فرامرز اصغري: آمريكا در سال 2003 به نام مقابله با تسليحات هستهاي و كمك به مردم عراق براي رسيدن به صلح و ثبات اشغال عراق را اجرايي كرد. اشغالي كه در آن مجوز سازمان ملل و نهادهاي بينالمللي وجود نداشت و واشنگتن و انگليس براساس تمايلات اشغالگرايانه، آن را اجرايي كردند. هرچند كه آمريكاييها حضور بلندمدت در اين كشور را طراحي كرده بودند اما ناتواني در تعيين ساختار سياسي و نيز روحيه ضد اشغالگري مردم عراق، اين طرح را با ناكامي همراه ساخت. سرانجام آمريكا تحت فشار افكار عمومي و در چارچوب خروج موقت از بحران عراق در سال 2008 ،توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن را در چارچوب خروج نيروها در قالب يك جدول زماني با عراق امضاء نمود هرچند كه اين توافقنامه ادامه سياست استعماري آمريكا بوده اما توانست راه را براي خروج اشغالگران فراهم سازد. براساس اين طرح آمريكا تا پايان سال 2011 بايد تمام نيروهاي خود را از عراق خارج سازد. آمريكا كه در سال 2010، 47 هزار نيروي خود را در عراق باقي گذاشته بود اكنون بايد تمام اين نيروها را خارج سازد. بررسي كارنامه آمريكا نشان ميدهد كه اين كشور قصد خروج نداشته و همچنان به دنبال تمديد اين توافقنامه است. رايزنيهاي متعدد و مواضع اتخاذ شده از سوي آمريكا نشانگر عزم اين كشور براي تحقق اين طرح است چنانكه «پا نه تا» وزير دفاع آمريكا در سفر به عراق (20 تيرماه) رسما از خواست آمريكا براي تمديد توافقنامه سخن گفته بود. در اين چارچوب واشنگتن حربههاي متعددي را براي واداشتن دولت و ملت عراق براي پذيرش اين طرح در پيش گرفتهاند اقداماتي كه فضايي جديد را بر عراق حاكم ساخته است. *** طرحهاي اشغالگران بر اساس سياستهاي صورت گرفته از سوي آمريكا براي تحميل خواستههاي خود به عراق چند اصل قابل توجه ميباشد: الف- بحران سازي دائمي: واشنگتن در عراق و افغانستان و حتي در سراسر سياست خارجي خود براي تحميل خواستههايش از سياست بحران سازي بهرهبرداري ميكند. در عراق نيز از ابتدا اين طرح اجرايي شده است. اين سياست چند محور دارد كه عبارتند از: اولا، با توجه به ساختار سياسي عراق و رويكرد برخي جريانها به غرب، واشنگتن بار ديگر شكاف سياسي را اساس طرحهاي خود قرار داده است. تاكيد برخي جريانهاي سياسي نظير جريان العراقيه به رياست اياد علاوي و برخي جريانهاي اكراد در كنار جريانهاي كوچك كه در ساختار قدرت جايگاه چنداني ندارند با ايجاد فضاي منفي سياسي در چارچوب خواست آمريكا قرار گرفتهاند. تحركات اخير علاوي مبني بر عدم مصالحه با دولت عراق نمودي از اين تحركات است. ثانيا: ناامن سازي فضاي اجتماعي كشور از ديگر تحركات غرب است. در هفتههاي اخير انفجارهاي خونين عراق در مناطقي كه آمريكا براي حضور دائمي در آنها تصميمگيري كرده به شدت افزايش يافته است. انفجارهاي بغداد، مناطق كردنشين و... نشان ميدهد كه آمريكا بار ديگر با ايجاد بحران امنيتي، سعي دارد تا رضايت عراقيها و جامعه جهاني براي ادامه اشغال را جلب كند. ثالثا،رويكرد به بعثها و القاعده با دو محور فشار بر ساختار سياسي عراق و نيز بحران سازي امنيتي از ديگر اركان تحركات آمريكا را تشكيل ميدهد. آمريكا حذف و يا ورود بعثيها به قدرت را مشروط به تمديد توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن نموده است. رابعا تخريب چهره دولت عراق در ميان مردم با ايجاد فضاي بياعتمادي و به چالش كشاندن شرايط اقتصادي كشور نيز از حربههاي امنيتي اشغالگران براي باج گيري از دولت مالكي در قالب پذيرش ادامه حضور اشغالگران است. ب- فضاسازي عليه همسايگان: تخريب روابط ميان همسايگان و استفاده از فضاي تنش ايجاد شده از حربههاي هميشگي آمريكا براي اشغال كشورها بوده است. اكنون نيز آمريكا با بيان اتهاماتي درباره نقش كشورهاي همسايه نظير جمهوري اسلامي ايران، سوريه و تركيه در عراق چنان وانمود ميسازد كه خروج آمريكا برابر با سلطه اين كشورها و يا رقابت ميان آنها براي رسيدن به منافع در عراق ميباشد لذا حضور آمريكا براي مقابله با اين روند امري ضروري است. ادعاهايي كه هرگز براي آنها سندي ارائه نشده و صرفا جنبه تبليغاتي داشته است. ج- بازي ديپلماتها: آمريكا كه اميدي به تمديد توافقات بغداد- واشنگتن ندارد به دنبال افزايش حضور نظامي در قالب سفارتخانه و اقدامات ديپلماتيك است. براساس گزارشهاي منتشره آمريكا با هزينه 2/6ميليارد دلاري به دنبال توسعه سفارت خانه خود در عراق است. سفارت خانهاي كه تعداد پرسنل آن بين 10الي 20 هزار نفر خواهد بود. بخش عمدهاي از اين افراد را نيروهاي امنيتي تشكيل ميدهند كه به بهانه حفظ جان ديپلماتها در عراق حضور مييابند. بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند كه واشنگتن به دنبال عراق در قالب طرحهاي ديپلماتيك است كه براي اجراي آن نيز چندان نيازي به مجوز عراق ندارد. د) طرح تجزيه: عراق در حالي براي خروج نيروهاي آمريكايي آماده ميشود كه در روزهاي اخير برخي مقامات عراقي و محافل رسانهاي غرب از طرح ايجاد منطقه فدرالي براي اهل سنت و در اصل تجزيه عراق سخن گفتهاند. طرحي كه بر اساس آن عراق به سه منطقه شيعه ، سني و كردنشين تقسيم ميشود. بررسي تحولات عراق در سالهاي اخير نشان ميدهد طرح مذكور طرحي قديمي و آمريكايي است كه براي زمان خروج آمريكا از عراق و يا ناتواني اين كشور براي ادامه تحميل خواستههايش به مردم تدوين شده است. در سال 2007 كنگره آمريكا طرح جو بايدن سناتور دموكرات كه بعدا به سمت معاون اوباما رئيس جمهور آمريكا منصوب شد را تصويب كرد. طرحي كه بر اساس آن زمينه تجزيه عراق به بهانه مقابله با ايجاد تقابل فرقهاي پايه گذاري شد. اين طرح عملاً خواستار تقسيم عراق بود. در بخشي از اين طرح آمده بود: « ايالات متحده بايد فعالانه از يک راه حل سياسي در عراق بر اساس مواد نهايي قانون اساسي حمايت کند؛ راه حلي که سيستمي فدرال را به وجود آورده و ايجاد مناطق فدرال را به رسميت مي شناسد". اين طرح تقسيم عراق به سه منطقه را در برداشت ؛ يک منطقه براي اهل سنت، يک منطقه براي شيعيان و منطقه اي هم براي کردها . بايدن در مقالهاي كه نوشت طرح را چنين توصيف کرد: « اين ايده – همچون مورد بوسني – در پي يک عراق متحد با غيرمتمرکز کردن آن است که به هر گروه قومي – مذهبي مثل کردها، اعراب سني و اعراب شيعه فرصت اداره امورات خاص خود را ميدهد در حالي که دولت مرکزي مسئول منافع مشترک است ... ». سناتورهاي آمريکايي با 75 راي مثبت در برابر 23 راي منفي اين طرح را که جوزف بايدن ارائه کرده بود تصويب کردند . اين طرح كه از سوي عراقيها و كشورهاي منطقه مردود اعلام شد 3 سال بعد يعني در تير ماه 2011 بر زبانها جاري شد. البته مقامات آمريكايي به دليل حساسيتهاي موجود از اعلام نظر مستقيم خودداري كرده و امور را به عراقيها واگذار كردند. كليد اين طرح از سوي "اسامه النجيفي " رئيس پارلمان عراق زده شد كه در اظهاراتي جنجالي خواستار تشكيل يك اقليم براي اهل تسنن عراق شده بود؛ اظهاراتي كه با واكنش شديد گروههاي مختلف سياسي عراق از جمله نخست وزير اين كشور را برانگيخت. در همين حال بارزاني رئيس منطقه كردستان عراق از تشكيل يك اقليم براي اهل تسنن عراق حمايت كرد و آن را اقدامي قانوني براي حفظ يكپارچگي عراق دانست. در همين چارچوب اياد علاوي رئيس ائتلاف العراقيه بدليل ناكاميهايش بعد از انتخابات اخير عراق كينه شديدي از روند سياسي جاري عراق دارد به همين دليل اين فهرست با "جو بايدن " توافق كرده است كه با تمديد ماموريت آمريكاييها اهل تسنن عراق بتوانند ايالتي مشابه منطقه كردستان، در غرب عراق تشكيل داده و 17درصد درآمد نفتي عراق به اين منطقه داده شود. در مقابل بازهم مردم ، مراجع و علماي ديني و دولتمردان عراق با اين طرح مخالفت و آن را زمينه تجزيه كشورشان دانسته اند. بسياري از ناظران سياسي تاكيد دارند آمريكا با اين طرح به دنبال اعمال فشار بر دولت و مردم عراق براي تمديد توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن براي حضور بلند مدت آمريكا در اين كشور است. آمريكا در غير اين صورت با تجزيه عراق و ايجاد دولتهاي ضعيف حضور خود را اجرايي و منابع نفتي اين كشور را غارت خواهد كرد تا روياهايي كه بايدن در سال 2007 در كنگره پيگيري ميكرد اكنون به حقيقت بپيوندد. و- بهره گيري از اعراب: از ديگر ترفندهاي آمريكا بهرهگيري از خواست برخي كشورهاي عربي براي ادامه اشغال عراق است تبليغات منفي رسانهاي و سياسي اشغالگران موجب شده تا كشورهاي عربي دولت عراق و ساختار سياسي اين كشور در كنار ارتباط آن با همسايگانش را مطلوب شرايط خود ندانسته و خواستار تغيير آن باشند. ادعاي تحقق اين مهم، از بهانههاي آمريكا است تا از كم مالي و نفوذ سياسي كشورهاي عربي براي رسيدن به اشغالگري استفاده كنند. برخي منابع خبري از هزينه 3 ميليارد دلاري عربستان براي ادامه حضور اشغالگران در عراق خبر دادهاند. ي- توجيه اقتصادي و امنيتي: نكته اساسي آنكه واشنگتن در كنار داخل عراق به رضايت غرب و افكار عمومي خويش نياز دارد. در اين چارچوب آمريكا دو حربه را در پيش گرفته است. ايجاد فضاي امنيتي در اروپا و آمريكا به بهانه فعاليت گروههاي تروريستي كه خواستار خروج آمريكا از عراق هستند و تاكيد بر پيامدهاي خروج آمريكا از عراق در تهيه نفت و منابع انرژي آمريكا و غرب از اين حربهها است. واشنگتن حضور در عراق را زمينهاي عنوان ميكند كه تامين كننده منابع انرژي غرب در مقطع كنوني كه بحران اقتصادي و افزايش بهاي نفت غرب را تحت الشعاع قرار داده است. اين سناريو زماني تقويت ميشود كه سفير آمريكا در عراق صراحتا اعلام كرد حضور آمريكا در اين كشور براي حفظ منابع نفتي عراق امري ضروري است. نتيجه گيري در جمع بندي كلي از تحولات عراق ميتوان گفت كه آمريكا با حربههاي قديمي و جديد به دنبال ادامه اشغال عراق است طرحي كه براي رسيدن به آن از كشتار هزاران انسان بيگناه و حتي تجزيه عراق نيز فروگذار نكرده است. چنانكه از ابتدا نيز اشغال عراق براي چنگ زدن بر منابع نفتي اين كشور بوده و بهانههاي بشر دوستانه براي توجيه اشغال اين كشور بوده است. اكنون نيز آمريكا براي حفظ اين منابع بر ادامه اشغال اين كشور تاكيد دارد و به بهانههاي مختلف حاضر به خروج از اين كشور نميباشد. البته تاكيد دولت و ملت عراق بر لزوم خروج اشغالگران و تكميل استقلال كشورشان تحقق طرح آمريكا براي حضور بلندمدت در عراق را با ابهاماتي همراه ساخته است.