سوریه همچنان به عنوان یکی از اصلیترین کانونهای تحولات غرب آسیا و حتی نظام بین الملل شناخته میشود. کشوری که سرنوشت آن با معادلات منطقهای و جهانی گره خورده که نتیجه آن استمرار بحران تروریسم در این کشور است. نکته قابل توجه در تحولات سوریه تحرکات اخیر اروپاییها برای اعمال تحریم علیه این کشور است. روز دوشنبه اتحادیه اروپا تحریمهای جدیدی را علیه سوریه اعمال کرد و طی آن ۸ بازرگان و دو نهاد سوریه را تحریم کرد تا بدین صورت تا کنون به بلوکه کردن اموال ۲۷۷ سوری و ۷۱ نهاد وابسته به این کشور پرداخته باشد. تحریمهای جدید، انسداد داراییهای بانک مرکزی سوریه در اروپا و علاوه بر آن تحریم نفتی و محدودیتهایی در زمینه سرمایهگذاری در سوریه را نیز شامل میشود.
همزمان نیز وزارت امور خارجه انگلیس اعلام کرد که لندن پس از دوره گذار و خروج از اتحادیه اروپا نیز از تحریمهایی که این اتحادیه علیه سوریه اعمال کرده تبعیت خواهد کرد. در همین حال آن لینده وزیر خارجه سوئد بعد از حضور در نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا خواستار تشدید فشار اروپا بر دولت بشار اسد شده و عملیات ارتش سوریه در ادلب را محکوم کرده است. حال این سوال مطرح میشود که چرا اروپا چنین رفتاری را در پیش گرفته است.؟ نگاهی بر تحولات سوریه نشان میدهد که این کشور به مراحل پایانی حیات گروههای تروریستی رسیده است که پاکسازی کامل حلب و تشدید عملیات نظامی در ادلب نمودی از آن است.
رفتار اروپاییها و آمریکا نشان می دهد که آنها به دنبال ایجاد ثبات در غرب آسیا نبوده و استمرار بحران را راهکار اهدافشان میدانند حال آنکه دستاوردهای ارتش سوریه و جبهه مقاومت این معادلات را برهم زده است. مباحثی همچون ترور سرداران مقاومت سردار سپهبد قاسم سلیمانی، ناامنی و عدم ثبات اجتماعی و سیاسی در عراق، گسست اجتماعی و سیاسی در لبنان، این تصور را برای غرب ایجاد کرده که میتوان از این شرایط برای تحمیل زیاده خواهها به سوریه و حتی تغییر نظام این کشور بهره گرفت. بر این اساس غرب جنگی چند لایه را علیه سوریه آغاز کرده است. حمایت از تروریستها، اقدام نظامی مستقیم محدود، حمایت از تجاوز ترکیه به خاک سوریه و در نهایت اعمال تحریمهای اقتصادی علیه سوریه را میتوان در این چارچوب دانست.
تکرار ادعاهای ساختگی مبنی بر استفاده سوریه از سلاح شیمیایی بعد دیگر این سناریو را تشکیل میدهد. با توجه به این حقایق میتوان گفت آنچه در سوریه صورت میگیرد جنگ چند لایه غرب علیه سوریه و مقاومت به عنوان کانون امنیت جهان است که بیانگر نقش اصلی غرب در ایجاد بحرانهای امنیتی در منطقه است. این رفتارها نشان میدهد تنها راه تحقق امنیت در منطقه اخراج آمریکا و اروپاست که در غیر این صورت همچنان منطقه باید شاهد بحرانهای امنیتی نظیر تحولات سوریه باشد.
نویسنده: قاسم غفوری