برجام و پسابرجام موضوع مهم و حساسی است، برای چگونگی برخورد با این پدیده که اکنون باعث چالشهایی از سوی آمریکا علیه ایران اسلامی شده است، نیازمند تدابیر اساسی برپایه عقلانیت ومنطق با رویکردی انقلابی مقابل همه آنچه از سوی دشمنان علیه ایران تدارک دیده شده، هستیم.
گرچه پدیده توافق هستهای و فرایند پس از آن که مدتی است آغاز شده تنها برای جمهوری اسلامی ایران تنش آفرین و چالشبرانگیز نبوده بلکه برای آمریکا نیز تنش زا گشته و اکنون حاکمیت آمریکا خود را در شرایطی میبیند که تصمیمگیری نهایی برای توافق هستهای مبنی بر ماندن یا نماندن در برجام دشوار است، هوچیگریها، یاوهها، اتهامات و فرافکنیهایی که از سوی مقامات آمریکا علیه ایران و برجام انجام میشود، بخشی از سیاستی است که آنها برای مهار جمهوری اسلامی ایران درپیش گرفتهاند.
در هر حال توافق هستهای موضوع مهمی است که در چگونگی رفتار و برخورد با آن نباید غافل شد. به نظر میرسد، گوش به فرمان رهبری بودن در این شرایط حساس و راهکارهایی که ایشان در این زمینه ارائه میدهند، میتواند جمهوری اسلامی ایران را بار دیگر از این گردنه به سلامت عبور دهد.
اما نکته اساسی این موضوع در این است که، اکنون که توافق هستهای به اینگونه درآمده و به جای گرهگشایی در حال ایجاد گرههای دیگری است، آیا باید همه ظرفیتهای کشور درگیر این مقوله باشد؟
آیا همه انرژی مسئولین کشور صرف موضوع هستهای باید باشد و دیگر مسائل مغفول باقی بماند؟ اگر اینگونه است که، یک اشتباه راهبردی را مرتکب میشویم و اگر غیر از این است، پس چرا برنامه و طرحی برای سامان دادن به شرایط اقتصادی کشور اجرا نمیشود؟ در حالی طرح و برنامه هم وجود دارد.
پیشبینیها بر این اساس بود که توافق هستهای نمیتواند مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، این موضوع یکی از ساز و کارهای سخنان و تدابیری بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی بر آن تأکید بسیار داشتهاند.
مشغولیتی که اکنون برجام برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده، همان خواستهای است که آمریکاییها درپی آن هستند. آمریکا با توافق هستهای کشور را درگیر خود کرده است تا از رسیدگی و پرداختن به دیگر مسائل مهم کشور از جمله مشکلات اقتصادی و اجتماعی سستی یا سهل انگاری صورت گیرد.
در واقع موضوع برجام باعث شده مسائل دیگر به حاشیه برود و برجام همچنان در متن باقی بماند، که چنین اتفاقی خواسته آمریکا است. برجام زندگی عادی مردم را هم تحتالشعاع و تحت تأثیر خود قرار داده و حتی بر شرایط اقتصادی نیز سایه انداخته است.
برای اینکه سایه برجام بر سر کشور کمرنگتر شود، باید مسیر حرکت مسئولین تغییر پیدا کند و به جای پرداختن صرف به این موضوع، مسائل و مشکلات کشور در اولویت قرار گیرد.
نباید در شرایطی که به خاطر برجام حاکم شده، از موضوعاتی همچون تخلفات موسسات مالی و اعتراضات سپرده گذاران غافل شد، نباید نسبت به واکنش برخی از مردم ارومیه به ماجرای مدرسهای در این شهر بیتفاوت بود. جلوگیری از بروز چنین واکنشهایی وظیفه مسئولین است. اما دیده میشود که همچنان شاهد ادامه چنین اعتراضاتی هستیم که حتی باعث تجمعات و رفتارهای خارج از عرف شده است. منظور برخورد با معترضین نیست، بلکه حل مشکلات و مطالباتی است که مردم متضرر آنان شدهاند.
موضوع بیکاری همچنان یکی از مشکلات اساسی کشور است، اما هر بار از سوی مسئولین ذیربط وعدههایی داده میشود که عملی نمیگردد. بسیاری از ناهنجاریهای اجتماعی به همین موضوع باز میگردد. در حالی که جوانان کشور به خاطر بیکاری از قلیانخانههایی سر در میآورند که با مجوز به فعالیت مشغول هستند یا حتی کافههای شیک شهرها جوانان را مشغول خود کرده است.
همین موضوع عوارض و تبعات بسیار سنگینی را به کشور و جامعه جوان وارد میکند که اگر ادامه داشته باشد، جبران آن ناممکن خواهد بود.
در هر حال گره زدن حل مشکلات اقتصادی کشور به نتایج توافق هستهای درصد زیادی از مشکلات را افزایش داده است، زمان آن است که این گره باز شود و تلاشها بر روی حل مشکلات بدون توجه به برجام متمرکز شود. تا دیر نشده باید رویکردها را تغییر داد.
نویسنده: محمد صفری