جناب آقای رئیسجمهور در آیین گرامیداشت روز کارگر سخنانی را علیه کابینه خود مطرح کردند که جای شگفتی دارد. این تعجب در میان افکار عمومی بسیار گسترده و معنادار بوده است.
دولت تدبیر و امید از ابتدای آغاز به کار خود در سال ۱۳۹۲ کوشش خود را براساس رسیدن به توافق هستهای تنظیم کرد به گونهای که حل همه مشکلات کشور را به آن گره زد، اما ناموفق بودن این پروسه که اکنون اعضای دولت و تیم هستهای هم به آن اعتراف دارند، روش توجیه در حل مشکلات اقتصادی را به سمت دیگری سوق داده است.
مواضع و سخنانی همچون برخی نمیگذارند کارها پیش برود و مانعتراشی میکنند، هر چه مشکلات وجود دارد به خاطر عملکرد دولت پیشین است، بهانهای شد برای توجیه ضعف مدیریت دولت تدبیر و امید و تاکنون چنین سیاستی دنبال میشد.
اما شخص جناب آقای روحانی، معاون اول محترم ایشان و دیگر اعضای دولت هیچگاه از آنهایی که چوب لای چرخ دولت میگذارند نام نبردند و همواره سربسته آن را مطرح میکردند.
بارها رسانههای کشور خواهان اعلام آنهایی که مانع کار دولت میشوند، شدند اما هیچگاه چنین اتفاقی نیفتاد و همچنان ادعای دولت در این زمینه سر به مهر باقی مانده است. حتی دولت برخی را متهم کرد که نه تنها از رفع تحریمهای اقتصادی که از دستاوردهای برجام بوده است، شادمان نیستند، بلکه آنها را کاسبان تحریم خطاب کرد و در این مقوله نیز باز هم نامی از فرد یا سازمانی برده نشد و هیچ سند و مدرکی هم برای اثبات ادعا ارائه نگردید.
حتی دولت محترم دستاوردهای اصلی که قرار بود درپی توافق هستهای حاصل شود، منحرف کرد، در حالی که براساس سیاستی که در مذاکرات پیگیری میشد، مهمترین و اصلیترین هدف، لغو تحریمهای اقتصادی بود که پس از گذشت بیش از دو سال از اجرای یک طرفه آن از سوی ایران، تحریمها پابرجا است و به آن افزوده هم شده است؛ به جای آن، دستاوردها به مسائل دیگر ارتباط داده شد، مانند اینکه ادعا شد برجام سایه جنگ را از سر ایران برداشت!
سایه جنگ زمانی از سر ایران برداشته شد که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران بدون واهمه از تهدیدات آمریکا و رژیم اسرائیل و در شرایط شدید تحریمهای نظامی، ظرفیتهای دفاعی و تهاجمی خود را ارتقا دادند و توانستند عامل بازدارنده قدرتمندی را مقابل تهدیدات نظامی دشمنان ایجاد کنند. به همین خاطر است که فشار برای برچیدن توانمندی موشکی ایران افزایش یافته است.
و اکنون پس از گذشت ۵ سال از عمر دولت تدبیر و امید، دولتمردان به ویژه شخص جناب رئیسجمهور به انتقاد از وزرای کابینه خود میپردازد، وزرایی که براساس تشخیص شخص آقای روحانی و یا با مشورت برخی جریانهای سیاسی کشور به مجلس معرفی شدند و رأی اعتماد گرفتند.
اکثر وزرای کنونی دولت دوم تدبیر و امید، در دولت اول آقای روحانی حضور داشتند و تنها چند نفر از آنها در دولت دوم خداحافظی کردند. چهار سال نخست دولت برای آشنایی با ظرفیت، قابلیت و تواناییهای هر یک از وزرای کابینه زمان کافی به شخص آقای روحانی میدهد تا بتواند آنها را سبک سنگین کند که آیا ادامه دولت با وجود آن وزرا میسر است یا نه، اما میبینیم که ترکیب دولت دوم نیز با وجود وزرای دولت اول شکل میگیرد و تنها چند تغییر جزئی در آنها دیده میشود و جابجاییهایی هم در معاونتهای ریاست جمهوری انجام میشود.
همه تغییراتی هم که در کابینه دوم دولت تدبیر و امید انجام شد، باعث تحول در مدیریت و بهبود شرایط اقتصادی نگشت، نارضایتی آقای روحانی از برخی وزرای کابینه، که با این سخنان مطرح شد «عدهای از وزرا از اول سال، نوای نا امیدی سر میدهند و صحبتهای آنها نا امیدانه است و چند نفر هم داریم که امیدوارانه سخن میگویند و همواره پیشنهادهای خوبی هم ارائه میدهند.» رئیسجمهور درباره فربه و چاق شدن دولت نیز میگوید؛ «با این وضعیت دویدن که هیچ، راه رفتن هم برای دولت سخت است و باید عصا و ویلچر برای دولت بگیریم.» پذیرفتن ضعف مدیریت در ساختار دولت است.
سخنان رئیسجمهور اعلام ناتوانی دولتی است که قرار بود مشکلات اقتصادی را حل کند. درباره ضعف مدیریتی دولت، کارشناسان و رسانهها بارها در مقالات و گزارشهای خود آن را یادآور شدند، اما توجهی به آنها نشد. تنها سه سال دیگر از عمر دولت باقی است و این سه سال نیز در چشم بر هم زدنی خواهد گذشت و دولت همچنان اندر خم یک کوچه است!
و اما نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، اینکه انتقاد آقای روحانی از عدهای از وزرا و تعریف از چند وزیر دیگر، وجود اختلافاتی را خبر میدهد که برای رفع آنها باید درون خانواده دولت اقدام شود، رسانهای کردن آن اختلافات مسأله را حل نخواهد کرد بلکه چه بسا باعث شود وزرای نام برده شده از سوی رئیسجمهور نیز مطالبی را مطرح کنند و آنگاه تنش ایجاد شود. پیامدهای چنین انتقادات تندی که بوی اختلاف میدهد جامعه را نیز درگیر خود خواهد ساخت که اتفاق خوبی نیست.
نویسنده: محمد صفری