ادامه گفتوگوی ما با شمسالدین رحمانی تاریخشناس که مطالعاتی در تاریخ صهیونیستها و ماسونها دارد نیز از جذابیتهایی برخوردار است، از توجه به ولایتگریزی صهیونیستها تا تهمتهایی که به مسلمانان برای تقلید کورکورانه زده میشود، از کشتار یهودیها در امریکا و افریقا تا جنایت انگلیس در جنگ جهانی برای ایران. او حتی شبهه فروش زمین از سوی مردم فلسطین به یهودیان صهیونیست را هم پاسخ داده است. بخوانید ماحصل این گفتوگو را.
انتظار دارید دانشجوها پرسشگر و تحلیلگر باشند اما گاهی پرسشگری در همین کشور با اتهاماتی چون بیشناسنامه بودن و توهم توطئه داشتن عنوان شده و جرأت پرسیدن را از دانشجوها میگیرد؟
بله دقیقاً، جالب اینجاست که برای مقابله با تفکر ادعایی توهم توطئه را مطرح میکنند. آنان چنان ادعا دارند که برخی یعنی ماها و افراد محقق معتقدیم هر اتفاقی که روی میدهد میگوییم کار صهیونیستها و یهودیان است، اما نمیگویند که ما درباره همه چیز این را نمیگوییم. ما هم اعتقاد نداریم همه مشکلات برگرفته از آنان است قطعاً برخی از مشکلات به وسیله مسلمانان ایجاد میشود، برخی از سوی اروپاییها و حتی برخی از سوی چینیها. اما آنچه را که میگوییم همه با سند و مدرک است. نباید به ما بگویند که اینها پارانویا دارند. توهم توطئه دارند. به جای اتهام زدن بیایند و برای ادعاهایشان سند بدهند، مثلاً بگویند این سند هولوکاست. اینکه از هولوکاست حرف نزنید چون یک قوم مقدس هدف قرار گرفتهاند که نشد منطق. سند رسمی جنگ جهانی دوم ۶۰ میلیون کشته را نشان میدهد. شما که اهل تحقیق هستید اصلا به این نمیپردازید که این شصت میلیون کجا هستند و چگونه کشته شدهاند همه به آن ۶ میلیون یهودی ادعایی هولوکاست میپردازند. جنگ جهانی اول و دوم ۸۰ میلیون کشته برجای گذاشته است.
اخیراً فیلمی درباره کشتار انگلیس در ایران در جنگ دوم جهانی ساخته شد که اصلا به آن توجه نشده است؟
بله. کتاب قحطی بزرگ نوشته دکتر مجد سند این کشتار بزرگ است. باید بدانید که او با اسناد وزارت امور خارجه آمریکا کتاب را تهیه کرده است و نوشته این جنایت بزرگ ۸ تا ۱۰ میلیون کشته داشته. همچنین در کتاب کشف آمریکا نوشته محمد طیب آمده است که کشتار سرخپوستان در آمریکا در یک قرن معادل ۹۰ الی ۱۰۰میلیون نفر بوده است که به دست یهودیان صورت گرفته است. از آفریقا ۲۰ میلیون نفر را برای بردهداری در سه قرن به آمریکا آوردهاند که در بین راه از هر ۵ نفر ۴ نفر کشته شدهاند یعنی میشود ۱۰۰ میلیون نفر. این کار را هم یهودیان آمریکا برای سلطه بر این کشور انجام میدادند. مسئله تجارت برده را نه تنها غیریهودیان بلکه یهودیها نیز گفتهاند.
اسرائیل شاهاک دو کتاب در این زمینه دارد یکی نژادپرستی در اسرائیل. او اساساً لائیک است و استاد شیمی. تحقیق میکرده و منابع هم داشته است. او میگوید که تجارت برده به دست تاجران یهودی صورت میگیرد. تجارت اعضای بدن که اعضای پیکر فلسطینیها نمونه عینی آن است، یا در افغانستان آنها کار عجیبی کردند.
میگویند آمریکاییها با ادعای کمک به جمعآوری زخمیهای افغانستان که در بمباران طالبان ایجاد شدهاند اقدام به قاچاق اعضای بدن قربانیان میکردند که این هم توسط یهودیها صورت میگیرد. چندی پیش یک گروه ۳۰ نفره را در نیویورک بازداشت کردند که تجارت بدن انسان میکردند و ۵ خاخام یهودی در میان این ۳۰ نفر بود.
این اندیشه را نگاه کنید چقدر نژادپرست است. حال برخی میآیند میگویند این جمله که اسرائیل باید از بین برود یعنی چه؟ چرا این حرفها زده میشود. صهیونیستها فقط ۲ درصد از اراضی فلسطینی را در دوران جنگ اول جهانی خریدهاند و مابقی آن اراضی اشغال شده است که با کشتار فلسطینیها صورت گرفته است. حاج امینالحسینی روحانی بزرگ جهان اسلام یک حکمی داد و آن اینکه هر فلسطینی زمین بفروشد به یهودیها زنش بر او حرام میشود و سایرین هم با او مراوده نکنند و طردش کنند. علمای اسلامی نیز تحریم کردند. در همین جمع نیز امام خمینی(ره) هم همکاری با صهیونیستها و فروش زمین به یهودیان را تحریم کردند.
حال عدهای میگویند که فلسطینیها خودشان زمینهایشان را فروخته اند. اصلا فلسطینی با این فتواها جرأت نمیکنند که زمین خود را بفروشند. اگر این طور است چرا ۵ میلیون آواره زیر چادرها زندگی میکنند اصلاً میشود باور کرد ۵ میلیون نفر خانههای خود را بفروشند و بروند زیر چادر زندگی کنند؟
چه ارتباطی میان یهودیان و فراماسونها وجود دارد؟
ارتباط کامل دارند. همان سال ۱۷۰۰ که یهودیان بر انگلستان مسلط شدند. این کشور چون جزیره بود و از نظر مرزی هم در امنیت بود شرایط برای یهودیان فراهم شد که کارهای خود را انجام دهند. از طرف دیگر در هندوستان و بسیاری از کشورها مستعمره درست کردند. در نهایت آنها دیدند که برای اداره این مستعمرات نفر کم دارند و نیازمند افرادی مطمئن هستند. در سال ۱۷۱۷ یعنی ۳۰۰ سال پیش یک فردی یهودیالاصل اما پروتستان مسیحی شده به نام تئوفیل دزاگولیه در کنار فردی یهودی که مسیحی شده بود به نام آندرسون با هم تشکیلاتی را ایجاد کردند به نام فراماسونری.
یعنی این تشکل کلاً از سال ۱۷۱۷ شکل گرفته است؟
بله. آنها بهترین افراد هر جامعهای را که از همان انگلیس هم شروع میکردند، انتخاب کرده با آنها صحبت کرده و با ادعای گفتوگو و تبادل نظرهای عادی و علمی ذهن آنها را تحت تأثیر قرار داده و وارد عرصه تشکیلات فراماسونری میکردند.
فراماسونری دارای درجاتی است. فرد وقتی تازه وارد میشد درجه یک یا همان حکم شاگرد را داشت. یک درجه که بالا میرفت میشد بنا و درجه بعدی آن استاد بود. اکثریت ماسونها این سه درجه را طی میکنند. اما از این مرحله به بعد افراد برجسته درجات بالاتر یعنی تا درجه آخر یا همان ۳۳ را طی میکنند. کسانی که به این درجه میرسند میشوند استاد اعظم.
آقای انور سادات استاد اعظم فراماسونری بود. آقای اوباما درجه ۳۲ فراماسونری است. بسیاری از رؤسا و گردانندگان سازمان ملل از اعضای فراماسونری هستند و رفتارها و تعلیماتی که میدهند کاملاً مانند یک یهودی فکر میکنند. بسیاری از آنها یهودی نیستند اما مانند یک یهودی فکر و رفتار میکنند.
پس برای آنها ملاک مسیحی بودن نیست بلکه استفاده از افراد برای اهدافشان مهم است؟
بله دقیقاً. آنها از میان یهودیان، مسیحیان و حتی مسلمانان افراد را انتخاب و تربیت میکنند. آنها ترویج اندیشهای دارند که میشود صهیونیسم یهودی صهیونیست مسلمان یا صهیونیست مسیحی. دقت کنید متوجه میشوید ماسونها عین یهودیان فکر میکنند از جمله در دفاع اسرائیل. از جمله در عناصری مثل اینکه استاد دانشگاه ما که فراماسون است.
در ایران؟
بله در ایران. دانشجوی دوره لیسانس تا سوالی میپرسد میگویند فعلا این کتابها را بخوان و سوال نپرس. وقتی میرفت فوق لیسانس به او میگویند که با فلان روش تحقیق کن. در مقطع دکترا اگر در چارچوب تفکراتی آنها بود به او مدرک میدهند و اگر خیلی با آنها همراه بود عضو هیات علمی میشود. بنابراین دانشگاه شده است مرکز تربیت روشنفکر. چه روشنفکری؟ روشنفکری که مردم عادی را بیسواد و نادان میداند. میگویند ما که هنر نداریم. ما که داشتهای نداریم. در نقد و بررسی مثلاً در ادبیات، منابع خارجی مطرح شده و چنان عنوان میشود که ما ادبیاتی نداریم که مورد بررسی و نقد قرار گیرد. تا آیهای خوانده شود اخمشان در هم میشود. وقتی حدیثی خوانده شود گفته میشود این علمی نیست.
آقای زیبا کلام نامهای سرگشاده برای آقای روحانی نوشته بود که در آن گفته بود علم به ویژه علوم انسانی را نمیتوان اسلامی کرد؟
حالا چون شما نام بردید میگویم. این فرد که گفتید جایی اگر پرچم آمریکا و اسرائیل باشد پا نمیگذارد اما همین آدم چقدر تعریف میکند از رضاشاه؟ نویسنده کتاب قحطی بزرگ کتاب دیگری هم دارد با همان اسناد وزارت خارجه آمریکا درباره چگونگی آمدن و رفتن رضاشاه. ۷ هزار روستای نمره شماره یک را رضاشاه برای خود برداشته است. او چند هزار نفر را کشته است. بعد این آدم از او طرفداری میکند. وقتی کتاب خاطرات فردوست منتشر میشود ادعا میکند که چون در زندان نوشته شده است به درد نمیخورد. جالب است همان سند ادعایی درباره هولوکاست را آقای زیباکلام مطرح میکند که تاکنون نیز آن یک برگ را نشان نداده است. اگر سند دارید نشان دارید.
اظهارات او که استاد بهترین دانشگاههای ایران است عجیب و غریب نیست؟
این تفکر یعنی مزدوری آنان را کردن. من نمیگویم ایشان فراماسون است اما میگویم با توجه به مواضع و سخنانش اگر نباشد واقعا فردی بیدست و پاست که صرفا یک نوکر بیجیره و مواجب است. چنانکه آقای عطاالله مهاجرانی همین حرفها را میزند. مسئله آزادی جنسی چیزی است که فراماسونها میگویند. علم به عنوان یک علم تجربی چیزی است که فراماسونها میگویند. از ۳۰۰ سال پیش که فراماسون شکل گرفت یک دایرةالمعارف درست کردند براساس علم تجربی و قرن ۱۸ قرن روشنفکری نام گرفت.
برای اینکه ریشه روشنفکری را پیدا کنید رجوع کنید به دایرةالمعارف فارسی که به سرپرستی غلامحسین مصاحب نوشته شده است. این کتاب قبل از انقلاب چاپ شده است که در سه جلد است. در این کتاب آمده است که روشنفکری کلمهای است که در قرن هجدهم براساس علم تجربی بوده و با اعتقادات و دین و این مسائل کاری ندارد. فقط براساس عقل و اندیشه کار میکند و ریشه آن نیز در فراماسونری است. آن کتاب در موسسه فرانکلین چاپ شده است. فراماسونری ساختاری است که از نظر سیاسی کاملا مخفیانه عمل میکند که اصلا معلوم نمیشود.
یعنی نمود ظاهری ندارد؟
دقیقا همین طور است. ببینید فردی مانند حسین علاء استاد اعظم فراماسونری با درجه ۳۳ است که بزرگترین خیانتها را انجام داده است.
برادران هومن یعنی احمد و محمود هومن اینها بعد از انقلاب حتی به کمیتههای اول انقلاب نامه نوشت که ما فراماسون هستیم اجازه دهید ما کارهای تشکلهای خود را انجام دهیم. اینها کسانی بودند که میخواستند آلاحمد را ببرند در تشکیلات فراماسونری اما نتوانستند.
احمد هومن استاد اقتصاد و حقوق بود و حتی سالها پس از انقلاب نیز مشاور دادگستری بود چراکه او فردی تیز بود و به قولی دُم به تله نمیداد. شریف امامی هم همین طور استاد اعظم فراماسونری بود. اینها بزرگانشان بودند و خرد و ریزهایشان نیز از میزرا ملکمخان تا مشیرالدوله بزرگترین خیانتها را آنها انجام دادند.
اکنون نیز قطعا فراماسونهایی در کشور هستند که البته تا زمانی که جرمشان محرز نشده باشد کاری با آنها ندارند چراکه براساس تعالیم اسلام در جامعه اسلامی با افراد به خاطر اعتقاداتشان برخورد نمیشود مگر آنکه جرمی از آنها ظاهر شده باشد که این رویه در قبال همگان است و حتی اگر مسلمانی نیز جرمی کرده باشد محاکمه میشود.
فراماسونها چطور اهدافشان را پیش میبرند و چطور میشود آنها را از روی اقداماتشان شناسایی کرد؟
وقتی در یک موضوع فرهنگی میبینید که زنجیرهای از رفتارها و مواضع صورت میگیرد اطمینان داشته باشید که فراماسونها پشت سر آن هستند. از سال ۱۷۱۷ شروع کردند تا سال ۱۷۸۹ که انقلاب فرانسه را با شعار آزادی، برادری و برابری ایجاد کردند. این سه کلمه به زبان فراماسونری با معنای آن در زبان ما متفاوت است.
بعد در آمریکا استقلال و آزادی آمریکا را اعلام کردند و در انگلیس نیز انقلاب صنعتی را ایجاد کردند. در طول ۲۰ سال این سه کشور با انقلاب فراماسونری همراه شد. پرچم سه کشور را نگاه کنید. سه رنگ دارد سفید آبی و قرمز. این رنگها در کتاب فراماسونری مشخص هستند و هر کدام دارای معنا و قداست خاصی هستند. قرمز برای انقلابهایی است که به نفع آنان باشد رنگ آبی به معنای آسمان آبی است که با یهودیان مشترک است و سفید هم که به معنای پاک پاک است.
اما این کلمات که معانی نادرستی ندارند؟
آزادی برابری و برادری در ماسونها تعریف خاصی دارد. تصور همگان آن است که آزادی یعنی اینکه آدم در اندیشه و زندگی آزاد باشد. الان در همین دانشگاههای ما دانشجو حق ندارد فکر کند و آزادانه اندیشه خود را مطرح سازد افرادی مانند همین زیبا کلامها با آن مخالفت کرده و میگویند این حرفها چیست. در نقطه مقابل مثلا اگر کسی بخواهد الکل مصرف کند سر و صدای حقوق بشریها در میآید که اینجا آزادی نیست. همجنسباز باید آزاد باشد، اما آزاد نیست درباره یهود صحبت کند یا درباره فراماسونری!!!
اگر درباره دین بگوید میشود حزباللهی فاشیست دگم.
آزادی فراماسونری یعنی آزادی از دین. روز اول تاکنون معنای آن این بوده است. یکی از کتابهای رمان معروف فراماسونری کتاب فاوست گوته است. آزادی از دین اساس آن است. یک دانشمند عالم که به دست یک پیر مرد که بعدا مشخص میشود شیطان است او میگوید این چه کاری است که به ارسطو و سقراط و مسائل دینی و اعتقادی فکر میکنید اینها وجود ندارد بیا از دنیا و زندگی لذت ببر آن وقت همه اینها از یادت میرود و از این همه دغدغه فکری راحت میشوی.
بسیاری از کتابهای رمان همین حرفها را دارد. یا فیلم آن که در همین تلویزیون جمهوری اسلامی نیز پخش میشود. مثلا پسر جنگل که کارتون و فیلمش هم هست اثر رودیار کیپلینگ است. او به صراحت میگوید من یک فراماسونری هستم و انگلیس باید یک امپریالیسم باشد و بر همه دنیا مسلط شود. او یک انگلیسی ساکن هند است. داستان پسر جنگل داستان یک فرد وارد شده به فراماسونری است که روند پرورش یافتن را نشان میدهد. در این فیلم ابتدا قنداق کودک را در جنگل میگذارند و گرگها او را میبرند. فراماسونها میگویند که ما بچه گرگ هستیم. آنها میگویند رومیهای قدیم از شیر گرگ تغذیه میکردند که شجاع میشدند. تمام فیلم درباره قدرت است. خرس قوی، ببر قوی، ببر سیاه قوی، مار قوی، میمون قوی بر علیه آنها است که خاستگاهش معبد است. چنان القا میشود آنان که به دنبال دین هستند مشتی میمون هستند. بچه هم قوی است که بر همه غلبه میکند. این فیلم نشان میدهد که فراماسونها چگونه بر همگان غبله کرده و بر جهان مسلط میشوند.
یکی دو تا کتاب است فراماسونی چیست که نویسنده آن فردی به نام ابراهیم الفت است. او خود یک فراماسون است در سال ۱3۴۸ الی ۴۹ جواب اسماعیل رائین را میخواست بدهد، کتاب تیکه تیکه سند است و توضیحی ندارد. آقای عبدالله شهبازی هم در یکی از جلدهای کتاب زرسالاران به این موضوعات پرداخته است.
کتاب برادری نوشته استفان نایت که درباره فراماسونری است. از انقلاب فرانسه تا امروز هیچ انقلابی در دنیا ایجاد نشده که یا ایجاد کنندگان آن فراماسونها و یهودیان نبوده باشند و یا اینکه بعد از پیروزی بر آن مسلط شدهاند مگر انقلاب اسلامی ایران. برای همین است که همه آن انقلابها را بزرگ و جسورانه عنوان میکنند و به مقابله با انقلاب اسلامی میپردازند. مثلا فردی مانند چگوآرا یک انقلابی کمونیست بوده است که آن را یک قهرمان ساختند چراکه ماهیت دینی نداشته است.
مستند ظهور که ساخته شده است درباره ماسون که چند جوان هستند که به بررسی ماسون از انگلیس و سایر نقاط میپردازند و سیر تاریخی آن را بررسی میکنند نقش ماسونها در میان خوانندگان و کارتنها و... را بررسی میکنند. چه میزان درست است؟
دیدم یه چیزایی میگوید اما به شیوه خودشون. در فراماسونها عاقبت برخیهایشان خروج میکنند کمااینکه در صهیونیستها و یهودیها همینطور است. مثلا مردخای وانونو افشاگر هستهای به دلیل فشارهای زیاد میگوید گور پدرتان و از جمعشان جدا شده و افشاگری میکند. من گوشههایی از آن را دیدم همان موقع بیبیسی گزارشی رفت از لژ فراماسونهای خود لندن و توضیح داد، میخواست تحریکاتی که مردم با دیدن مسایل میشدند را از بین ببرد.
مثلا بدترین کتاب یهودیها کتاب تلمود است، راجع به غیر یهودیها همه چیز را نوشتند که اینها حیوان هستند و... بعد کتاب خلاصه درست میکنند به اسم گنجینه تلمود یعنی من وقتی این را نگاه میکنم تحریکم به تلمود کم میشود و این از تلمود اصلی چیزی نمیگوید و تحریک مردم را به مطالعه تلمود کم میکند! فراماسوها هم این را میگویند و سازمان سیا هم میگوید. اینها را با احتیاط و با دقت باید نگاه کرد.
یکی از اتهاماتشان به مسلمانان این است که میگویند اینها اهل تقلید هستند و تقلید میکند. این یکی از آن چیزهایی که ناجوانمردانه است. باید بدانید که اول اسلام دو دسته میکند اصول دین و فروع دین... اصول دین مانند توحید و نبوت و... که آنها واجب است که هر کسی با عقل خودش به آن رسیده و آن را بررسی کند و اینجا تقلید جایی ندارد.
اما درفروع دین تقلید جایز است. در تمام کتابها و توضیح المسایلها که فروع دین است نیز در اولین مساله این آمده که یا باید مجتهد باشی یا باید تقلید کنید. همه جای دنیا در مورد مسایلی که انسان به آن علم ندارد همین است.
بله هر چیزی را که نمیدانی باید بپرسی؟
دقیقا، اگر پزشکی بلدی خودت؛ خودت را معالجه کن اگر نه باید به دکتر مراجعه کنی. بعد هم اجازه داری بگردی و بهترین را پیدا کنی، مجتهد هم همینطور است و میروی میگردی آن بهتره را پیدا میکنی.
آیتالله جوادیآملی به صراحت میگویند که برای تقلید هم باید تحقیق کرد، نگاه کنید این حکم کلی عقلی آدم چقدر باید بیانصاف باشد و بیعقل و بیتدبیر باشد در حالی که اسلام هیچی تقلیدی ندارد اینطور بگوید.
اگر اینها را میخواهی تحلیل کنید بیایید کتاب مقدسی که صهیونیستها ترویجش میکنند را بخوانید. آنها نوشتهاند که خدایشان کشتی میگیرد!! نمیتواند هم پیامبر را بزند زمین، انتقام میگیرد و حسادت میکند این خیلی چیز عجیبی است. اینها میگویند ما بعدا میخواهیم مثل شاه داوود پادشاه بشویم و عشق و امیدشان به حضرت داوود است بعد پادشاه بشوند. حضرت داوود و سلیمان را ما میگوییم پیغمبر هستند و اگر مسلمان در پیغمبری داوود و سلیمان شک کند مرتد میشود اما آنها میگویند اینها پادشاههای جبار بودند و حرمسرا داشتند. این کتابی است که یک دانشمندی به نام روهلنج کتابی نوشته الکنز المرصود فیقواعد التلمود درباره تلمود نوشته شده، برخی جملات را بخوانم برایتان:
نطفه غیریهودی مثل نطفه بقیه حیوانات است.
بهشت مخصوص یهود است و هیچ کسی به جز آنها داخل بهشت نمیشود. این آیه قرآن هم دارد که یهودیها چنین ادعایی دارند.
مسیح پیامبر نیامده است میگویند مسیح که بعدا میآید غیر از این است و توهین میکنند به حضرت مسیح و حضرت مریم و توهینهایشان هم زشت است.
چنانچه غیریهود بر یهود تسلط یافتند آنها باید گریسته و بگویند وای بر ما این چه ننگی است که ما باید جیرهخوار دیگران باشیم.
اسرائیلی در نزد یهو (خدای یهود) بیش از ملائکه محبوب و معتبر است.
اگر یک نفر غیریهودی، یهودی را کتک بزند چنان است که به عزت الهیه جسارت کرده است و جزای چنین شخصی غیر از مرگ چیز دیگری نیست.
سگ افضل از غیریهودی است.
دزدی از یهودی حرام و از غیر او جایز است.
هرگاه یهودی از اجانب شکایت داشته باشد باید حق را به یهودی داد اگر چه بر باطل باشد. این الان در دادگاههای اسرائیل در حال اجراست.
اینها به همین جملات ختم نمیشوند اوج این قضایا بحث کابالیسم است. نشانهشان هم همان چشمهای در بازار است که به چشم زخم مشهور شده. آنها اندیشههای عجیب دارند: آنجا میگویند یهودی با خدا یکی شده یهودی، خدا طبیعت یکی است و به این میگویند وحدت وجود. وحدت وجودی درست کردند که نخستینبار باروخ اسپینوزا آن را سازماندهی کرد. این برتری نژادی یهودی بر دیگران موسی بنمیمون که فیلسوف بزرگی است میگوید و... .
ما بحثی داریم درباره اینکه صهیونیستها خودشون به خودشون رحم نمیکنند در اینباره هم توضیح میدهید؟
ذات اندیشه نژادپرستی همین است. نژادپرست میگوید من از نژادبرتر هستم و اگر نژاد شجره خیلی عالی باشد بالاتر است و اگر پستتر باشد پست است. در اسرائیل به زن یهودی توهین آمیز نگاه میکنند. اما شجرهنامه از مادر مستند میشود هر کسی مادرش یهودی و مادر و مادر مادر و اصیلتر است.
شجره نامچه روچیلد به ۴۰۰ سال قبل میرسد اما اگر یکی بیشتر شجرهنامه مستند کند او جنس برتر خواهد شد. دورهای خزران آمدند یهودی شدند، طایفه ترک بین دریای سیاه و خزر و الان میگویند ۸۰ درصد یهودیها خزری هستند. اما یهودیهای اصیل به خزریها میگوید من اجدادم در کاخ سلیمان بودند، شما وحشی بودید، این چیزها در آنجا طبیعی است. کتاب تاریخ یهود ایران را حبیب لوی در سه جلد نوشته و خلاصه در لسآنجلس پخش کردند که توضیح میدهند که وقتی یهودیهای ایران درگیر میشدند و مجموع یهودیها علیه یکی اجماع میکردند و یکی را میکشتند.
اما اگر میخواهید بیشتر درباره نژادپرستی آنها بدانید مبنا را برای مطالعه بر قرآن بگذارید از آیه۴۵ سوره بقره تا آیه ۱۵۰ بخوانید و در تفسیر علامه و تفسیر آیتالله جوادیآملی بخوانید و همچنین در سوره مائده هم کامل درباره یهودیهاست و خیلی عجیب است که یهودیهای نژادپرست را ضدولایت معرفی میکند.
گفتوگو: قاسم غفوری- مائده شیرپور