در بخش نخست گفتوگو با حسین امیرعبداللهیان اختصاصا به موضوع سوریه پرداختیم.
دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی در امور بینالملل در بخش نخست این گفتوگو از خط قرمز جمهوری اسلامی ایران یعنی منتخب مردم سوریه سخن گفت و از همراهی روسها که تاکنون در میدان نبرد با تروریستها جدی بودهاند.
از بیاعتمادی روسیه به امریکا گفت و اینکه سران امریکا هر جا که در سوریه دچار مشکل میشوند احساس میکنند باید با روسها صحبت کنند. یا روسها را تشویق کند به اینکه با آمریکا همراهی کنند و یا تهدید کنند که اگر با آنها همراه نشوند چه اتفاقاتی در قبال منافع روسیه در منطقه و سوریه خواهد افتاد.
اما شاید یکی از بخشهای گفتوگوی دیروز موضوع حفظ امنیت صهیونیستها به وسیله تضعیف سوریه بود. امیرعبداللهیان به درستی معتقد است که امریکاییها از دل تحولات سوریه به دنبال تضعیف حزبالله و محور مقاومت و چندپارگی جغرافیایی و چند دستگی قومیتها در درون کشورها هستند. اینکه آنها میخواهند در سالیان آینده کشورهای پیرامون رژیم صهیونیستی و دیگر کشورها در جهان اسلام درگیر یکدیگر شوند که از دل تحولات منطقه برتری مقاومت برآمدن جمهوری اسلامی ایران حاصل کار نباشد بلکه برآمدن رژیم صهیونیستی و تضعیف همه آنچه پیرامون این رژیم است منتج شود.
در بخش دوم و پایانی این گفتوگو به موضوعات دیگر منطقه نظیر تجاوز سعودیها به یمن و سناریوی ایرانهراسی حکام بیخرد عربستان پرداختهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد:
بخش پایانی
به موضوع یمن بپردازیم، برخی در داخل از انفعال در مسئله یمن صحبت میکنند؟ آیا این نظر درست است؟ موضع جمهوری اسلامی دقیقاً درباره یمن چیست؟
برای ما مسئله یمن از چند منظر مهم است، یمن از طریق آبهای خلیجفارس همسایه محسوب میشود، ثانیاً بحث رشد تروریسم در یمن خطری است که امنیت منطقه را تهدید میکند از جمله اینکه این تهدید میتواند شامل حال جمهوری اسلامی شود، ثالثاً از این منظر که تجاوز نظامی به یمن وضعیت را نه تنها برای عربستان بهتر نمیکند بلکه منطقه را با وضعیت پیچیده مواجه خواهد کرد.
تجاوز نظامی عربستان به یمن نقض آشکار حقوق بشر است که متأسفانه با چراغ سبز و همراهی لجستیکی و اطلاعاتی نظامیان آمریکا شروع شد. صرف نظر از خسارتهای بالای مالی و انسانی به یمن، این کشور دارای تاریخ تمدن است. عربستان پیشینه عمیق یمن را به منطقهای به عنوان بهشت تروریستها تبدیل کرد، به ویژه جنوب یمن را، آلسعود بجای اینکه از ظرفیتهای یمن در همسایگی خود استفاده کند، با یک تحلیل نادرست و با تکبر غرور ناشی از اینکه به سرعت پیروز میشود، یک کشور همسایه مسلمان را مورد تجاوز نظامی قرار داد. نتیجه تجاوز این شد.
انصارالله را میخواست نابود کند انصارالله به یک قدرت در یمن و در منطقه تبدیل شد. از سوی دیگر عربستان میخواست با این اقدام سیطره خودش را بر یمن بیش از پیش تثبیت کند اما یمن با مقابله با تجاوزات سعودی به عاملی تبدیل شد که مرزهای زمینی سعودیها به راحتی توسط یمن و قبایل و عشایر این کشور تهدید میشود. لذا امنیت یمن برای ما اهمیت دارد مردم یمن به عنوان مردم یک کشور همسایه و مسلمان همواره مورد توجه جمهوری اسلامی بوده و ارسال کمکهای انسانی هم به یمن جزء یکی از برنامههای اساسی ایران است.
برخی معتقدند سیاستهای ایران در دفاع از یمن منفعلانه بوده برخی معتقدند که همتراز با تحولات در یمن نبوده که این امر به دلایل و عوامل مختلفی بر میگردد اما نمیتوان اینطور نتیجهگیری کرد که جمهوری اسلامی در راهبردش نسبت به یمن بیتوجه است.
تنشهای بین ایران و عربستان به نقاط حساسی رسیده فکر میکنید سیاستهای مقابله با رفتار عربستان چطور باید باشد و اینکه هماکنون برخی منتقد مواضع وزارت خارجه هستند و میگویند این مواضع باعث گستاخی عربستان شده آیا به واقع اینگونه است؟
نکته اول اینکه برخی متأسفانه در کشور میخواهند این تحلیل را جا بیندازند که عربستان تهدید اول ما در منطقه است و امکان حمله نظامی عربستان مثلا به نقطهای از ایران وجود دارد، میخواهم بگویم عربستان در قد و قواره و اندازهای نیست که بخواهد جنگ و عملیات نظامی با ایران راه بیندازد، علیرغم اینکه سرویس امنیتی عربستان اقداماتی را برای ایجاد ناامنی در برخی از مناطق و استانهای مرزی ما انجام داد و هر اقدامی برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی ایران در این سالها میتوانست، انجام داد اما ما در استراتژی خودمان عربستان را تهدیدی علیه ایران نمیبینیم.
نکته بعد اینکه در بهترین دوران روابط ایران و عربستان چه در دوره ریاست جمهوری آقای هاشمیرفسنجانی چه در دوره آقای خاتمی حداکثر دستآورد این بود که در فضای سیاسی و رسانهای تنشها کاهش پیدا کرد، در موضوع حج در واقع با یک افزایش محدود و موردی سهمیه حجاج رشد پیدا کرد که البته هر سه مورد مثبت و قابل تقدیر است.
اما نکته مهم این جاست که حتی در آن دوران طلایی روابط، هیچ پروژه ماندگاری بین دو کشور رخ نداد. فقط یک نمونه را مثال بزنم، ما در دوره حسنی مبارک یکی از محصولات ایرانخودرو را به نصف قیمت صادر و به خدمات پس از فروش متعهد شدیم. این موضوع در دوره حسنی مبارک به عنوان پروژه ماندگار بین روابط ایران و مصر وجود داشت، علیرغم اینکه از لحاظ سیاسی اصلاً ما رابطهمان قطع بود و دفتر حفاظت منافع با یک وضعیتی محدودتر از دفتر حفاظت منافع کنونی کار را هدایت میکرد؛ آقای مرسی که رئیسجمهور شد رابطه بین ایرانخودرو و شرکت ذیربط که دولت مصر هم در آن نقش داشت باقی ماند، آقای السیسی هم که روی کار آمد کماکان همکاری این پروژه ادامه دارد، اما در ارتباط با عربستان بخاطر نوع نگاه توأم با رقابت شدید سعودیها به ایران نمیتوان روی آنها حساب باز کرد.
نکته دوم؛ عربستان در دوره جدید یعنی عربستان ملک سلمان، عربستانی که عملا توسط محمدبن سلمان یک فرد جوان مدیریت میشود این عربستان در درون با بحران حاکمیت مواجه شده است. ملک سلمان و پسرش یک کودتا در درون خاندان حاکم کردند و ناراضیان زیادی دارند. آنها برای اینکه بتوانند این نارضایتیها را سرپوش بگذارند اول آمدند با انگیزههای دیگر با چسبیدن به امریکا و با اهداف مشترکی که امریکا با سعودیها داشت به یمن حمله کردند. قرار بود در کمتر از دو یا سه هفته پیروز شوند ولی با گذشت بیش از ۱۸ماه نه تنها اتفاقی نیفتاد و پیروز نشدند، بلکه امنیت عربستان و مرزهای عربستان هم تهدید شد، برای اینکه این شکست را جبران کنند آمدند بحث ایرانهراسی را دنبال کردند و اتفاقی که در منا و سفارت عربستان در تهران افتاد سناریویی بود که خود سعودیها و عواملشان در آن دست داشتند، البته در داخل ایران هم میشد برخی به جای اینکه احساساتی برخورد کنند، رفتار سعودیها را محکوم میکردند.
پس عربستان به دنبال یک سناریوی ایرانهراسی جدید است ؟
بله. عربستان برای اینکه یک ائتلاف جدی علیه ایران تشکیل دهد ایران هراسی را دنبال میکند، وزیر خارجه عربستان بیش از اینکه یک وزیر وزین برای عربستان باشد یک وزیر برای تهمت زدن با یک رفتار شتاب زده است، وزیر خارجهای که در شروع کار، آغاز جنگ در یمن را اعلام میکند این در عرف بینالملل دیگر وزیر خارجه نیست وزیر جنگ است، وزیری که با کلمات نادرست و نسنجیده راجع به کشورها صحبت کند، با الفاظ توهینآمیز و ناسزاگویی و اتهامزنی مرتب حرف میزند این رفتار، رفتار وزیر خارجه نیست. البته بخشی از اینها بر میگردد به تغییرات در درون حاکمیت سعودی و بخشی به شخصیت این وزیر خارجه باز میگردد.
با این اوصاف رفتار ما در قبال این رژیم چگونه باید باشد ؟
این نیست که رفتار ایران در قبال رفتار عربستان رفتار متحدانه بود، ولی میتوانیم بگوییم رفتار سعودیها بیش از حد رفتار خارج از قاعده و قد و قواره در قبال یک کشور بود. به نظر من عربستان یک کشور مهم است. در ملاقاتی که با مقامات عربستانی داشتم آنها گفتند ما انتظار داریم روابط ما با ایران براساس صداقت باشد، دقیقا این همان نقطه ضعف سعودیهاست آنها نشان دادند که صادقانه با ایران برخورد نکردند و این سعودی است که باید رفتارش را تغییر دهد، چون در سطح راهبرد نظام ما عربستان را دشمن تلقی نمیکنیم و یک کشور همسایه است.
آقای روحانی اولین سیگنال مثبتی که میخواست به منطقه بدهد به عربستان داد و این کار باعث شد به روحانی انتقاد کنند. از عربستان تنها بیصداقتی دیدیم و حتی تلاش میکند ایران را در زاویه قرار دهد و ائتلاف جدیدی را علیه جمهوری اسلامی ایجاد کند. اگر رهبران عربستان عاقلانه برخورد کنند و از این مرحله جنون در قبال سوریه، یمن، عراق و بحرین خارج شود ایران و عربستان میتوانند از ظرفیتهای موجود خودشان برای کمک به بحرانهای پیچیده منطقه استفاده کنند.
در قبال عربستان باید خویشتنداری کرد، اما در عین خویشتنداری نباید منفعلانه برخورد کرد و برای هر مرحله رفتارهای عربستان برنامه داشت. و در آخر اینکه این تلاطمهای محمدبن سلمان مانند تلاطمهای یک کشتی در دریایی طوفانی است که خودشان برای خودشان ایجاد کردهاند. عربستان انتخابی جز برقراری رابطه خوب با ایران نخواهد داشت اما تا زمانی که حاکمان عربستان به این درک نرسند این فضا ادامه خواهد داشت.
هدی دهقان بذرافشان