از زندان گوانتانامو بسیار شنیدهایم. اینکه فعالیت زندان گوانتانامو مصداق بارز نقض حقوق بشر توسط آمریکا است. اینکه تمامی نهادهای حقوقی به تعطیلی این زندان اذعان دارند و اینکه گزارشهای رادیویی و مطبوعاتی پیاپی از عجایب آن منجمله شکنجه توسط نوجوانانی که سنشان به ندرت به بالای ۲۰ سال میرسد خبر میدهند.
اما یک سوال؛ این مصداقها چیست؟ از لحاظ حقوقی چه ادلهای در اثبات رد این نوع از شکنجهها وجود دارد؟
برای رازگشایی از این سوالات این مطلب را مطالعه کنید.
یکي از این روشها خشونت جنسی با رویکرد تحقیرآمیز است. زندانیانی که در زندانهای ابوغریب، قندهار و بگرام (زندانهایی که بسیاری قبل از رفتن به گونتانامو به آنجا برده میشدند) بودند گزارش کردهاند در این زندانها با روشهای شنیع مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. روشهای دیگری برای شکنجه که در این گزارش به آنها اشاره شده است، رژه بردن مردان برهنه جلوی سربازان زن، وادار کردن آنها به پوشیدن لباسهای زیر زنان و رقصیدن با سایر مردان و مجبور کردن آنها به تماشای فیلمهای هرزه بوده است. این روشها در حالی مورد استفاده قرار میگرفت که خشونت جنسی جزو جرائم جنگی قلمداد میشود و ارتکاب تجاوز جنسی، بردهگیری جنسی، اجبار به فحشا، حاملگی اجباری، عقیم کردن اجباری، یا هر شکل دیگر از اشکال خشونت جنسی موجب نقض فاحش کنوانسیونهای ژنو است. کنوانسیونی که طبق ماده ۳ آن اعمال زیر در جنگ ممنوع اعلام شده است: لطمه به حیات و تمامیت بدنی منجمله قتل به تمام اشکال آن زخم زدن، رفتار بیرحمانه، شکنجه و آزار و همچنین لطمه به حیثیت اشخاص منجمله تحقیر و تخفیف.
دومین روش محرومیت از خواب است. محرومیت از خواب به این دلیل مورد استفاده قرار میگیرد که مقاومت روانشناختی فرد را کاهش میدهد و ظرفیت بدن برای تحمل درد را از بین میبرد. محرومیت از خواب در قالب «یادداشتنامه وزارت دفاع در سال ۲۰۰۲» مجاز شناخته شد.
ارتش آمریکا محرومیت از خواب برای زندانیانش تا ۷۲ ساعت را مجاز اعلام کرد و این در صورتی است که دستور افسر و یا مقام دولتی مافوق نمیتواند مستمسکی برای توجیه شکنجه قرار گیرد. مضاف بر این هر کشوری باید تدابیر موثر تقنینی، اداری، قضایی و غیر آن را برای پیشگیری از شکنجه در سرتاسر قلمروی تحت صلاحیت خود اتخاذ کند.
این در صورتی است که طبق کنوانسیون ژنو محلهای خواب باید از همه امکانات بهداشتی برخوردار باشند و توجه لازم به شرایط آب و هوای آن و به ویژه به مقدار هوا، حداقل مساحت آف، نور، گرما و تهویه مبذول شود نه اینکه زندانی از حق ابتدایی خود محروم شود!
محرومیت حسی از دیگر روشهاست. از روش محرومیت حسّی برای ایجاد حس ترس، گمگشتگی و ایجاد حس وابستگی روانشناختی به فرد بازجو استفاده میشود. در دهه ۱۹۵۰ سازمان سیا پژوهشی درباره رفتار انسان و کنترل ذهن انجام داد. دکتر هب، روانشناس و استاد دانشگاه مکگیل پژوهشهایی بر روی افرد انجام داد و تلاش کرد با قرار دادن آزمودنیها در اتاقکهایی با دستگاه تهویه مطبوع که به دستگاههای گوشپوش، دستکش و عینکهای فضایی مجهز بودند در آنها حالتهایی شبیه به روانپریشی ایجاد کند. افرادی که در این اتاقکها قرار گرفته بودند بعد از گذشت ۲۴ ساعت توهمهایی از انواع مختلف، اعم از توهمهای شنیداری، دیداری و غیره داشتند؛ بعد از گذشت ۴۸ ساعت شخصیت آنها کاملا از هم گسیخت و دچار حالتهای شخصیتزدودگی شدند. افرادی که در چنین حالتهایی قرار میگیرند بیشتر آمادگی پذیرش دستورات و مطالبات فرد بازجو را به دست میآورند.
اما باید گفت که بازجویی از متهم به عنوان مهمترین عمل قضایی مقدماتی دارد. به نوشته وبسایت انجمن مدافعان حقوق بشر، این مقدمات عبارتند از دعوت از متهم برای بازجویی، تامین امنیت قضایی متهم، تفهیم اتهام و بازجویی از متهم. مقام قضایی در برابر متهم احضار شده باید امنیت قضایی را برای او تامین کند و با متهم بیطرفانه رفتار کند تا جایی که متهم آزادانه پاسخ پرسشها را گوید. اعتراف از متهم تحت شکنجه فاقد وجاهت قانونی و اعتبار است. این مطلب نیز گفتنی است که بازجو باید تاثیر و برتری شخصیتی، سیاسی و روانی، بر متهم داشته باشد.
این مطلب صحیح است که بازجو میتواند از عملیات روانی استفاده کند اما این اعمال نباید سلامت جسمانی و روانی زندانی را مخدوش کند به گونهای که او مغایر با آنچه که دیده یا شنیده اظهار نظر کند. جدای از این همه نواقص طبق ماده ۶۵ کنوانسیون ژنو درباره پیشگیری از جرم و رفتار با مجرمان در زندان باید تزریق اراده گذران زندگی بر مبنای پیروی از قانون و اتکا به خود پس از آزادی از زندان در آنان باشد و آنان را برای انجام این کار آماده کند نه اینکه با ایجاد حس وابستگی روانشناختی آنها را ...
ایضا تقویت شخصیت اخلاقی نیز باید مدنظر مدیر زندانها قرار بگیرد.