«اولين تبريكم رو عرض كنم به رهبر عظيمالشان كشورم حضرت آيتالله خامنهاي و بهشون بگم آقاجان عيدتون مبارك. انشاءالله كه سايهتون مستدام.»
اين جملات را يكي از بازيگران زن سينماي ايران در آغازين لحظات نوروز ۹۳ روي آنتن شبكه چهارم بر زبان آورد. جملاتي كه در برهوت فرهنگي سينماي كشورمان، به دل مردم انقلابي كشورمان نشست.
اما در طرف مقابل عدهاي ديگر قرار داشتند كه اين ادبيات و اين كلمات، باعث شد فشار خونشان دچار نوسان شود. به آن سوي آبيها حرجي نيست. اما در داخل برخيها (كه خودشان را هنرمند ميدانند) و برخي رسانهها تاب عرض ارادت يك بازيگر به رهبرش را نداشتند و اختيار از كف دادند. حملات كلاميشان آرامشان نكرد و اينبار حملات ديگري را آغاز كردند. عجيب است. برخي در سينماي ايران، نفس ميكشند و...
اين اتفاق نخستين حركت ضدفرهنگي اهالي فرهنگ! نيست. از اين موارد طي سالهاي اخير كم نداشتهايم. شهاب حسيني به خاطر ديدار با مقام معظم رهبری در سال ۸۹ ، پروانه معصومی به همين دليل، محمدرضا شریفینیا، امین حیایی و علیرام نورایی بخاطر بازی در فیلم ضدفتنه قلادههای طلا، علیرضا افتخاری به خاطر عرض ارادت به رئيسجمهور سابق و... مورد حمله چماقداران عرصه فرهنگ قرار گرفتند.
عجيب آنكه همه مهاجمان به فرهنگ كشور، همواره و در هر مجالي خود را مدافع آزادي، از نوع انديشه و هنر ناميدهاند. عجيبتر آنكه آنها تا جايي مدافع آزادي بيان هستند كه به تفكرات خودشان لطمهاي وارد نشود.
اگر افرادي كه در سطور بالا نامشان ذكر شد، بر خط باطل اين عناصر غيرفرهنگي و ضد فرهنگ حركت ميكردند، اگر آنان دوستدار رهبرشان، كشورشان و مردمشان نبودند، اگر مثل آنها جمهوريت نظام را در روزهاي پس از ۲۲ خرداد ۸۸ ذبح ميكردند، اگر با مچبندهاي سبز ژست روشنفكري ميگرفتند، اگر بلندگوي اپوزيسيونهاي خارجنشين ميشدند، اگر به هر فسادي تن ميدادند، حالا نامشان را با احترام ميبردند! و ديگر نيازي نبود كمپينهاي فحش و دشنامها را تحمل كنند. ديگر نه به خودشان حمله ميشد، نه به خانوادهشان بياحترامي ميشد و نه خودرويشان مورد هجوم قرار ميگرفت.
ذهن بيمار برخي، آزادي را فقط براي خود ميخواهد و بقيه نيز حق ندارند، آزاديشان در تضاد با آنها باشد.
اصلا بگذاريد فرضيهاي را در نظر بگيريم. فرض كنيم خانم چرخنده به دروغ (و زعم اين طيف ضدفرهنگي براي خودشيريني) چنين جملاتي را برزبان آورده است. آيا اين عناصر ضدفرهنگي حق دارند چنين برخوردي را روا بدارند؟ آيا آنان نگران راستي و درستي لگدمال شده در جامعه هستند؟
قطعا چنين نيست، چون آنان امتحان خود را پيش از اين پس دادهاند و كارنامهشان نشان ميدهد چقدر در جهت تخريب اخلاق، فرهنگ، ادب، ايران و اسلام گامهاي تاثيرگذاري برداشتهاند. آنان مردوداني هستند كه متاسفانه در آشفتهبازار فرهنگي كشورمان همچنان براي خود صاحب دكاني هستند. دكان با تابلو «آزاديخواه». اما پيشوند آن را عامدانه پاك كردهاند اين ديكتاتورهاي آزاديخواه.