مذاکرات کوتاه روز شنبه ۲۴مهرماه ۱۳۹۵- ۱۵ اكتبر۲۰۱۶- لوزان به پایان رسید. آمريكا از اين مذاكرات نيم روزه دست خالي بازگشت و جبهه مقاومت از آنچه در لوزان گذشت نا خشنود نیست. در این خصوص نکات قابل تأملي وجود دارد كه در ذيل، اشاراتي به آنها خواهيم داشت:
۱- اجلاس لوزان که با ابتکار ایران و با حضور وزرای خارجه عراق و مصر در آن تثبیت شد نشان میدهد ایران نقش برتر و موثر و سازندهای دارد که میتواند سیاستهای مخرب و آشوب طلبانه سعودیها را به چالش بکشاند و آنها را در بنبست قرار دهد. سعودیها بزودی متوجه این واقعیت تلخ خواهند شد که تمام پلهای پشتسرخود را خراب کردهاند و این نتیجه محتوم ظالمان است. وقتی مشخص شد که یک طرف میز آمریکا، ترکیه، عربستان، اردن و قطر و طرف دیگر میز روسیه و ایران است، جمهوری اسلامی ايران اعلام کرد که در این مذاکرات شرکت نمیکند. کاملاً واضح بود که عدم شرکت ایران، عدم شرکت روسیه را هم در پی داشت و این عملاً مذاکرات لوزان را به دید و بازدید فامیلی تبدیل میکرد.
آمریکا ناچار شد به تغییر ترکیب تن دهد. ایران اعلام کرد به شرطی در مذاکرات شرکت میکند که عراق و مصر هم در آن شرکت داشته باشند این پیغام توسط نماینده روسیه به طرف آمریکایی منتقل شد و مورد پذیرش قرار گرفت. در واقع ایران در همین گام اول نشان داد که تعیین کننده شرایط و شیوه مذاکره است.
۲- دور اخیر مذاکرات صلح سوریه در حالی در لوزان برگزار شد که نسبت به ادوار گذشته دو تفاوت اساسی داشت. در اجلاس قبلی که با مشارکت تعداد بیشتری از کشورها برگزار میشد، بسیاری از کشورهای حاضر طرفهای غیر مؤثری بودند که اغلب به جبهه مخالفان دولت بشار اسد منتسب بودند. به موازات این نشستها نیز اجلاس متعدد دیگری برگزار شد که تنها روسیه و امریکا در آن شرکت داشتند. بنابراین اجلاس لوزان نخستین نشستی بود که با حضور بازیگران اصلی بینالمللی و منطقهای مؤثر در بحران سوریه تشکیل شد و ترکیب کشورهای دعوت شده به آن نیز نشان میداد که نوعی موازنه میان دیدگاههای مختلف درباره آینده سیاسی سوریه وجود دارد. هر چند وجود این موازنه میتوانست پیشبینی کننده آن باشد که لوزان به نتیجه ملموس و کوتاه مدتی نخواهد رسید اما به این معنا بود که جریان مخالف تروریسم و حامی دولت مرکزی سوریه توانسته است بالاخره این موازنه را به منصه ظهور رسانده و به طرف مقابل بقبولاند.
۳- اجلاس لوزان همچنان که از قبل پیشبینی میشد، بدون دستیابی به نتیجه مشخصی پایان یافت. اظهارات وزرای خارجه روسیه و آمریکا - که در حال حاضر مهمترین بازیگران این بحران و صحنهگردان ادامه جنگ یا برقراری آتشبس هستند- نمایانگر اولویت آنان برای به دست گرفتن ابتکارعمل در این کشور و امتیازستانی در جنگ ویرانگر ششسالهای است که قربانی اصلی آن مردم سوریه بودهاند، تشدید بزرگترین فاجعه انسانی و ویرانی و انهدام زیرساختهای این کشور را در پیداشته است. بحران سوریه که ابتدا در ادامه قیامهای مردم در کشورهای شمال آفریقا و خاورمیانه (بهار عربی) آغاز و در ادامه به مرکز رقابت قدرتهای منطقهای تبدیل شده بود، اینک در ششمین سال خود کانون رویارویی تمامعیار روسیه و آمریکا شده است. با وجود اهداف متفاوت این دو قدرت جهانی در این بحران، هر دو تلاش میکنند بدون توسل به رویارویی مستقیم، در جنگی که در شهر ویرانشده حلب در جریان است، این غائله را بهنفع خود به سرانجام رسانند. به بیان بهتر، به نظر نمیرسد این دو درصدد مدیریت بحران از طریق جنگ محدود و کنترلشدنی برای تحقق اهداف خود باشد و هیچیک مایل به رویارویی تمامعیار با دیگری نیست.
۴-در اینجا باید این نکته را هم در نظر گرفت که اوباما در رابطه با بحران سوریه و عراق باید با دست پر از کاخ سفید خارج شود و روسیه هم باید قبل از انتخابات آمریکا به نتیجه ملموسی برسد این تقارب مصالح میتواند به تقارب تفاهم بینجامد. در ضمن روسیه میخواهد با یک شوی سیاسی مواضع خود را تقویت کند، اما خطر وقتی شروع میشود که دو بازیگر اصلی به طور جدی بخواهند به مذاکره و تفاهم برسند. برخي صاحب نظران معتقدند؛ شرکت یا عدم شرکت ایران در جلسه لوزان مهم نبوده و نیست، اما حضور نداشتن ایران در مذاکرات نهایی فاجعه بار است.