غریب کم ندارد: وقتی در ژوئیۀ ۲۰۱۶ در جلسۀ حزب جمهوریخواه خود را نامزد انتخابات ریاستجمهوری اعلام کرد، از زمان آیزنهاور (۱۹۵۲) نخستین کسی بود که بدون هیچگونه سابقۀ سیاسی نامزد ریاستجمهوری میشد. اما آیزنهاور دستکم پیش از ریاستجمهوریاش (۱۹۵۳ـ۱۹۶۱)، «ژنرال» ارتش بود و در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، یکی از سرراستترین مسیرها برای رئیسجمهور شدن، حتا در غرب، سابقۀ نظامی بود. ژنرالها مسیرهای همواری تا کاخهای ریاستجمهوری و نخستوزیری داشتند (مانند مارشال دوگل). بنابراین، ترامپ را نمیتوان با آیزنهاور مقایسه کرد.
اگر کمی عقبتر برویم، دولتمرد آمریکایی دیگری هم بود که مانند ترامپ پیش از آنکه نامزد ریاستجمهوری شود، هیچ سابقۀ سیاسی و نظامی نداشت و فقط کار اقتصادی و حقوقی کرده بود: «وِندل ویکلی» (Wendell Willkie). او در سال ۱۹۴۰ از طرف جمهوریخواهان در برابر روزولت وارد کارزار انتخاباتی شد و البته شکست خورد. اما او هم از جهت منش سیاسی و رفتار عمومی با ترامپ قابل مقایسه نیست، زیرا ویکلی آداب سیاسی را رعایت میکرد و اتفاقاً پس از شکست، وفادارانه کنار روزولت هم ماند.
مهمترین نکته در مورد ترامپ همین «تکبودن»ش است و اتفاقاً خود او به این «تکبودن» آگاه، و پایۀ خودشناسی سیاسی اوست. دائم به ترامپ میتازند که او «سیاستمدار نیست»، در حالی که او به این «ناسیاستمدار» بودن افتخار میکند و اصلاً پیروزیاش بر حریفان قدر سیاسی درونحزبی و برونحزبی را مدیون همین «ناسیاستمدار» بودنش میداند. اساساً راهبرد او برای مؤفقیت در دنیای سیاست «ناسیاستمدار بودن» است. حریفانش هم همچنان بازی او را میخورند و وقتی بر «سیاستنابلد بودن» او تأکید میکنند، عملاً برای او تبلیغ میکنند. در همین راستا، پیوسته رسانهها و سیاستمداران به ترامپ خرده میگیرند که او «آداب سیاسی» (political correctness) نمیداند. اتفاقاً او با زیر پا گذاشتن همین پالیتیکال کارکتنس (آداب سیاسی) توانست میخ خود را در میدان سیاست بکوبد!
خلاصه اینکه طرح ترامپ برای موفقیت شخصیاش در دنیای سیاست، «ناسیاستمداری» است و ریشۀ اصلی چموشی و نامتعارف بودن او در کاخ سفید همین بوده است. به گمانم بسیار سادهلوحانه است که حریفانش تصور میکنند با زیر سؤال بردن مشی نامتعارف سیاسی او (مانند خروج از توافقات بینالمللی) میتوانند او را تخریب و از کاخ سفید بیرون کنند... نه! برندۀ این بازی ترامپ است، چون اصلاً با همین شیوه تا به امروز پیروز بوده است. او با ناسیاستمداری توانست «اکثریت خاموش» را مشتاق و هوادار خود کند، پس هر چه در کاخ سفید آداب سیاسی مرسوم را بشکند و ناسیاستمدارانه عمل کند، هواداران خود را راضی کرده است، همانها را که در انتخابات ۲۰۲۰ هم به او رأی خواهند داد.
اما انتخابات نوعی «رقابت بیرحمانه» است، مانند راگبی یا مشتزنی! اینکه چه کسی در سال ۲۰۲۰ برای ناکآوت کردن ترامپ وارد رینگ میشود، پرسشی سرنوشتساز است. تا به امروز دموکراتها مبارز قدری رو نکردهاند. در یکی دو سال اخیر، صف بلندی از سیاستمداران دموکرات برای انتخابات ۲۰۲۰ اعلام نامزدی و کارشان را شروع کردهاند. طبق آخرین نظرسنجی در آوریل ۲۰۱۹ (ماه جاری) وضع سه نامزد پیشتاز دموکراتها اینطور بوده است: جو بایدن (معاون اوباما) بین ۲۵ تا ۳۰ درصد، برنی سندرز (رقیب درونحزبی هیلاری در انتخابات پیشین) حدود ۲۵ درصد، کامَلا هریس (سیاستمدار هندیـجامائیکاییتبار که اکنون سناتور کالیفرنیاست) حدود ۱۰ درصد. بعید است این افراد حریف ترامپ شوند. جو بایدن یک اوبامای ناقص است، برنی سندرز برای جامعۀ آمریکا زیادی چپ است و از میان آن صف طویلِ دیگر نامزدهای دموکرات هنوز ستارهای ندرخشیده است.
در این میان، وضع ما ایرانیها این است که انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، بر زندگی ما تأثیر بیشتری دارد تا بر زندگی خود آمریکاییها! کسانی که منتظرند ترامپ در سال ۲۰۲۰ از کاخ سفید برود، بیش از حد مجاز خوشبینی پیشه کردهاند. این سطح از خوشبینی و تقدیرباوری، نه عاقلانه است و نه مسئولانه...
نویسنده: مهدی تدین