بودجه بخشهایی از مجموعههای دولتی و وابسته به دولت، همچنین شرکتها و مؤسسات و حتی نهادهایی که نقش صحابه فرهنگ را در کشور بازی میکنند سالانه رقمی باور نکردنی است و اگر زمانی فرا رسد تا قسمتی از این مؤسسات که بیشتر جنبه سرگرم کردن بیکاران جامعه را بازی میکنند به بخش خصوصی واگذار شود و از آنها بخواهند تا به صورت پروژهای کار کنند قطعاً موفقیت قابل توجهی همچون شرکتهای دانش بنیان را به همراه خواهند داشت.
شاید در تمام سالهای گذشته زمان و امتحان نهایی برای به دست آوردن بازخوردها و بازتابهای انجام این هزینههای کلان نرسیده بود اما امروز که کرونا ویروس، جامعه را زمینگیر کرده تا علیرغم میل خود خانه نشین شود و از سویی سقوط قیمت نفت به دلیل بحران جهانی این ویروس درآمدهای کشور را به صفر نزدیک میکند پردهها کنار رفته و آنچه که انتظار دیدنش را نداریم هویدا میشود.
تعطیلات طولانی و اجباری حصر در خانهها اکثریت بالاتفاق کسانی را که عادت داشتند در تلاش باشند ناچار میسازد برای خود سرگرمیهایی را فراهم نمایند و یا نوعی وقتکشی مثبت داشته باشند، از این نظر نگاهی به رزومههای چند وزارتخانه متولی طی سالهای سپری شده با هزینههای نجومی انداخته و متوجه میشوند آنچه ارائه دادهاند عددی در حدود صفر است چون نه فیلمهای خانگی تأیید شده از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جایگاهی خاص دارند و نه کتابهایی که در این سالها توانستهاند با توجه به همه نابسامانیهایی که در تحریر و بازخوانی و نگارش صحیح و بی غلط اما بازهم از متولیان نشر این وزارتخانه مجوز چاپ و انتشار بگیرند اما مخاطب نداشتهاند همچنان نقش دکور و نمای ویو را برای خانهها به همراه بیاورند که حالا نوبت آن فرا میرسد تا گروهی از این خانه نشینها از فرط سرگردانی یکی از آنها را برداشته و به مطالعه بپردازند و تازه متوجه شوند چه شیاطینی را در قالب یار مهربان در قفسهها جایدادهاند!
بنابراین کتاب را بسته و به انباری میسپارند تا تحویل مأموران بازیافت شهرداری گردد!
از سویی نه تنها وزارت آموزش و پرورش و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برای دانش آموزان بلکه وزارت ورزش بر زیرمجموعه خود و وزارت علوم و آموزش عالی برای دانشجویان و بالطبع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همراه با زیرمجموعههای متنوع خود برای تمامی آحاد جامعه و چنین فرصتهایی که میتواند ناب باشد برنامه مدونی پیش بینی نکرده و زیرساختها و امکانات لازم را ندارند که شاید بتوان ادعا نمود تنها این رسانههای مکتوب کشور هستند که با روش توأمان مجازی تا حدودی توانستهاند رسالت انتقال اطلاعات و اخبار را به مخاطبان خود برسانند که اکثریت آنها را بخش خصوصی تشکیل میدهند.
فراموش نکنیم زمان رسیدن به پسا کرونا معلوم نیست که شاید اگر تمام شود پیامدهای آنها مدتها باقی بماند و این استمرار میتواند بیماریهای دیگری را هم که تا حدودی روحی و روانی است، به همراه داشته باشد.
بنابراین به نظر میرسد اگر بخشی از دولت که به نحوی با فرهنگ جامعه ارتباط مستقیم و غیر مستقیم دارد همانند مجموعه بهداشتی جامعه به تشکیل یک ستاد منسجم اقدام و همه امکانات خود را به پر کردن اوقات فراغت اجباری به وجود آمده برای طبقات متفاوت اختصاص داده و اجازه ندهند این فرصت ناب ایجاد شده از طریق شبکههای رسانهای برونمرزی به یغما بروند!
نویسنده: حسن روانشید