صحنه بینالملل دورانی بس بحرانی و ابهام برانگیز را تجربه میکند به گونهای که برخی ناظران سیاسی استمرار این وضعیت را منتهی به جنگ جهانی سوم و برخی نیز آغازگر نظم نوین جهانی میدانند. در میان این تحولات یک نکته قابل توجه است و آن زنجیره اقدامات صورت گرفته علیه جمهوری اسلامی ایران است به گونهای که ائتلاف عربی، عبری و غربی از هیچ فضاسازی رسانهای برای معرفی ایران به عنوان عامل بیثباتی منطقه و جهان فروگذار نیستند.
محور این فضاسازیها در چند حوزه مشخص صورت میگیرد. بخشی از آن شامل ادعای تهدید بدون توان موشکی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران است که سعی دارند تا چنان القا سازند که ایران مخل امنیت منطقه است چنانکه در اقدامی فریبکارانه توان دفاعی یمن را که سعودی را به ستوه آورده به ایران نسبت میدهند حال آنکه جهانیان اذعان دارند که ایستادگی یمنیها برگرفته از روحیه مبارزه و مقاومت ملت یمن است چنانکه سعودی در هیچ جنگی علیه آنها به پیروزی نرسیده است و حتی پس از دو سال و نیم کشتار و جنایت توان مقابله با آنها را ندارد چه با توان موشکی چه بی توان موشکی.
جالب توجه آنکه سران اروپا همچون مقامات آلمان، انگلیس، فرانسه در کنار آمریکاییها در کنار ادعای حمایت از برجام نگرانی از توان دفاعی ایران را مطرح میسازند چنانکه ماکرون رئیس جمهور فرانسه خواستار برجام جدید درباره موشکهای ایران شده است. بخش دیگر جوسازی درباره عملکردها و جایگاه منطقهای ایران است. ائتلاف مذکور ادعا دارد که هر بحرانی در منطقه نتیجه رفتارهای جمهوری اسلامی ایران است چنانکه حتی کودتای سعودی در لبنان و ربایش نخست وزیر این کشور توسط این رژیم را به عملکرد منطقهای ایران نسبت دادهاند.
مجموع این رفتارها در حالی صورت میگیرد که بررسی ریشهای تحولات ائتلاف مذکور نکات قابل توجهی را آشکار میسازد.
آمریکا در حالی در صف اول این جوسازیها است که وضعیت داخلی و خارجی ساختار حاکم بر این کشور قابل توجه است. در عرصه داخلی اختلافات شدیدی میان جریانهای سیاسی در قالب تقابل میان موافقان و مخالفان ترامپ وجود دارد در حالی که تظاهرات مردمی علیه ساختار حاکم ادامه دارد جالب توجه آنکه موفقیت جهانی آمریکا نیز بسیار متزلزل است چنانکه سفر ترامپ به شرق آسیا به رغم امضای توافقات اقتصادی با تظاهرات گسترده ضدآمریکایی همراه بود که نشان میدهد آمریکا حتی در جمع متحدان خود نظیر کرهجنوبی، ژاپن، فیلیپین و ویتنام نیز جایگاهی ندارد.
در انگلیس بحران این کشور برای خروج آن از اتحادیه اروپا در حالی ادامه دارد که در داخل نیز دولت با چالش مشروعیت مواجه است به گونهای که از یک سو اعضای حزب حاکم محافظه کار خواستار برکناری ترزا میاز سمت نخست وزیری شدهاند و سایر جریانهای سیاسی نیز برکناری جانسون وزیر خارجه انگلیس را درخواست کردهاند.
در فرانسه ماکرون که این روزها راهی غرب آسیا شده و از امارات و عربستان دیدار داشته شرایط مطلوبی در داخل ندارد و ناتوانی آن در حل بحران اقتصادی میرود تا سرنوشت سارکوزی و اولاند برای ماکرون دور از انتظار نباشد.
در آلمان نیز خانم صدر اعظم در تحقق ائتلاف تشکیل دولت ناتوان بوده و احزاب سبز و لیبرال دموکرات همچنان از همکاری با او خودداری میکنند. البته بحرانهای پناهجویان و ناتوانی مرکل در اجرای سیاست خارجی در اروپا را نیز باید به بحرانهای این کشور افزود.
در حوزه منطقهای رژیم سعودی که پرچمدار جوسازی علیه جمهوری اسلامی است نیز تحولات قابل توجهی مشاهده میشود. حاکمیت سعودی در داخل در حال سرنگونی و حذف شاهزادگان و مخالفان اهداف جاهطلبانه خاندان سلمان است چنانکه طی روزهای اخیر بن سلمان ولیعهد سعودی برای رسیدن به تاج و تخت صدها شاهزاده را بازداشت و داراییهای آنها را مصادره کرده است در حالی که همزمان با حرکت در مسیر غرب و صهیونیستها سعی در جلب رضایت آنان برای رسیدن به رویای پادشاهی است.
جالب توجه آنکه سعودی در یمن شکستهای سنگینی خورده در حالی که در منطقه نیز به عنوان حامی و محور تروریسم پروری شناخته میشود. بحران سعودی چنان است که مغایر با عرف دیپلماتیک اقدام به ربایش سعد حریری نخست وزیر لبنان کرده که نمودی آشکار از تروریسم دولتی سعودی است که به جرم این جنایت ضدبشری باید در مجامع جهانی محاکمه شود.
رژیم صهیونیستی به عنوان بعد دیگر جوسازی علیه ایران نیز در داخل با بحران سیاسی مواجه است چنانکه سرنگونی نتانیاهو نخست وزیر صهیونیستها به جرم فساد مالی و سیاسی قوت گرفته در حالی که در منطقه نیز به دلیل دستاوردهای مقاومت و شکست تروریسم حال و روز مناسبی ندارد.
با توجه به آنچه از وضعیت درونی این رژیمها گفته شد یک نکته در آنها مشهود است و آن بحرانهای گسترده درونی و بیرونی آنها است به گونهای که میتوان گفت که یکی از اهداف آنها برای جوسازی علیه جمهوری اسلامی را پنهانسازی این بحرانها دربرمیگیرد.
این اقدامات در حالی صورت میگیرد که ماکرون و البته پس از آن جانسون هدف از سفر به ایران را بررسی وضعیت موشکی و رفتارهای منطقهای ایران عنوان کردهاند.
با توجه به اینکه ایران تاکید دارد که در این عرصهها مذاکرهای صورت نخواهد گرفت این سناریو مطرح است که ائتلاف آمریکایی، اروپایی، عربی و عبری با ایجاد زنجیرهای از بحرانهای منطقهای برآن باشند تا ایران را در وضعیت بحرانی قرار داده تا با خطای محاسباتی وارد عرصه مذاکره با ماکرون و جانسون شود. آنها به جهانیان چنان القا میکنند که ریشه تمام بحرانهای منطقه ایران و توان موشکی و منطقهای و البته جبهه مقاومت منطقه است و با مهار آن میتوان به ثبات دائمی رسید. آنها با این فشارها در حالی استمرار تحریمهای ضد ایرانی را توجیه میکنند که همزمان به دنبال کشاندن ایران به مذاکرات مربوطه هستند که هدف از آن نیز خلع سلاح توان دفاعی و گرفتارسازی ایران در مذاکرات منطقهای است که حاصل نهایی آن نیز تامین منافع غرب خواهد بود.
با توجه به بحرانهای ذکر شده از این بحرانسازان و حقایق جاری در نظام بینالملل باید دانست که آنها عملا حال و روز خوبی نداشته و توان اجرای تهدیدات ضدایرانی را ندارند و در صورت مقاومت و ایستادگی ایران گزینهای جز تسلیم شدن و کنار نهادن زیاده خواهیهای ضد ایرانی را نخواهند داشت.
نویسنده: قاسم غفوری