هر چند که موضوع توافقات دو کره و تحولات سوریه و البته سفر افرادی مانند ماکرون رئیس جمهور فرانسه و مرکل صدر اعظم آلمان به آمریکا در فهرست خبرهای برتر جهانی قرار گرفته اما همچنان برجام از مسائل مطرح و جهانی است که بسیاری را به خود مشغول داشته است.
برخی تلاش دارند تا تحولات اخیر شبه جزیره کره را به مسئله برجام و نوع رفتار آمریکا در قبال ایران نسبت دهند و حتی به شبیه سازی مدل آن بپردازند. این سناریو مطرح است که آمریکا و اروپا که این روزها به شدت به دنبال تحمیل زیاده‌خواهی ها به ایران در قالب برجام‌های جدید هستند با ادعای اینکه گزینه فشار زمینه ساز رویکرد کره شمالی به مذاکره با کره جنوبی شده، سیاست‌های ضد ایرانی و تحریم‌های گسترده‌تر علیه ایران توجیه نمایند. در همین حال چهره ضد بشری خود را در لوای نقاب مذاکرات دو کره پنهان و رفتارهای غیر اصولی خود در قبال برجام و حتی تحولات منطقه نظیر حملات نظامی خود به سوریه را توجیه کنند. این تشابه سازی غیر منطقی میان تحولات شبه جزیره کره و مسئله ایران و خاورمیانه در حالی صورت می‌گیرد که جنس این مسائل کاملا متفاوت است و اصلا حساسیتی که مسئله خاورمیانه و اهداف سلطه گرایانه غرب در منطقه دارد با جنس تحولات شبه جزیره کره متقاوت و غیر قابل قیاس است. تقابل ایران و غرب بر سر امنیت و ثبات منطقه است و ایران همواره به عنوان نیروی بازدارند رفتارهای بحران‌ساز غرب در منطقه عمل کرده است و مخالفت غرب با ایران نیز به خاطر مقابله ایران با سلطه گری آنان است.
حال آنکه مسئله شبه جزیره کره تنش میان دو همسایه است که آن نیز به خاطر دخالت بازیگران خارجی ایجاد شده و اراده طرفین برای حل اختلافات زمینه ساز نزدیکی آنان شده هر چند که ناتوانی آمریکا در تسلیم سازی کره شمالی نیز در آن نقش داشته است. حال آنکه غرب می‌خواهد این ناتوانی را در لوای مذاکرات دو کره پنهان و چنان وانمود سازد که محور ثبات در شبه جزیره است.
آنچه در رفتار غرب در غرب آسیا مشاهده می‌شود حمایت از تروریسم و بحران سازی‌های متعدد است و به اذعان جهانیان اگر ایران و جبهه مقاومت نبود اکنون نتیجه این بحران سازی‌ها حاکمیت داعش بر سوریه و عراق بود که امنیت جهانی را به نابودی می‌کشاند. بر این اساس اصلا مسئله توافقات دو کره با موضوع خاورمیانه و تقابل‌های ایران و غرب قیاسی نادرست است که صرفا برای فریب افکار عمومی و توجیه زیاده خواهی‌های غرب صورت می‌گیرد.
در کنار آنچه در باب ادعاهای مذاکراتی دو کره و تاثیر آن بر رفتارهای غرب در قبال ایران ذکر شد یک نکته قابل توجه است و آن اینکه این روزها درباره برجام مطرح می‌شود آن است که برخی از کشورهای اروپایی در تکاپویند تا آمریکا را متقاعد کنند که در برجام بماند. ترامپ ۲۲ اردیبهشت باید اعلام کنند که برجام را تمدید می‌کند یا خیر.
آنچه از سوی محافل آمریکایی مطرح می‌شود این است که احتمال زیاد برجام را تمدید نخواهد کرد و حتی از خروج از برجام می‌گوید. اما بسیاری از ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که ترامپ نه از برجام خارج می شود و نه آن را امضا می کند بلکه آن را به حال تعلیق در می‌آورد بگونه‌ای که نه امضا شود و نه از آن خارج. بهانه آمریکا نیز این خواهد بود که منتظر می ماند تا ببیند آیا اروپا، ایران را پای میز مذاکره برای نوشتن متممی بر برجام یعنی حذف کامل توان هسته‌ای، نابودی موشک‌ها و حذف ایران از منطقه خواهد آورد یا نه.
در کنار این مسائل یک نکته کلیدی مشاهده می‌شود و آن سخنان سران اروپا مبنی بر تلاش برای ماندن آمریکا در برجام است. ماکرون رئیس جمهور آمریکا در حالی به آمریکا رفت که در کنار اعلام طرح ۴ ستونی برای نوشتن برجام جدید ادعای تلاش برای تغییر نگاه آمریکا برای ماندن در برجام را مطرح کرد. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان نیز در حالی جمعه به آمریکا رفت که او نیز ادعا کرد می خواهد ترامپ برای ماندگاری در برجام متقاعد سازد و ایران نیز برای تحقق این مسئله باید امتیازاتی بدهد. موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در سخنانش بارها ضمن ادعای پایبندی اروپا بر برجام خواستار ماندگاری آمریکا در برجام شده است.
اینگونه مواضع و مشابه آنها هر چند اقداماتی مثبت برای حفظ برجام وانمود می شود اما یک نکته مهم را باید در نظر داشت و آن اینکه برجامی ارزش دارد که به آن عمل شود و نه صرف یک کاغذ. آنچه تاکنون در روند برجام مشاهده شده اجرای تعهدات ایران و عدم تحقق تعهدات طرف‌های مقابل است.
اکنون کشورهای غربی دائما بر لزوم ماندن برجام تاکید دارند و حتی ماندن آمریکا در برجام را امتیازی بزرگ به ایران عنوان و خواستار امتیازات گسترده از ایران می‌شوند حال آنکه اگر غرب واقعا صداقت برجامی دارد باید برنامه‌اش برای اجرای تعهدات آمریکا باشد نه صرفا ماندش در برجام.
اکنون غربی‌ها ماندن آمریکا در برجام را می‌خواهند اولویت و محور قرار دهند و تعهدات خود و آمریکا را حاشیه سازند؛ یعنی تمام دستاورد ایران را باقی ماندن کاغذی به نام برجام قرار دهند و چنان وانمود سازند که ایران بیش از این حقی ندارد و حتی باید امتیازات هسته‌ای، موشکی، منطقه‌ای بدهد.
آنچه این روزها توسط غرب در قبال برجام در حال صورت گرفتن است را باید آدرس غلط دادن برجامی به ملت ایران و افکار عمومی جهان دانست که هیچ دستاوردی برای ایران به همراه نخواهد داشت. جالب توجه آنکه این بازی اروپایی در حالی صورت می‌گیرد که همزمان آمریکا در حال تشدید فشارها و تحریک‌ها و تهدیدات علیه ایران است که اقدام کنگره در تصویب قانون جدید تحریم نمودی از آن است و جالب توجه آنکه اروپا درباره مغایر بودن این رفتارها با برجام سخنی نمی‌گوید و صرفا ادعای لزوم ماندن آمریکا در برجام را مطرح می‌کند. رفتاری که خود ابهامات بیشتری را در صداقت رفتاری غرب ایجاد می‌کند. به هر حال ملت ایران نشان داده که هرگز دلخوش وعده‌های ظاهری همچون ماندن آمریکا در برجام و در باغ سبز نشان‌دادن‌های بدون پشتوانه عملی نمی‌شود و غرب گزینه‌ای جز اجرای تعهدات برجامی خود ندارد و در غیر این صورت، چنان رئیس جمهوری اسلامی ایران، وزیر امور خارجه و رئیس انرژی اتمی به مردم قول داده‌اند از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای با سرعت بیشتر و حتی خروج از ان‌پی تی در واکنش به بدعهدی‌های طرف مقابل، روی میز ایران قرار دارد.
قاسم غفوری
دریافت صفحه با کد QR