در حالی تقریبا کمتر از ۱۰روز دیگر به موعد اولین فاز اجرایی تحریمهای ضد ایرانی آمریکا نزدیک میشویم که همچنان بسته پیشنهادی اروپا برای ارائه تضامین لازم در کش و قوس مذاکرات میان طرف ایران و ۱+۴ است. اخیراً وزیر خارجه کشورمان از بسته پیشنهادی اروپا ابراز نارضایتی کرده است. بستهای که قرار بود در ضرب الاجل دو ماهه تضمینهای برجامی را به ایران ارائه کند اما، گویا خود مستلزم تضمین است.در همین رابطه سیاست روز درباره مقابله با تحریمهای آمریکا و نیز بسته پیشنهادی اروپا با حسن عابدینی قائممقام خبرگزاری صداوسیما و دکترای سیاستگذاری عمومی به گفتوگو پرداخته که میخوانید.
با توجه به خروج آمریکا از برجام و اعمال تحریمهای ضد ایرانی، جمهوری اسلامی چه استراتژی را میتواند برای مقابله با این تحریمها اتخاذ کند؟
راهبرد غرب به صورت کلی و ایالات متحده به معنای اخص در قبال موضوع هستهای از سال ۱۳۸۲ که فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی از یک موضوع حقوقی و فنی تبدیل به یک مسئله سیاسی و امنیتی شد بر ۴ محور استوار بوده است. نخستین محور اینکه ایران همه فعالیتهای هستهای خود را متوقف کند دوم به عقب برگرداندن همه فعالیتهای هستهای، سومین مسئله اوراقش کند یا برچیند و چهارمین محوری هم که همیشه مدنظر نظام سلطه به سرکردگی ایالات متحده بوده، موضوع نابود کردن فعالیتهای هستهای ایران است. بنابراین جمهوری اسلامی طی ۱۵ سال گذشته همواره با این خواسته غرب مواجه بوده و سیاستهای خودش را به گونهای طراحی کرده که در مقابل خواستههای نامشروع و غیرقانونی غربیها بویژه ایالات متحده امریکا بایستد.
موضوع تحریمها که البته بعد از جنجالی شدن بر سر فعالیتهای صلحآمیز هستهای برجسته شد، موضوع تازهای نیست، نخستین دور تحریمها بر ضد جمهوری اسلامی از روز ۱۸ آبانماه سال ۱۳۵۸ یعنی حدود ۳۹ سال پیش شروع شده و ایران همواره راههایی برای مقابله و دور زدن تحریمها پیدا کرده است. سردمداران کاخ سفید چه دموکراتها و چه جمهوریخواهان همواره از ابزار تحریم برای پیشبرد سیاست خارجی واشنگتن بهرهبرداری کرده، آن هم نه فقط علیه جمهوری اسلامی بلکه بر ضد دیگر کشورها نیز بوده است. هماکنون مشاهده میکنیم علیه روسیه نیز از این ابزار استفاده میکند. حتی با وضع عوارض گمرکی بر واردات و صادرات برخی کالاها در مقابل چین، اتحادیه اروپا و... بگونهای از این ابزار استفاده کرده است.
ایران چه راهکاری را برای مقابله با این تحریمها میتواند به کار گیرد؟
به نظرم چند موضوع مطرح است، مهمترین بحث این است که ایران میزان وابستگیاش به نفت را بیش از این کاهش دهد. دوم نگاه به داخل را تقویت کند، همان چیزی که تحت عنوان اقتصاد مقاومتی از آن نام برده میشود. سوم، گرایش به اقتصاد دانش بنیان را بیشتر کند که اساس پیشرفت کشور را میتواند رقم بزند؛ البته در این مسیر کمک به شرکتهای کوچک و متوسط هم باید در اولویت قرار گیرد.
مقرراتزدایی هم از دیگر موضوعاتی است که در این زمان مهم است. این مقررات زدایی میتواند در حوزه کسب وکار کارگشا باشد بگونهای که در کوتاهترین زمان ممکن و با کمترین قوانین دست و پا گیر شود یک فعالیت اقتصادی راهاندازی کرد. در حوزه خارجی مهمترین کار تقویت روبط تجاری با همسایگان است که ایران با ۱۵ همسایه از وضعیت ویژهای برخوردار است. تقویت روابط با برخی از این کشورها به راحتی میتواند تحریمها را ناکارآمد کند.
هماکنون با توجه به وضعیت مشابهی که در کشور روسیه وجود دارد میتوان به راحتی یک دروازه بزرگی که هرگونه تحریمی را در قبال جمهوری اسلامی ناکارآمد کند بوجود آید. برخی از کشورها حاضر نیستند قوانین داخلی آمریکا بر نظام بینالملل تسری پیدا کند مثل چینیها. بنابراین کشور چین و برخی کشورهای دیگر هم میتوانند محل مراوده باشند؛ البته این مرحله با دوران باراک اوباما رئیسجمهور پیشین آمریکا که مدعی اعمال تحریمهای فلجکننده بود یک تفاوت اساسی دارد و اینکه حداقل در حرف کشورهای اروپایی مخالف دیدگاه کاخ سفید هستند.
توافق با برخی از کشورها برای حذف دلار میتواند کمک کند، الان برخی از کشورها از جمله ترکیه، روسیه و چین این آمادگی را دارند از حوزه تجارت خارجی خودشان وابستگی دلار را یا از بین ببرند یا به شدت کاهش دهند. بنابراین درحوزه خارجی و داخلی راههای زیادی وجود دارد که میشود برای مقابله با تحریمهای ظالمانه ایالات متحده دنبال کرد.
ارزیابی شما از واکنش گستاخانه اخیر ترامپ به اظهارات آقای روحانی، چیست؟
آمریکا از آن رو که در میدان عمل نمیتواند تهدید معتبر نظامی داشته باشد، به سمت رفتارهای مبتنی بر عملیات روانی روی آورده است. صحبتهای ترامپ یا حتی صحبتی که اخیرا "مایک پمپئو" وزیر امور خارجه ایالات متحده داشت اولا تکراری است، دوما نفرتپراکن است و سوما مبتنی بر دروغ است.
نکته دوم شخصیت ترامپ است. او در یکسال و نیمی که به قدرت رسیده است همه رسانههای مهم آمریکا گفتند که بیش از۱۳۵۴ بار دروغ گفته است یعنی اصلاً در این زمینه رکورددار است. سیانان گفته است ترامپ حتی پینوکیو را هم شرمنده کرده است. سیاستمدار ممکن است دو پهلو صحبت کند اما در مورد رئیسجمهور امریکا بحث دو پهلو صحبت کردن نیست، حرفهایی است که همه میدانند دروغ است.
نکته سوم اینکه تنها ویژگی که در ترامپ تغییر نمیکند این است که به صورت مستمر حرفهایش را تغییر میدهد، در تازه ترین موضوع، جلوی پوتین یک حرفی زده است وقتی به آمریکا برگشته آن را تکذیب کرده است و روز بعد همان حرفی که قبلاً تکذیب کرده بود، دوباره تکذیب کرده است.
در مورد کره شمالی ابتدا توئیت زد، ما ممکن است با آتش آنجا را نابود کنیم بعد بلافاصله عقبگرد کرد و سپس منجر به مذاکره شد، بنابراین کسی روی حرفهای ترامپ به ویژه در حوزه نظامی حساب باز نمیکند، دلیلش هم این است اصلاً آمریکا در جایگاهی نیست که بتواند اقدام نظامی علیه کشوری انجام دهد مگر اینکه از طریق گروههای نیابتی همچون داعش اقداماتی انجام دهد.
نکته چهارم، اولین نکتهای که هنگام سخنرانی یک مقام امریکایی به ذهن مردم ایران متبادر میشود این است در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ دخیل بوده، قانون کاپیتولاسیون را وضع کرده است که حتی در یک مقطعی میگفت آمریکاییها از اینکه در ایران زندگی میکنند باید حق توحش بگیرند، هنگام به خاک و خون کشیدن صدها هزار نفر از مردم ایران از صدام حمایت کرده است، فردی دارد این صحبتها را میکند که مؤسس داعش است و حامی رژیم کودک کش رژیم صهیونیستی است.
نکته بعدی به نظرم این است که اینها به اتکای چه کسانی این حرفها را میزنند؟! به اتکای دوگروه: اول سلطنتطلبها که نماد ضدیت با مردمسالاری هستند و دوم گروهک منافقین که سمبل تروریسم در دنیا هستند و به شدت در ذهن ملت ایران منفورند. بگونهای ظاهرا مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. حال آنکه پمپئو خودش در این زمینه نه فقط ضد ایرانی است بلکه ضد اسلام هم است. او بارها بگونهای گفته است که تروریسم جنگ اسلام با مسیحیت است.
رئیسجمهورآمریکا با این مشخصات میآید علیه رئیسجمهوری اسلامی ایران که در چارچوب یک فرآیند مردمسالارانه که در آن بیش از۴۰ میلیون نفر رأی دادند، سخن میگوید، این نشان میدهد او با مردمسالاری بسیار بیگانه است، از عربستان که اصلا رنگ انتخابات را ندیده حمایت میکند اما، به یک ساختار مردمسالارانه میتازد از این رو، به نظر میرسد خیلی ایرانیان تحت تاثیر عملیات روانی امریکا قرار نمیگیرند.
نکته آخر هم اینکه آمریکاییها این حرفهایی را که میزنند، مردم طی ۵-۴ سال گذشته وقتی سابقه این حرفها را به عینه دیدهاند، آمدند تا در عراق دموکراسی بیاورند اما، جز جنگ، خونریزی، کشتار و ویرانی چیزی به بار نیامد. در افغانستان هم جز ناامنی و افزایش تولید موادمخدر دستاوردی نداشتند، در یمن و در سوریه نیز همینطور.
بنابراین وقتی که مردم ما این پارامترها را کنار هم قرار میدهند به این درک میرسند که اینها دروغ میگویند، علاوه بر اینکه الان گفته است که ما افزایش تحریمها را برای حمایت از مردم انجام میدهیم، در صورتی که مگر میشود دارو را تحریم کنند، قطعات هواپیما را تحریم کنند و دیگر موضوعات را تحریم کنند بعد مدعی شوند که ما این را در چارچوب حمایت از مردم صورت میدهیم.
از اینرو به نظرمیرسد اینها موضوعاتی است که نه ترامپ و نه پمپئو نمیتوانند تأثیرگذاری روی افکار عمومی مردم ایران داشته باشند.
با توجه به اینکه اخیراً آقای ظریف از بسته پیشنهادی غرب ابراز نارضایتی کرده تا چه اندازه میتوانیم روی اروپا برای گرفتن تضامین برجامی حساب کنیم؟
جمهوری اسلامی یک تجربهای با اتحادیه اروپا در حوزه هستهای دارد که سال۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴ انجام داد و سه مذاکره اصلی داشت: مذاکره سعدآباد، مذاکره پاریس و مذاکره بروکسل و ماحصل این سه دور این شد که در مردادماه ۱۳۸۴ آقای روحانی که آن زمان دبیر شورای عالی امنیت ملی بود و مسئول مذاکرات، نامهای به محمد البرادعی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی وقت نوشت و به صراحت گفت علیرغم حسننیتی که جمهوری اسلامی داشت و بسیاری از فعالیتها را تعلیق کرد اما، متأسفانه اروپاییها نه تنها به تعهدات خودشان عمل نکردند بلکه خواستههای تمامیتخواهانه خودشان را روز به روز افزایش دادند.
در برجام نیز با آنها یک تجربهای داشتیم، دیدیم که در مقطعی انگلیسیها نقش پلیس بد را بر سر خرید کیک زرد بازی کردند و مانع شدند ایران بتواند کیک زرد خریداری کند و در یک مقطعی فرانسه نقش پلیس بد را ایفا کرد. فرانسه در وین تلاش کرد تا مذاکرات را به شکست بکشاند. بنابراین طی ۱۵ سال گذشته که مذاکرات هستهای بوده وفای به عهدی از اروپا ندیدیم که بخواهیم دلخوش کنیم.
جمهوری اسلامی ایران در چارچوب روابط بینالملل با اروپا دعوا ندارد، اما بحث این است اگر قراراست در برجام منهای آمریکا بماند باید آن تعهداتی که با خروج آمریکا لغو میشد، به حالت اول برگردد، اتحادیه اروپا به صورت رسمی تضمین دهد آن تحریمهایی که علیه ایران اعمال میشود، این تحریمها را جبران کند و بیاید آن مقدار نفت ایران را که از سوی آمریکا تحریم خواهد شد، معادل آن را بخرد.
در چارچوب برجام جمهوری اسلامی یکسری محدودیتهایی را پذیرفته است. از جمله غنیسازی۲۰ درصد را متوقف کرده است، اجازه بازرسیهای گسترده فرا پادمانی بر سایتهای هستهای داده، میزان مواد غنی شده سه و نیم درصد را به ۳۰۰ کیلوگرم محدود کرده است، بنابراین انتظار میرود که آنها هم تحریمها را بردارند.
اگر بنا باشد ایران تحریمهایش برجا باشد و از آن طرف محدودیتها را هم بپذیرد، پایبندی به برجام عقلانی نیست. طبعا ایران راههای متعددی دارد و یکی از آنها میتواند از سرگیری غنیسازی باشد.
با توجه به اظهار نظر اخیر مقامات اروپایی مبنی بر این که بسته اقتصادی آنها به اولین فاز اجرایی تحریمهای آمریکا نخواهد رسید، اگر این بسته انتظارات تهران را برآورده نکند تکلیف چیست؟
توافقنامهای امضا شده به نام برجام، برجام دو طرف دارد در یک طرف جمهوری اسلامی و در طرف مقابل که ۱+۵ بوده است که یکی از این کشورها خارج شده، بنابراین آن ۵ کشور باقی مانده باید بقیه تعهدات را بپذیرد، چین و روسیه عملاً مشکلی ندارند چون خود آنها هم در زمینه اقتصادی و سیاست بینالملل با کاخ سفید دچار چالش شدهاند.
میماند آن سه کشور اروپایی، باید این سه کشور بتوانند بستهای را به ایران ارائه کنند که برای ماندن در برجام تشویق کننده باشد. اگر این بسته به اندازه کافی برای جمهوری اسلامی مشوق نباشد، راههای مختلفی پیشروی ایران است که بتواند با اروپا و آمریکا مقابله به مثل کند.
گفتوگو: هدی دهقان بذرافشان