۱- وزیر انرژی آمریکا رسما اعلام کرده که از این پس اقداماتی بیسابقه برای دسترسی و نظارت بر همه فعالیتهاي هستهاي ایران خواهیم داشت و پلوتونیوم تولید شده توسط ایران را به خارج منتقل خواهیم کرد. در همین حال سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم از تعلیق تحریمهاي ایران در سال اول توافق نهایی خبر داده است. از آنسو وزیر خارجه فرانسه به صراحت بیان کرده که هنوز بر سر زمانبندی و نحوه برداشته شدن تحریمهاي ایران توافقی صورت نگرفته و چگونگی رفع تحریمها هنوز حل نشده است! رئیسجمهور فرانسه هم افزود که ابتدا ایران باید به تمامی تعهدات خود عمل کند آنگاه تحریمها برداشته خواهد شد!
وزیر خارجه آمریکا هم از برداشته شدن مرحله به مرحله تحریمها سخن به میان آورده و از زمانبندیهاي ۱۵ تا ۲۵ ساله در توافق سخن گفته و این که ایران متعهد شده تا برای ۱۵ سال دسترسی به آب سنگین نداشته باشد و تا ۱۰ سال دوسوم سانتریفیوژهاي فعلی خود را کاهش دهد آن هم در حالی که سانتریفیوژهای باقیمانده، از نسل اول (با کمترین بازدهی) خواهد بود و فقط در حد کمتر از ۴ درصد غنيسازي خواهد کرد.
۲- آذرماه ۹۲ در روز انعقاد توافق نامه ژنو، آقای روحانی ریاست محترم جمهوری از ترک خوردن دیوار تحریمها سخن گفتند، امروز در حالی که حدود ۱۶ ماه از آن روز ميگذرد فعالان اقتصادی و کارشناسان مسائل بانکی بهتر از بقیه ميتوانند در مورد ترک خوردن یا محکم تر شدن دیوار تحریمها قضاوت کنند! خوشبینیهاي رویایی مقامات کشورمان درخصوص حل و فصل مسئله هستهاي در مقایسه با نگرش سختگیرانه و عبوس طرفهاي غربی، ما را به یاد قضیه ترک خوردن تحریمها مياندازد! در عالم واقع مهم نیست که مقامات ما یا برخی رسانههاي خوشخیال چه مياندیشند و چه بر زبان ميآورند بلکه مهم این است که طرفهاي غربی (که اتفاقا کلید و قفل تحریمها نزد آنها است) درخصوص رفع یا تعلیق تحریمها و زمان و نحوه آنها چه خواهند کرد!
۳- در توافق لوزان (که بعضیها دوست دارند آن را تا سر حد یک بیانیه مطبوعاتی کاهش بدهند) تعهدات ایران با دقت و جزئیات مشخص شده ولی تعهدات غربیها مبهم، کلی و موکول به آینده شده است! و دقیقا به همین دلیل است که مقامات غربی از توافقات بعمل آمده در لوزان به عنوان یک توافق خوب یاد ميکنند. توافقی که امنیت آمریکا و رژیم صهیونیستی را تامین ميکند و به نوشته روزنامه صهیونیستی "هاارتص" در نظر مقامات این رژیم هم"مطلوب" تلقی ميشود.
۴- سال گذشته رهبر انقلاب به صراحت از ظرفیت ۱۹۰ هزار سو برای غنيسازي (در حد تامین سوخت نیروگاه بوشهر) به عنوان یک مطالبه اساسی سخن گفتند. در ابتدای سالجاری هم ایشان به صراحت رفع تحریمها را به عنوان جزيی از توافق قابل پذیرش دانستند و نه نتیجه آن! خوب است مقامات وزارت خارجه و مذاکرهکنندگان محترم این ابهام را رفع کنند که این دو خط قرمز مطرح شده از سوی رهبری نظام چه جایگاهی در توافقات اخیر داشته است؟ آیا بدون تامین خطوط قرمز مورد نظر رهبری، توافقات فعلی و آینده مشروعیت خواهد داشت و خلاف شرع و قانون نخواهد بود؟
۵- در این میان مجلس شورای اسلامی باید به سرعت خلاء قانونی درخصوص پروتکل الحاقی را برطرف کند چراکه دوستان مذاکرهکننده، براساس نبود قانون در این عرصه، تعهداتی فراپروتکلی را به طرف غربی دادهاند و اقدام شایسته و به موقع مجلس (حتی در قالب یک طرح ۳ فوریتی) میتواند جلوی انعقاد و امضای یک توافقنامه «بد و نامطلوب» را مسدود کند!
۶- هر کسی که اندک تعلقی به جمهوری اسلامی ایران داشته باشد از حل و فصل پرونده هستهای استقبال خواهد کرد اما مهم این است آن چه در دو سال گذشته رخ داده نه تنها این پرونده را در حالت "برد - برد" حل و فصل نکرده بلکه با خوشبینی مفرط و اقدامات رویا محور حامیان "توافق به هر قیمت" یک توافق "مطلوب" برای آمریکا و رژیم صهیونیستی را فراهم آورده است!
فراموش نکنیم که در توافق لوزان، کلید رفع تحریمها به دست آژانس سپرده شده و دولتهای غربی با چراغ سبز آژانس اقدامات خود درخصوص تعلیق یا رفع تحریمها را انجام خواهند داد و این "آژانس" همان آژانسی است که در طول سالهای ۱۳۷۹ تا به امروز همیشه و همیشه سیاسیکاری را به مسایل فنی و حقوقی ترجیح داده و حتی برای یکبار هم به عنوان قاضی بیطرف عمل نکرده است. در چنین شرایطی دلخوش داشتن به تعهدات مبهم، بیاساس و معلق غربیها جز رویاپردازی نام دیگری نخواهد داشت.
۷- به نظر تیم محترم مذاکرهکننده ایرانی، چه زمانی غربیها باید وارد فاز اعتمادسازی شوند؟ آیا همیشه باید ما برای آنها اعتمادسازی کنیم یا این که آنها هم باید برای ما اعتمادسازی کنند؟ وقتی آنها به توافقنامه نیم بند ژنو و امتیازات محدودی که برای ما در نظر گرفته شده بود نیز پایبند نمانده و تا توانستند خلف وعده کردند، چرا نباید از آنها مطالبه اعتمادسازی داشته باشیم؟
محمد صادق کوشکی
عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران