اصلاحطلبان آدمهاي خيلي خوبي هستند، براي کشور خيلي زحمت کشيدهاند، براي انقلاب و مردم هم همينطور. نميشود زحمات آنها را در اين سالها ناديده گرفت. بيانصافي ميشود. بايد از آنها تقدير کرد. ادب و اخلاق حکم ميکند که چنين رفتاري داشته باشيم با آنها. حال چرا تاکنون نسبت به آنها بيمهري و بيتوجهي شده است، بايد جبران کرد.
البته در ميان همه آدمها، آدمهاي بد هم پيدا ميشود. نميشود که همه خوب باشند، آن وقت فرق ميان خوب و بد را نميتوان تشخيص داد. با وجود خوب بودن است که، خوب معنا و مفهوم پيدا ميکند و بد هم همينطور.
اما براي آن که مردم آگاه، فهيم و قدرشناس ايران بدانند که چرا اصلاحطلبان (افراطي) اينقدر در اين يادداشت تعريف و تمجيد شدهاند، براي يادآوري هم که شده به چند نمونه از کارهاي شاخصي که آنها انجام دادهاند، اشاره ميکنيم تا برسيم به همين چند روز پيش.
حتماً مردم اتفاقات سال ۷۸ را به خاطر دارند. سال پربار و با پيشرفتهاي چشمگيري بود. اصلاحطلبان كه تازه قدرت را در دست گرفته بودند، همه نيروي خود را جمع کردند تا، کشور عزيزمان ايران اسلامي سرآمد باشد به همين خاطر، فتنه اول را رقم زدند. آن بزرگواران در آن سال با تفکرات و عقايد خود اصلاحات سياسي را آغاز کردند و به همين خاطر براي چند روزي هم که شده ۱۸ تير را آفريدند. روزي که از آن به نيکي در تاريخ ياد ميشود. آشوب و بلوا و اغتشاش، مهمترين وظيفهاي بود که اصلاحطلبان (افراطي) در خود احساس ميکردند. کف خيابانها پهن شدند، مغازه آتش زدند و ماشينهاي مردم را اوراق کردند.
روزنامههايشان هم آتشبيار معرکه شدند. تيترهاي روزنامههاي اصلاحطلب انگار، روزنامههاي دشمنان ايران بود. مانند روزنامههاي رژيم صهيونيستي ، آمريکا و انگليس.
يک روزنامه اصلاحطلب تيتر زده بود، «کوي دانشگاه تهران به خاک و خون کشيده شد.» انگار ميدان «تيان آن من» چين شده بود! بقيه روزنامههاي اصلاحطلب هم همين سياست را پي گرفته بودند. تعدادشان هم زياد بود.
هر روز در دکههاي روزنامهفروشيهاي آن سال، تيترهايي را ميشد ديد که خبر از کشته شدن دانشجويان و يا دستگيري آنها ميداد.
اين روزنامههاي اصلاحطلب آنقدر سنگ تمام گذاشته بودند که، در آن فضاي مسموم و غبارآلود، مردم هم باورشان ميشد که آيا چنين است؟
اما، مردم خوب کشورمان که از اين همه زحمت و تلاش اصلاحطلبان (افراطي) و تماميتخواه و قدرتطلب مطلق، به تنگ آمده بودند به همين خاطر، ۲۳ تيرماه ۷۸ که شد، براي تکريم از زحمات طاقتفرساي آنها به خاطر اغتشاشات و فتنهاي که درست کرده بودند، در شهرهاي گوناگون کشور به خيابانها آمدند و به خوبي از زحمات آنها قدرداني کردند.
مجلس ششم هم که خاطرات خوش و زحمات فراواني براي مردم و کشور کشيد. يادتان هست که؟
ديماه ۸۲ بود. نمايندگان اصلاحطلب مجلس ششم در يک تلاش خستگيناپذير مقابل قانون قد علم کردند و با اقدام قانوني شوراي نگهبان مخالفت كردند، که چرا تعدادي از نامزدهاي انتخابات هفتمين دوره مجلس رد صلاحيت شدهاند؟!
تحصن ۲۱ ديماه ۸۲ آغاز شد و تا ۱۷ بهمنماه ادامه داشت.
همه کارهاي مجلس تعطيل شد و نمايندگان اصلاحطلب متحصن، وقت رسيدگي به امور و مشکلات مردم را نداشتند، براي اين که کار مهمتري داشتند، تحصن! حتي کار به استعفاي چندتن از نمايندگان مجلس هم کشيد. البته آنها دغدغه مردم را داشتند. البته توجه داشته باشيد که چند تن از آن نمايندگان اصلاحطلب (افراطي) سر از کشورهاي دوست درآوردند و اکنون در شبکههاي تلويزيوني فارسيزبان که نسبت به انقلاب اسلامي، مردم کشورمان لطف و عنايت دارند، عنوان کارشناس را دريافت کردهاند و مشغول به خدمت هستند!
اما اين اصلاحطلبان گرامي و عزيزتر از جان (تندرو) از پا ننشستند و خدمات خود را به نظام، کشور و مردم ادامه دادند.
سال ۸۸ که انتخابات رياست جمهوري برگزار شد. سال پرباري براي ارائه خدمات اصلاحطلبان (افراطي) به مردم و نظام اسلامي بود.
فتنه دوم اگر نامش را بگذاريم، درست و به جاست. از فتنه ۷۸ تا فتنه ۸۸ ۱۰ سال زمان برد. در اين ۱۰ سال البته، اصلاحطلبان (افراطي) بيکار نبودند و همواره در راستاي خدمت به مردم گام بر ميداشتند تا بتوانند، محصول خود را در بزنگاه انتخابات ۸۸ بچينند.
آشوب و فتنه، همراه با کمکهاي مستقيم و غيرمستقيم آمريکا، انگليس، رژيم صهيونيستي و... به ياري خدمترساني اصلاحطلبان (افراطي) شتافت اما آنها اين بار هم نتوانستند، خدمات ماندگار خود را به خوبي به کشور و مردم ارائه دهند. ۹ دي هم روزي شد از روزهاي تاريخي اين کشور، که مردم آگاه و فهيم ايران اسلامي البته (براي خوردن سانديس) در شهرهاي سراسر کشور به خيابانها آمدند و از خجالت زحمات پربار و بينظير اصلاحطلبان (تندرو) درآمدند.
داشت يک نکتهاي يادمان ميرفت، نامه سراسر گهربار و دلسوزانه نمايندگان مجلس دوره ششم. ۱۲۷ نفر از نمايندگان نامهاي را خطاب به رهبر انقلاب نوشتند، آن نمايندگان در بخشي از نامه طولاني خود مرقوم فرموده بودند؛ «اگر جام زهري بايد نوشيد، قبل از آن که کيان نظام و مهمتر از آن، استقلال و تماميت ارضي کشور در مخاطره قرار گيرد، بايد نوشيده شود.»
و اما اکنون و حال؛ هفته گذشته، اصلاحطلبان همايشي را برگزار کردند. از دل آن همايش آنچه بيرون آمد، به مانند همان مثلي است که ميگويد «از کوزه همان طراود که در اوست.»
البته به بزرگواران اصلاحطلب منطقي وانقلابي که پايبند ارزشهاي انقلاب و نظام و مردم هستند، جسارت نشود که ارادت خاص نسبت به آنها وجود دارد.
اما در اين همايش مسائلي مطرح شد که جاي تأمل دارد. پيش از برگزاري اين همايش، آقاي علي مطهري در نطق خود مسائلي را مطرح کرد درباره سران فتنه و رفع حصر آنها و يا دادگاهي کردنشان. چند تن از نمايندگان هم نسبت به آن اعتراض کردند که از نظر نگارنده رفتار هر دو طرف مناسب نبود.
اما اصلاحطلبان که براي انتخابات مجلس آينده خيز برداشتهاند، خواسته خود را از مجلس بعدي بر زبان آوردند، «مجلسي ميخواهيم که مانع نطق علي مطهريها نشود.»
با اين سياست، برآيند مجلس آينده اگر به دست اصلاحطلبان بيفتد، روشن است. مجلس ششم را به ياد بياوريد، مجلس دهم را چيزي شبيه همان ششم ميخواهند. حال مردم آگاه و با درايت کشورمان اگر خواهان چنين مجلسي هستند که دغدغههاي آنها را پيگيري کند، پس براي رجعت مجلس ششم، مردم عزيزمان به اصلاحطلباني رأي دهند که، مجلسي ميخواهند، پرتنش، پرچالش، ساختارشکن، قانونگريز و... چند چيز ديگر.
سياوش كاوياني