اين روزها که روزهاي سختي است و براي پشتسر گذاشتن آن بايد از ايجاد اختلاف جلوگيري کرد و حتي بايد شعار «دولت و ملت، همدلي و همزباني» را قوت بخشيد، برخي شخصيتهاي کشور به گونهاي سخن ميگويند که عدهاي درصدد هستند تا انقلاب را به بنبست بکشانند و اقدامات آنها در راستاي منافع آمريکا و رژيم صهيونيستي است.
برخي از دلواپسان از برخي مسائل هستهاي گلايه دارند و اما آنها را با شلاق نقد خود نوازش ميکنند، در حالي که نگرانيهاي آنها از جنس دلنگراني براي آينده ايران اسلامي است.
نقد ميکنند چون حق دارند و اين حق را قانون اساسي در چارچوب و ضوابط براي رسانهها و اشخاص مهيا کرده است. انتقاد ميکنند چون طرف مقابل را ميشناسند و خدعه و نيرنگ آن را در اين ۳۵ سال گذشته ديدهاند. اعتماد و اطمينان ندارند چون هم حضرت امام(ره) و هم رهبر معظم انقلاب به آنها اعتماد و اطمينان نداشتند.
مروري بر سخنان و مواضع بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران نسبت به آمريکا و سياستهاي آن عليه ايران اسلامي، قاطعانه روشن ميکند که، ايشان از چه خاطر به آمريکا اعتماد نداشتند و آن را شيطان بزرگ خطاب کردند.
حضرت آيتالله خامنهاي هم به عنوان رهبري نظام اسلامي در تبعيت از حضرت امام(ره) و هم اينکه ميبينند آمريکاييها چگونه با ايران رفتار ميکنند به آمريكا اعتماد ندارند. در جريان گفتوگوهاي هستهاي ايران و ۱+۵ که آمريکا محور آن قرار گرفته است، به خوبي و روشني ديده ميشود که آمريكا قصد توافق جامع براساس حقوق قانوني جمهوري اسلامي ايران را ندارد و حتي، زيادهخواهيهاي كاخ سفيد بر سر توافق هستهاي، از آنچه در آژانس به عنوان قوانين عضويت قيد شده، بسيار فراتر است.
آنها که نگرانند و نسبت به روند مذاکرات انتقاد دارند، سخنانشان و قلمشان نه به سوي اعضاي تيم مذاکرهکننده هستهاي است که مورد حمايت رهبري قرار دارند، بلکه قلم و سخن آنها، طرف مقابل را نشانه گرفته، آيا انتقاد از آمريکا و آشکار کردن اهداف او در جريان مذاکرات هستهاي جرم است که دلواپسان همانهايي ميشوند که امام(ره) را اذيت ميکردند؟!
در زمان حيات حضرت امام(ره)، چه کساني و چه شخصيتهايي ايشان را اذيت ميکردند؟! تاريخ گواه است و بسياري از مسائل انقلاب ثبت و ضبط شده است.
چه کسي دل امام(ره) را خون کرد؟ مگر غير از اين است که مرحوم آيتالله منتظري، با کارهايي که انجام داد، موجبات اذيت و آزار حضرت امام(ره) را فراهم کرد و سپس عزل آن مرحوم را در پي داشت. از اين دست نمونهها بسيار است، اما بازگو کردن آنها در اين شرايط که هم در داخل نياز به همدلي وجود دارد و هم در زمينه مسائل منطقهاي و بينالمللي، عتاب به منتقدين دلسوز و ضربه زدن به آنها با سخنان تند و گزنده که انصاف در آن کمرنگ شده است، همان چيزي است که، دشمن ميخواهد. اکنون نقد، زير تيغ افراطيون رفته است و اگر چنين روندي ادامه يابد، بايد فاتحه نقد و منتقد را خواند و تنها به افرادي ميدان داد که خود را تنها وارث انقلاب اسلامي ميدانند و ارزشي براي ديگران هم قائل نيستند. راه امام با تاريخنگاري و تفسيرهاي به نفع برخي شخصيتهايي که در اين نظام زحمت کشيدهاند، منحرف ميشود. اما آنهايي که اين راه را براي خود مسيري براي رسيدن به آرمانهاي امام(ره) و انقلاب انتخاب کردهاند، چپ نخواهند کرد و منحرف نخواهند شد.
سياوش کاوياني