زمان زیادی به شروع کار مجلس یازدهم باقی نمانده است، اما مجلسی که هنوز آغاز به کار نکرده، چالش های فراوانی را پیش روی خود دارد.
نگاهی به عملکرد مجلس دهم نشان می دهد که این مجلس نتوانست انتظارات مردم را محقق کند و رویکرد انفعالی آن باعث شد که با انتقادات زیادی روبرو شود. در مجلس دهم به دلیل عملکرد بسیار ضعیف نمایندگان در ارائه و به نتیجه رساندن طرحهای گوناگون، این باور که دیگر مجلس در راس امور نیست، قوت بیشتری پیدا کرده است.
این درحالی است که حضرت امام(ره) در مورد عملکرد مجلس تاکید فرمودند مجلس در رأس امور است.
در این میان این سوال مطرح می شود که آیا مجلس دهم در راس امور بود و اگر نیست مجلس یازدهم چگونه میتواند به این هدف دست یابد؟
سیاسی بازی ها ادامه دارد
همزمان با نزدیک شدن به آغاز کار مجلس یازدهم، برخی بنا به اهداف سیاسی و حزبی تلاش میکنند تا عملکرد مجلس یازدهم را مشابه عملکرد مجلس دهم جلوه داده و اینگونه عنوان کنند که اوضاع تغییری نخواهد کرد.
مردم بر این باورند که در حقیقت مجلس از لحاظ کارکردی دچار ویروسی شده که این نهاد را از رأس امور بودن انداخته است.آنها میگویند که مجلس در اتخاذ برنامههای مهم اقتصادی نقشی نداشته، ابعاد نظارتی آن نیز عملاً غیر فعال است و هیچکس در مجلس نیز پاسخگو نیست.
لاریجانی در مرکز هدف
به گفته برخی از افراد، در مدت زمانی که علی لاریجانی ریاست مجلس شورای اسلامی را به عهده داشت، عملکرد خود محورانهای را در پیش گرفت که این موضوع در مجلس دهم بیشتر محسوس بود.
جمعی از نمایندگان از نحوه مدیریت مجلس انتقاد دارند و بر این باورند که در این دوره از مجلس ریاست مجلس دهم و هیئت رئیسه در رأس امور بودهاند و نه خود مجلس و نمایندگان آن.
سید شمسالدین حسینی وزیر اقتصاد دولتهای نهم و دهم و منتخب مجلس یازدهم
در این باره گفت: «متاسفانه در سالهای اخیر نقش مجلس به عنوان یک نهاد، کمرنگ شده اما در مقابل نقش رئیس مجلس پررنگ شده است.»
این درحالی است که اگر به چرایی این موضوع بپردازیم متوجه می شویم که چنین رویدادی حاصل عملکرد خود نمایندگان مجلس است. در حقیقت نمایندگان خود چنین فضایی را ایجاد کردند تا ریاست مجلس از اختیارات و نفوذ بیشتری برخوردار باشد و در تصمیمات نیز اعمال نظر کند.
اگر فضای مجلس و عملکرد هیئت رئیسه و ریاست آن اینگونه بوده که نمی توانند در تصمیم گیری ها مشارکت داشته و به ناچار آن را به رئیس و هیات رئیسه واگذار می کنند، پس درست خواهد بود که بگوییم، مجلس شورای اسلامی شخص محور بوده و باید برای این مسئله در مجلس یازدهم فکری کاربردی داشت.
بر اساس قانون، تصمیم گیری ها در مجلس باید بر اساس مشورت و رأی اکثریت باشد و نباید در مجلس اجازه داده شود که یک نفر برای همه مجلس که نزدیک به ۳۰۰ نماینده دارد، تصمیم گیری کند.
رئیس محوری در مجلس کاملا غلط است و نمایندگان مجلس باید بر اساس شایستگی وارد کمیسیونها شده و از بین خودشان، نماینده اصلح را برای ریاست کمیسیون انتخاب کنند. رئیس یا هیات رئیسه نباید در این فعالیت نمایندگان مداخله کنند بلکه خود آنها باید مشوق شایسته سالاری باشند.
از سوی دیگر رئیس قوه مقننه باید سخنگوی صادق و دقیق مجلس باشد و نه مطرح کننده نظریات خود. این فرد باید هماهنگ کننده خدمات هیات رئیسه نسبت به نمایندگان باشد تا اطلاعات کارشناسی مورد نیاز به موقع در اختیار نمایندگان قرار گیرد و بتوانند، درست تصمیم بگیرند. از طرف دیگر پاکدستی از شروط لازم برای این جایگاه است تا اداره امور مجلس از مفاسد و زد و بند مصون بماند و برای ارکان کشور، الگو شود و در نهایت سعه صدر از شروط اصلی رئیس مجلس است.
بازی های سیاسی
نباید فراموش کرد که اکثریت منتخبین مجلس یازدهم را طیف سیاسی اصولگرا تشکیل دادهاند، مجلس یازدهم فرصتی برای این جریان سیاسی است تا خودی نشان دهد و حتی برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ نیز برنامه ریزی داشته باشند.
از این رو، جناح مقابل تلاش میکند، با قضاوت زودهنگام با ضعیف نشان دادن عملکرد مجلس یازدهم این فرصت را از بین ببرد.
ضرورت حساسیت
در این میان مجلس یازدهم باید حساسیت ویژه ای بر کار خود داشته باشد تا خط کاری مجلس از ریاست محوری به مجلس محوری تغییر یافته و مجلس یازدهم ، مجلسی تأثیر گذار، باشد.
به علاوه آگاهی از وظایف نمایندگی و قوانین پارلمانی یکی از مهمترین نکاتی است که باید نماینده نسبت به آن اشراف داشته باشد، تا هیئت رئیسه و ریاست مجلس به جای آنان تصمیم گیری نکنند.
همه مردم به یاد دارند که به هنگام استیضاح یک وزیر چگونه لابیهای مختلف دولت در مجلس فعالیت میکنند و چگونه نمایندگان امضای خود را پس میگیرند.
این در حالی است که مجلس باید بتواند در جایگاه مشورتی و نظارتی خود بر اساس منافع ملی و انقلاب تصمیم گیری کند و هیچ ملاحظه ای را در نظر نداشته باشد. زماني كه مجلس استقلال خود را حفظ نكند و وارد معاملات غيرعادی با ساير قوا به ويژه قوه مجريه شود، طبيعتا از قدرتش كاسته میشود.
غلامرضا مصباحیمقدم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و نماینده ادوارمجلس با بیان اینکه عدهای میگویند مجلس در راس امور نیست، گفت: شما کاری کردهاید که مجلس در رأس امور نباشد؛ مجلس اگر عرضه داشت در رأس امور قرار میگرفت مجلسی که در پس امور حرکت کند هیچگاه در رأس امور قرار نمیگیرد مجلسی که در پیشاپیش حرکت کند در راس قرار میگیرد.
وی تاکید کرد: قانون باید فصلالخطاب باشد و مجلس در راس امور قرار بگیرد.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به تجربه مجلس در دوره بنیصدر گفت: مجلس این قدرت را دارد که رئیسجمهور و وزرا را استیضاح کند و این نشان میدهد که مجلس در راس امور است؛ مجلسی در راس است که اگر دولت لایحهای نداد خودش بتواند طرح دهد نه اینکه هیچ برنامهای نداشته باشد.
در حال حاضر مطالبه عمومی از مجلس یازدهم این است که مجلس در فسادستیزی پیشقدمتر از قوه مجریه و قوه قضائیه باشد، چرا که نمایندگان مردم در آنجا حضور دارند. اتفاقاتی که در مجلس دهم افتاد به صورتی بود که نمایندگان به جای اینکه به عنوان وکیل مردم پیشقدم و پیشتاز پیگیری مطالبات آنها باشند مناسبات خود را با سیاستها و برنامههای پیشنهادی دولت پیش میبردند.
برای نمونه گزارش تحقیق و تفحص در حوزه قاچاق کالا و ارز هنوز در مجلس دهم قرائت نشده است، مردم می پرسند که آیا یک نماینده وجود ندارد تا این موضوع را شفاف سازی کند و بگوید که چه کسی مانع قرائت گزارش تحقیق و تفحص در حوزه قاچاق کالا و ارز شده و دستهای پشت پرده چه کسانی هستن؟
حجت الاسلام نصرالله پژمانفر هم تحول ساختاری در مجلس را ضروری دانسته و در این باره گفت: مجلس به شرطی میتواند در رأس امور باشد که نمایندگان بتوانند مشکلات مردم را به صورت کاملاً دقیق بررسی و حل و فصل کنند. این مسئله مستلزم آن است که ارتباطات بین نمایندگان و مردم سازمان یافتهتر شود که در این صورت نمایندگان با ظرفیتهایی که دارند میتوانند مشکلات مردم را حل کنند و این مسئله قطعاً در ارتقای جایگاه مجلس مؤثر خواهد بود.
وی تأکید میکند: یکی از مشکلات مجلس آن است که مسائل و مشکلات با رئیس محوری و صرفاً با حضور هیئت رئیسه مجلس بررسی میشود و برخی نمایندگان، خودشان را نمایندهتر میدانند در حالی که جایگاه همه نمایندگان یکسان است.
در نهایت
مردم انتظار دارند که مجلس یازدهم یک مجلس کارآمد، فساد ستیز و در راس امور باشد.
اینکه در حال حاصر مجلس شورای اسلامی به جای اینکه در راس امور باشد در هیچ نقطهای از امور قرار ندارد، جای تعجب ندارد. وقتی بی مسئولیتی و رانتخواری در مجلس عادی و استیضاح و نظارت به شوخی تبدیل میشوند و کار به جائی برسد که خود نمایندگان خود را شایسته نمایندگی ندانند کار به اینجا می کشد.
نمایندگان باید در مجلس یازدهم در نظر داشته باشند که اگر مجلس در راس امور و عصاره ملت است، رفتار آنها تا چه حد نشان از این سخن دارد.
مقام معظم رهبری در دیدار اول خود با نمایندگان مجلس دهم به نکتهای اشاره کردند که باید مورد توجه نمایندگان مجلس یازدهم نیز قرار بگیرد. ایشان فرمودند : در قانون اساسی شما موظف شدهاید از دستاوردهای انقلاب و مبانی اسلام دفاع کنید، در سوگندتان بود. من در پیامم به شما عرض کردم، این سوگند، سوگند حقیقی است، یعنی اگر این سوگند نقض بشود، کفاره دارد. سوگند خوردهاید که مبانی اسلام را و دستاوردهای انقلاب را حفظ کنید، خب، این چیز مهمی است. این کی ممکن خواهد شد؟ آن وقتی که مجلس واقعاً در رأس امور باشد، این کار هم دست شماست.
ایشان تاکید کردند: «مجلس در رأس امور» تعارف نیست که بخواهیم تعارف بکنیم، نه واقعاً باید مجلس در رأس امور باشد، یعنی تصمیم بگیرد و آن تصمیم اجرایی بشود.
مقام معظم رهبری در بخش دیگری از سخنان خود تأکید کردند: «مراقب باشید حرف شما و عمل شما به هدفهای امریکا کمک نکند. ما گاهی در گذشته مواردی را داشتهایم که نماینده مجلس یک حرفی زده که این حرف، صددرصد در خدمت هدفهای رژیم صهیونیستی بوده، یعنی صددرصد، نه نوددرصد! کأنه درست حرفهای آنها را دیکته کردند به او و او اینجا منعکس کرده. داشتهایم از این قبیل مواردی، البته به ندرت، مراقب باشید چنین چیزهایی پیش نیاید.»
از سوی دیگر باید توجه داشت که در بخش اصلاح ساختاری، آئین نامه داخلی خصوصاً در حوزه اختیاراتی که برای رئیس مجلس در نظر گرفته شده است باید اصلاح و از تمام ظرفیت مجلس در مدیریت استفاده شود و مجلسِ یک نفره پایان پذیرد.