برای جمهوری اسلامی ایران نباید از واژه هژمونیک بهره برد چراکه ماهیت رفتاری ایران با هژمون همخوانی ندارد.
ایران درپی سلطه و سروری در منطقه نیست، بلکه برای جلوگیری از سلطه و سیطره بر منطقه از سوی برخی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای تلاش میکند.
همانگونه که میدانید واژه هژمون به معنی سلطه، سیطره و برتری است، این هژمون در واقع سلطه کشوری بر کشور دیگر معنا میشود، همانگونه که آمریکا و برخی کشورهای غربی سلطهگر به خاطر خود برتربینی سعی دارند سایه سنگین سلطه خود را بر سر دیگران بیندازند.
ایران نه تنها درپی هژمونی منطقهای نیست، بلکه در صدد آن است تا از ایجاد هژمونی دیگر کشورها در غرب آسیا جلوگیری کند.
انقلاب اسلامی، به خاطر پایان سلطه و برتری آمریکا در ایران به وقوع پیوست و پیروز شد، اکنون نیز همه دشمنیهایی که علیه جمهوری اسلامی تدارک دیده میشود، به خاطر کوتاه شدن دست کشورهای سلطه گر از ایران است.
یقیناً کوتاه شدن دست آمریکا و دیگر کشورهای هژمونیک از ایران پس از گذشت نزدیک به ۴۰ سال از انقلاب اسلامی، باعث شده تا حوزه نفوذ و تأثیر آنها در منطقه حساس و بسیار سرنوشتساز غرب آسیا ضعیف شود و در واقع آن رفتار هژمونی خود را از دست رفته ببینند.
برخی کشورهای غرب آسیا مانند رژیم عربستان سعودی نیز به واسطه سرسپردگی به آمریکا، خود را یک کشور برتر منطقه میداند به همین خاطر او نیز سعی کرده است تا با بهره گرفتن از حمایت آمریکا و البته دلارهای نفتی و جایگاه اسلامی خود، هژمونی منطقهای داشته باشد.
کشورهای عربی منطقه سالها است زیر سلطه و سیطره عربستان سعودی قرار دارند و اگر میبینید سران سعودی به ایجاد جنگ روی آورده اند به خاطر مقاومت برخی کشورهای مسلمان منطقه مقابل سیاست سلطه گرانه عربستان سعودی است.
کشورهای مسلمان عربی غرب آسیا علیه سیاست سلطه گرانه قیام کرده و دیگر نمیخواهند هژمون منطقه رژیم سعودی را تحمل کنند.
سوریه، عراق، یمن، بحرین و در آینده نه چندان دور دیگر کشورهای مسلمان قیام خود را آغاز خواهند کرد و به مقابله با سیاستهای برتری جویانه آلسعود خواهند پرداخت.
تفاوت جمهوری اسلامی ایران در همین است، ایران درپی ایجاد سلطه یا همان هژمون در منطقه نیست بلکه انقلاب اسلامی ایران برای دیگر ملتهای مسلمان الگویی شده است تا بتوانند به خود جسارت داده و علیه سلطه بیگانه قیام کنند و به استقلال برسند.
کشورها و مردم انقلابی با الهام پذیری و الگوی گیری از ایران راه خود را پیدا کرده و با بهره گیری از تجربیات جمهوری اسلامی به موفقیتهای بزرگی نیز دست یافته اند.
اگر در سوریه و عراق، حتی دولتهای این کشورها هم همراه با مردم خود از ایران برای یاری رساندن دعوت میکنند، این نشان دهنده عمق تأثیر آرمانها و آموزههای انقلاب اسلامی است که بدون زور و اجبار انتقال پیدا کرده است.
به رفتارهایی که عربستان سعودی در کشورهای غرب آسیا انجام میدهد توجه کنید.
رژیم آلسعود برای اینکه سلطه خود را در یمن از دست ندهد، به این کشور حمله نظامی میکند و دست به جنایت میزند. زنان و کودکان مظلوم یمن را قتل عامل میکند و مانع ورود کمکهای انسان دوستان به این کشور میشود. چراکه مردم این کشور نمیخواهند زیر یوغ آلسعود باشند.
عراق و سوریه نیز وضعیت مشابهی داشتند که با مقاومت مردمی تاکنون توانستهاند سیاست آمریکایی آلسعود را خنثی کنند.
بحرین نیز به خاطر انقلاب مردم علیه آلخلیفه که وابستگی شدیدی به آلسعود دارد، با غضب سعودیها روبرو شده و نیروهای این کشور در بحرین مشغول سرکوب مردم هستند.
حتی قطر که تا پیش از این به عنوان یکی از کشورهای همپیمان و سرسپرده سعودی بود، به خاطر برخی اختلافات، با خشم سعودیها روبهرو شد و تا سر حد جنگ علیه او پیش رفت، اما علیرغم همه تحریمهای گستردهای که از سوی آلسعود و برخی حاکمان هم پیمان او در منطقه علیه دوحه اعمال شد، این جمهوری اسلامی ایران بود که با کمکهای خود قطر را از خطر تحریمهای عربستان نجات داد.
تفاوت میان رژیم سعودی با جمهوری اسلامی ایران در نوع نگاهی است که این دو در قبال جهان اسلام دارند، عربستان حتی برای اینکه به قدرت خود بیفزاید تا بتواند هژمون منطقهای خود را حفظ کند دست به دامان رژیم اسرائیل میشود، رژیمی که دشمن اصلی جهان اسلام است.
پرورش گروههای تروریستی تکفیری وهابی از سوی عربستان سعودی، بخش دیگری از رفتارهای مداخلهجویانه بر اندازانه آلسعود در منطقه است.
اما ایران با تأثیر و نفوذ فرهنگی و معنوی خود توانسته است مسلمانان منطقه را به سوی خود جذب کند بدون اینکه در میان مردم مسلمان منطقه نفرتی از ایران دیده شود.
تحولات منطقه روزهای سرنوشتسازی را سپری میکند.
نویسنده: محمد صفری