برخی در داخل تلاش میکنند خواسته خود را در جامعه جا بیندازند که راهحل اقتصاد آشفته و بحرانی کشور تنها مذاکره و پیگیری دیپلماسی است.
شرایط بحرانی اقتصاد کشور به باور بسیاری از کارشناسان اقتصادی و سیاسی پایان خواهد داد و از زبان مردم این نیز بگذرد. اما نمیتوان نسبت به وضعیت موجود بیتفاوت بود و اقدامی نکرد، به ویژه از دولتمردان توقع و انتظار است که در چنین شرایطی کوشش و جنبش بیشتری داشته باشند و حتی با شب بیداریهای خود به وضعیت کنونی بیندیشند و درپی راهحل باشند.
روشن است، دولت کنونی و مستقر، که دولت پیشین را متهم به کمکاری، ضعف مدیریت و تصمیمات اشتباه و غلط میکرد و مسبب همه اتفاقاتی که در چند ماه آخر عمر پایانی دولت دهم را نه تحریمها بلکه ناکارآمدی دولت میدانست اکنون حق ندارد بگوید که تحریمهای اقتصادی آمریکا باعث چنین وضعیتی شده است.
قطعاً شرایط موجود زاییده تصمیماتی است که در تیم اقتصادی دولت گرفته شده و عوامل پشت پرده در آن دخیل هستند و فردی همچون ولیالله سیف رئیس پیشین بانک مرکزی که یکی از عوامل بروز چنین شرایطی است مهرهای بوده برای اجرای دستوراتی که از پشت پرده صادر میشد.
اما شرایطی که اکنون در فضای اقتصادی کشور حاکم است، برای چند روز یا چند ماه گذشته تاکنون نیست، بلکه ونزوئلایی کردن ایران از سال ۹۲ آغاز شد، آن زمان که گفته شد خزانه خالی است و انبار کالاهای اساسی نیز تهی از کالا است، کلید چنین سیاستی زده شد، مذاکرات هستهای با آمریکا و توافقی به نام برجام محصول نشان دادن ناتوانی در اداره کشور که بجا مانده از دولت پیشین است از سوی دولت مستقر بود.
چگونه میتوان این سخنان را که از سوی آقای روحانی در جایگاه نامزد انتخابات ریاست جمهوری و پیش از پیروزی در سال ۹۲ گفته هضم کرد که «تورم بالای ۳۰ درصد و کاهش قدرت خرید پول ملی به کمتر از نصف، بیکاری بالای ۱۳ درصد همه ضعفها و همه ناکارآمدیها را نمیتوان به پای تحریم نوشت.» و پس از پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری با ۱۸۰ درجه تغییر در سخنان خود بگوید؛ «تحریم ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیاید، تا مسأله محیط زیست حل شود، تا اشتغال جوانها حل شود، تا صنعت جامعه حل شود، تا آب خوردن مردم حل شود، تا منابع آبی زیاد شود، تا بانکها احیا شود تا...»
حتی در همان زمان رسانههای وابسته به طیف اصلاحطلب موج گستردهای از فضاسازی برای تلقین تأثیر تحریمها بر کشور آغاز کردند که تا پیش از آن مشکلات ایجاد شده در زمان دولت پیشین را ناکارآمدی دولت دهم معرفی میکردند.
سعید حجاریان تئوریسین جریان اصلاحات همان اوایل پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری ۹۲ در گفتوگو با یکی از روزنامههای همطیف خود گفته بود؛ «روشنفکران درباره تحریم سکوت نکنند» و در زیر تیتر آن نوشته بود «تحریم و ما ادراک ماالتحریم»
چنین سیاست و راهبردی از سوی اصلاحطلبان با همراهی دولت مستقر پدیده توافق را به وجود آورد، این که فریاد زده شد اوضاع کشور خوب نیست و فشارها تأثیر گذاشته پس باید مذاکره کرد تا هر آنچه آقای روحانی گفت به دست آید، دیپلماسی، راهحل سیاسی و مذاکره وارد عمل شد.
نتیجه این راهحل سیاسی، دیپلماسی و مذاکره پس از ۵ سال اکنون به بار نشسته و همگان آن را میبینند.
برجامی که قرار بود به گفته رئیسجمهور همه مشکلات از آب گرفته تا بیکاری و محیط زیست را حل اکنون همچون بختکی به جان کشور افتاده است.
همانهایی که ۵ سال پیش نسخه پیچیدند که برای برون رفت از مشکلات اقتصادی موجود، باید با آمریکا مذاکره و به توافق رسید، اکنون هم همان نسخه تکراری را دادهاند.
با این تفاوت که ۵ سال پیش مذاکره کردند و برجام را به دست آوردند و در قبال آن هستهای را دادند رفت، که البته قرار بود هم چرخ سانتریفیوژها بچرخد هم چرخ اقصاد و معیشت مردم، و اکنون برای عبور از ناکاذآمدیها خود و حفظ برجام میگویند برای حل آشفته بازار اقتصادی تنها راه دیپلماسی، مذاکره و راهحل سیاسی است. اگر بار دیگر مردم فریب چنین وعدهای را بخورند، پس باید گفت این حق چنین مردمی است که تبعات بار اول را میبینند و تن به اشتباه دوم میدهند.
اما باید پذیرفت این دوران نیز میگذرد بدون این که صدمه و لطمهای به ایران وارد شود، گردنهای که اکنون ایران در راه آن قرار گرفته، پیچ تندی دارد، اما قطار انقلاب راهبری دارد که آن را ازاین گردنه به سلامت عبور خواهد داد. انقلاب در حال پوستاندازی است، وارد شدن به ۴۰ سالگی انقلاب با تغییراتی همراه است، روشنگریهای، افشا شدنها، اعلام اسامی مفسدانی که در بدنه نظام و انقلاب بوده و هنوز هم هستند، همه اینها از برکات انقلاب است و باید به فال نیک گرفت.
مذاکره، دیپلماسی و راهحل سیاسی نسخه ایران نیست، اگر اعتقاد به داشتن دستاورد در برجام هستید، بار دیگر تن به مذاکرات بدهید، اینبار کملطفی و کفران نعمت به دستاورد مذاکرات نکنید شاید اوضاع بهتر شد!
از سویی دیگر برخی که دوباره میخواهند حل شدن همه ناملایمات بویژه مسائل اقتصادی کشور را به پای میز مذاکره با آمریکاییها گره بزنند؛ باید پرسید از یک سوراخ دوبار گزیده شدن کافی نبود که باز میخواهید مصداق این مثال شوید. روزنامه «کامرسانت»، پیرامون وضعیت کنونی در روابط آمریکا و ایران چنین نوشته است: رئیس جمهوری آمریکا در اظهاراتی جنجالی اعلام آمادگی کرده که بدون هیچ پیش شرطی حاضر به مذاکره مستقیم با ایران است. البته مایک پامپئو، وزیر خارجه آمریکا تاکید نموده که تهران باید ابتدا آمادگی خود برای امضای توافقنامه هستهای جدیدی در کنار اسناد امضاء شده در سال ۲۰۱۵را اعلام کند. این درحالیست که مقامات تهران بلافاصله این ابتکارعمل را رد کرده و خواستار آن شدند که آمریکا ابتدا باید پایبندی خود به توافق هستهای که واشنگتن به طور یکجانبه از آن خارج شده را اثبات کند.
"آندری باکلیتسکی" کارشناس مرکز تحقیقات سیاسی مسکو توضیح داده است: نباید انتظار داشت که مذاکرات پرمحتوایی بین واشنگتن و تهران انجام شود، چرا که آمریکا تنها در ازای تسلیم شدن کامل جمهوری اسلامی در برابر خواستههای خود حاضر به لغو تحریمها علیه این کشور خواهد بود، این در حالی است که مقامات تهران حاضر به چنین کاری نخواهند بود. به همین دلیل سرمایه گذاری سیاسی برای انجام مذاکرات بین دو طرف، اقدامی بی نتیجه است. "رجب صفروف" مدیر مرکز مطالعات ایران معاصر نیز موضعگیری مشابهی داشته و یادآور شده است: آمریکا در اعمال فشارهای خود علیه جمهوری اسلامی به طور واضح دیگر از حدمعمول فرا رفته و اوضاع را به بن بست کشانده است. اتاق خبر ۲۴