از روز دوشنبه اخباری مبنی بر خروج کاوه مدنی یکی از معاونان سازمان محیطزیست در رسانههای منتشر شده است، خبری که کاملاً عجیب و با روال اداری و سیاسی ایران، نامأنوس بود.
یک مقام دولتی بدون هیچ اطلاع و زمینه قبلی، از کشور خارج و در خارج از کشور، استعفایش را اعلام کرد. ماجرای استعفای کاوه مدنی تا دیروز صبح در هالهای از ابهام بود که بعد از توئیت مدنی، مشخص شد که معاون رئیس سازمان محیطزیست بهواقع به همراه خانوادهاش از کشور فرار کرده - یا فراری داده شده است - و دیگر به کشور باز نمیگردد.
کاوه مدنی در توئیتی که روز سهشنبه منتشر کرد، ایران را سرزمینی دانسته است که «جاهلان مجازی» در آن علم و دانش و تخصص را پس میزنند و با «توهم توطئه» در جستوجوی محکومی هستند تا همه مشکلات را به گردن بگیرد. با کمی تأمل مدنی و توئیتری که وی منتشر شد، میتوانیم موارد زیر بیان کنیم.
۱- مدنی به فرار خود از کشور اذعان کرده است و همین مسئله باعث میشود که به دیگر اظهارات مدنی مشکوک شویم و این سؤال به ذهن متبادر شود که مگر مدنی چه کرده است که از ترس برملاشدنش، از کشور گریخته است؟
۲- مدنی اگر مدعی است که هیچ مشکل امنیتی و سیاسی ندارد، چرا فرار خود و خانوادهاش را بر قرار ترجیح داد؟
۳- مدنی میگوید، در ایران پیدا کردن مقصر، جاسوس و دشمن از مشارکت و مسئولیتپذیری آسانتر است، حال باید از مدنی بپرسیم که وی کدام نقش را در ایران ایفا میکرده است؟ دشمن، جاسوس و یا مقصر؟
۴- کاوه مدنی که پس از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال گذشته از انگلیس به کشور بازگشت، از سوی رسانههای اصلاحطلب با عناوینی چون "بزرگترین تئوریسین در حوزه آب" در کشور معرفی شده است (روزنامه کارگزاران - شماره ۳۷ به تاریخ ۲۸ فروردین ۹۷ - صفحه ۳۲). باید از حامیان کاوه مدنی پرسید که او در زمان مسئولیتش کدام اقدام مؤثر را در حوزه آب، بویژه در بخش انتقال بین حوضهای انجام داد و چرا مسئول شبکهسازی و تشکیل کمپین و چالشهایی نظیر چالش "بیزباله" شد؟ کدام عقل سلیمی باور میکند جایگاه کسی که از او با عناوینی چون "نخبه محیطزیست" و "بزرگترین تئوریسین حوزه آب" یاد میکنند، در حد یک مسئول روابط عمومی تقلیل پیدا کرد و ناگهان این "نخبه" بیبدیل، فرار را بر قرار ترجیح داد؟
۵- مدنی همواره از دغدغهاش نسبت به محیطزیست ایران سخن میگفت؛ چگونه ممکن است که یک نخبه ایرانی و وطندوست که به ادعای خود و حامیانش برای نجات محیطزیست و بحران آب از انگلیس به ایران آمده است، ظرف کمتر از دو سال و پس از کشف شبکه نفوذ در این سازمان، از کشور فرار کند؟
۶- اصلاحطلبان و برخی جریانات ضدانقلاب حامی کاوه مدنی، نظام و جریان انقلابی را مقصر فرار کاوه مدنی و در مقیاسی وسیعتر؛ "نخبگان" میدانند؛ ولی هیچ اشارهای به این مسئله نمیکنند که نخبگان داخلی همانند کاوه مدنی توسط رسانههای زنجیرهای حلوا حلوا نمیشوند و همانند نظرکردههای انگلیسی، شانس ورود به مناصب ارشد دولتی را پیدا نمیکنند و حتی گاه برای ثبت و تجاریسازی یک اختراع یا اجرای یک طرح، سالها پشت در میمانند - نمونههای بسیاری در همین سازمان محیطزیست وجود دارد - آنگاه بخشی از آنان به دلیل بیتوجهی مسئولان مجبور به ترک وطن میشوند.
۷- اصلاحطلبان و حامیان مدنی هیچکدام به این موضوع مهم اشاره که چه مسئلهای باعث شده است که کاوه مدنی تصور کند که در آینده به وی میگویند جاسوس و دشمن! وی در کدام پروژهها فعال بوده که بیم آن داشته روزی به اتهام جاسوسی مورد بازخواست قرار گیرد؟
مسئله دیگری که حائز اهمیت است پاسخ به این سؤال است که آیا نخبگان وطندوست از ایران فرار میکنند یا برای پیشرفت و اعتلای کشور، با همه سختیها مبارزه میکنند؟
بهشت جاسوسان در امنیتیترین دولت تاریخ انقلاب
نیمنگاهی به سوابق اعضای دولتهای یازدهم و دوازدهم، کفه سنگین اعضای امنیتی را در مقایسه با دولتهای قبل به خوبی نشان میدهد.
بدون شک نمیتوان گفت که با شناسایی و دستگیری جاسوسانی نظیر رضائیان و دریاصفهانی که نامشان منتشر شده و تا جایگاههای حساسی همچون تیم هستهای، دفتر مشاور رسانهای رئیسجمهور پیش رفتهاند و یا افراد در مظان اتهام دیگری مانند کاوه مدنی که تا معاونت معاون رئیسجمهور ارتقا پیدا کردهاند، شبکه نفوذ متلاشی شده است؛ قطعا افراد دیگری در بدنه هستند که جزیی از این شبکه دارند.
نه عذرخواهی، نه استعفا، طلبکاری!
حداقل انتظاری که مردم که برای این کشور فداکاریها کردهاند و به پای این کشور و مشکلات آن ایستادهاند آن است که گوشهایشان خبر استعفای برخی مسئولین مرتبط با این موضوع را بشنود و یا حتی اگر سطح توقع مردم را پایینتر در نظر بگیریم، انتظار شنیدن یک عذرخواهی از ساحت ملت ایران امر سختی به نظر نمیرسد.
اما آنچه که باعث ناراحتی، دلزدگی و عصبانیت مردم میشود آن است که به مسئولان مرتبط و حامیان رسانهای آنها برای حفط مصالح حزبی و جناحی به انحراف اذهان دست بزنند و به تطهیر جاسوسان بپردازند و یا به طور کلی بحث جاسوسی را مانند ماجرای دریاصفهانی علیرغم حکم قطعی دادگاه منکر شوند و یا اینکه فرد در مظان اتهامی همچون مدنی را نخبه جا بزنند و به جای عذرخواهی و استعفا، در اظهاراتی از نبود شرایط ادامه فعالیت برای این افراد دم بزنند و فرار این افراد را، ترک کشور نخبگان نامگذاری کنند.