یک فعال محیطزیست در نامهای به عیسی کلانتری از او خواست تا از سمت خود کنارهگیری کند.
در حاشیه انتقاداتی که بهویژه پس از اظهارات هفته گذشته عیسی کلانتری، رئیس جدید سازمان حفاظت محیطزیست، نسبت به انتصابش در این سمت شکل گرفته، یک فعال محیطزیست، نامهای سرگشاده خطاب به کلانتری نوشت. پدرام آستانی در پایان این نامه از کلانتری خواسته، همانگونه که شجاعت اعتراف به اشتباه گذشتهاش و همچنین عدمتوان پاسخگویی علمی خود اقرار کرده شجاعت آن را داشته باشد که از جایگاهی که متعلق به وی نیست کناره گرفته و یا با بهکارگیری مشاوران متخصص و مستقل، گامی برای نجات محیطزیست شکننده کشور از ویرانی بردارد.
متن نامه پدرام آستانی بهشرح ذیل است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب آقای دکتر عیسی کلانتری
با سلام و احترام
در پی اظهارات و مواضع تعجبآور جنابعالی در زمینه مقولات مختلف محیطزیستی کشور و همچنین نشست خبری هفته گذشتهتان که آب پاکی را بر دست همه طبیعتدوستان ایران ریخت اکنون برای همه مسلم شده است که جنابعالی بهاشتباه در این جایگاه قرار گرفتهاید. البته برخی نیز معتقدند، هدف اصلی از انتصاب جنابعالی در این سمت از ابتدا آن بوده که مسیر را برای توسعه صنایع و سرمایهگذاریهایی که تخریب محیطزیست را بههمراه دارند هموار کنید که هریک از موارد ذیل را بهجرئت میتوان گواهی بر صحت این ادعا در نظر گرفت:
۱- فرمودهاید: «هفتاد درصد مشکلات محیطزیستی کشور آب است و بیشترین فعالیت سازمان به این مورد اختصاص پیدا میکند. در شمال مشکل آب نداریم و سدسازی برای آنجا خوب هست و جلوی سیل را هم میگیرد. با قطع درختان میتوان در مناطق تخریبشده دیگر درخت کاشت. مشکل آب را نباید فدای چند یوز کرد».
اساساً سازمان حفاظت محیطزیست متولی مقوله آب در کشور نیست که اهم وقت خود را به مشکل آب اختصاص دهد. این سازمان فقط میتواند طرحهایی مرتبط به مدیریت آب را تحت نظارت و ارزیابی قرار دهد که البته از آنجا که پیشتر از تصمیم خود برای اختصاص مناطق حفاظتشده به صنایع، معادن و گردشگری خبر دادهاید، امیدی نیست که نظارت درستی در این طرحها ازجمله طرحهای مخرب انتقال آب داشته باشید. فراموش نکردهاید که یکی از مسئولان ورشکستگی آب در ایران شما هستید که با شعارهای انقلابی خودکفایی و تولید انبوه در کشاورزی، طرحهای آمریکایی از جمله توسعه مزارع نیشکر و ساخت انواع سدها را اجرا کردید. اکنون که به اشتباه خود پی بردهاید که آن طرحها دارای ارزیابی فراگیر نبوده، بر اساس کدام مطالعه میگویید سدسازی در شمال کشور مشکلی ندارد؟ احتمالاً از کاهش بارندگی بیش از هشتاد درصدی مردادماه امسال در مازندران و بهتبع آن خشک شدن تالاب لپو در نکا، دریاچه الندان و نیلوفر در ساری و عباسآباد در بهشهر، خالی شدن سد برنجستانک سوادکوه، نصف شدن حجم ذخیره آب سد رجایی ساری، خشک شدن چند شاخه فرعی رودخانه در نکا و چندین هکتار شالیزار، افزایش بیسابقه دما و برگسوختگی درختان جنگل در مازندران آگاه نیستید. اگر این موارد را جزو بحران آب تلقی نمیکنید پس بحران آب از نظر جنابعالی دقیقاً شامل چه مواردی است؟
براساس پژوهشی که در جنگل Cattinga انجام گرفت و در نشریه Biotropica منتشر شده، جنگلها به ایجاد میکرواقلیمها کمک میکنند، موجب بارش باران میشوند و حتی بر سطح اکسیژن و کربن جهانی تأثیر میگذارند. همچنین جنگلزدایی میتواند محیطزیست اطراف را تغییر دهد و موجب تحلیل رفتن آن شود، بنابراین جنگلزدایی تنها مقولهای بومی و محلی نیست بلکه تأثیرات آن بر مناطق دوردست هم تحمیل میشود. ازآنجایی که در استان گلستان و شرق مازندران جنگلتراشی و سدسازی همچون سد گلورد نکا، بیشتر از دیگر مناطق شمال صورت گرفته، تغییرات دمایی و آسیبهای محیطزیستی در این مناطق بیشتر بوده، بهشکلی که باوجود رطوبت هوا، ابر تشکیل و بارور نشده بلکه بهیکباره با تغییرات شدید جوی، باران سیلآسا و خسارتبار شکل میگیرد. در گلستان به نام مهار سیل اما به کام توسعه کشاورزی و آبزیپروری مصنوعی، پوششهای جنگلی انبوه و خلیج گرگان و تالاب گمیشان را از دست دادهایم. گرچه سیل نیز جزئی از ضروریات طبیعت است اما راه کم کردن آسیبهای آن در استانهای شمالی، حفظ و احیای جنگلهای بکر و متراکم برای داشتن بارانهای متناوب است که مستلزم حذف سدها، حفظ و احیای تالابها، حفظ آبراهههای طبیعی و استفاده از فنون آبخیزداری طبیعی خواهد بود.
جناب کلانتری اگر شما مطالعهای داشتید، میدانستید که ارزش اکولوژیک و اقتصادی جنگلهای هزاران ساله و نقش آنها در ساخت و بارور کردن ابر و تولید باران با جنگلهای تازهساز، غیرقابل قیاس است. ساخت سد در شمال ایران با نابودی جنگلها، تالابها، افزایش دما، کاهش باران، توسعه ناهمگون و ناپایدار کشاورزی و شهری مترادف است، بنابراین بهمنظور جلوگیری از تغییرات دمایی، حفظ جنگلهای انبوه و متراکم گذشته، احیای جنگلهای تخریبشده و جلوگیری از بهرهبرداری صنعتی در شمال کشور میبایست از اولویتها باشد.
جناب کلانتری! شما بهعنوان رئیس سازمان حفاظت محیطزیست مسئول رسیدگی به یوزپلنگ آسیایی، انحصاریترین گونه آسیایی درخطر انقراض هستید که حفاظت از آن منافاتی با رسیدگی به بحران آب ندارد. چرا رسیدگی به مشکلات حیات وحش را که حفاظت از بازماندگان یوزپلنگ، نمادی از آن است مانعی بر سر حل مشکلات آب تلقی میکنید؟ در صورت اطلاع از علوم محیطزیستی پایه، قطعاً واقف بودید که یوز در رأس هرم غذایی حیوانات، ضامن بقای سایر گونههاست. یوز در حفظ سلامت طعمههای خود مثل جبیر و آهو و خرگوش نقش دارد و این گیاهخواران نیز در افزایش رشد گیاهان نقش دارند و گیاهان نیز در جلوگیری از فرسایش خاک و جذب و هدایت آبهای سطحی به سفرههای آب زیرزمینی و همچنین در تعدیل هوا و بارورسازی ابرها و تشکیل باران و جلوگیری از تشکیل ریزگردها نقش دارند؛ بنابراین حفاظت از یوز هیچ منافاتی با حفظ اکوسیستم و حفظ آب ندارد بلکه در جهت حفظ منابع آب این کشور است.
۲- فرمودهاید «طبق مطالعات پژوهشگران، محصولات تراریخته هیچ ضرری ندارند و خود حافظ محیطزیست هستند».
مسلماً مشاوران شما، هیچیک از نتایج مطالعات و ارزیابیهایی را که نشاندهنده آسیبهای این مواد بوده و توسط پژوهشگران در نشریات معتبر منتشر شده در اختیارتان قرار ندادهاند. آنها حتی وجود انبوهی از مطالعات را در این زمینه انکار میکنند و در کمال تعجب جنابعالی ظاهراً از مشورت متخصصان مستقل در این زمینه بهرهای نگرفتهاید تا بدانیم بر اساس نتیجه کدام تحقیقات حمایت از تراریختهها را همسو با حفاظت از محیطزیست اعلام میکنید! در صورتی که به ارزش تنوع زیستی آگاه باشیم، میدانیم که انتشار محصولات تراریخته، سبب از میان رفتن تنوع گیاهی شده و سازمان حفاظت محیطزیست بهعنوان متولی حفاظت از تنوع زیستی کشور قاعدتاً نمیبایست مروج محصولات تراریخته باشد. بهعلاوه تبلیغات برای محصولات تراریخته و ترویج آنها کاملاً از حیطه اختیارات سازمان حفاظت محیطزیست خارج است، بنابراین در حالی که با بررسی نتایج مطالعات و ارزیابیهایی که اثرات سوء محصولات تراریخته را در بدن مصرفکنندگان به نمایش گذاشتهاند حمایت تمامقد جنابعالی از این محصولات آن هم بهمحض روی کار آمدن شبهات بسیاری را ایجاد کرده است.
۳- فرمودهاید: «هیچگونه توان پاسخگویی علمی مسائل زیستمحیطی را ندارم».
این صداقت جنابعالی در مقایسه با سایر مسئولان بهویژه رؤسای پیشین سازمان حفاظت محیطزیست نادر است اما چهار سال فعالیت بهعنوان دبیر ستاد احیای دریاچه ارومیه میبایست زمینه را برای مطالعات جنابعالی فراهم کرده و به ایجاد نگرشی جامع و بهروز در حوزه محیطزیست منجر شده باشد که متأسفانه نشده، چراکه جنابعالی در همان چهار سال بهجای بهره جستن از مشورت اکولوژیستها و اقلیمشناسانی که آزادسازی آب سدها را توصیه کرده بودند، موجبات انتقال آب بینحوضهای از رودخانه زاب را فراهم کردید، تصمیمی نادرست که از آن تحت عنوان تثبیت دریاچه ارومیه یاد شد و رئیسجمهور در کمال تعجب آن را در کارنامه موفقیتهای محیطزیستی خود به ثبت رساند، حال آنکه امروز شاهدیم وضعیت دریاچه ارومیه در سال جاری بهمراتب وخیمتر از سال گذشته است.
در پایان از شما تقاضا میکنم همانطور که شجاعت اقرار به اشتباهات گذشته خود در برخی مسائل را داشتهاید، جسورانه از ریاست سازمان حفاظت محیطزیست استعفا کنید چراکه محیطزیست ورشکسته و شکننده ایران در این برهه از زمان، تاب و تحمل اشتباهات و آزمون و خطاهای جدید را ندارد. بدانید که جامعه محیطزیستی کشور قطعاً قدردان این اقدام جنابعالی خواهند بود. و اما در صورتی که ریاست جمهوری حقیقتاً جایگزینی مناسب برای ریاست سازمان حفاظت محیطزیست نمییابند و جنابعالی در مسند کار باقی خواهید ماند خواهشمندم علاوه بر اختصاص ساعاتی از روز به مطالعه در حوزه محیطزیست از مشورت مشاورانی توانا و مستقل با تخصص مرتبط بهره گرفته، تصمیمگیریهای مهم را به شورای آنها بسپارید و از تواناییهای خود در مسیر افزایش بودجه و قدرت سازمان حفاظت محیطزیست استفاده فرمایید.(تسنیم)