پيادهروي مهم نيست، مهم نوع برداشتي است که رسانههاي آمريکا، اروپا و منطقه از اين پيادهروي ميکنند. قدم زدن آقاي ظريف وزير امور خارجه کشورمان به همراه آقاي جانکري وزير امور خارجه آمريکا در خيابانهاي ژنو بازتابهاي گوناگوني داشته است.
در داخل کشور برخي نسبت به آن اعتراض کردند و برخي هم آن را اتفاقي مبارک پنداشتند. برخي آن را از موضع قدرت معرفي کردند اما برخي آن را ضعف دستگاه ديپلماسي کشورمان دانستند. هر يک هم دلايل خاص خود را داشتند.
اما در اين ميان موضوع مهم پيادهروي دو وزير خارجه دو کشوري که هنوز روابط سياسي خود را برقرار نکردهاند، اختلافات هنوز پابرجاست و از همه مهمترين دشمنيهاي آمريکا عليه مردم و نظام اسلامي ايران برقرار است، تعجبآور است!
کشور انقلابي ايران اسلامي با آرمانهاي انقلابي خود توانسته است، تاکنون مقابل تهديدات و تحريمهاي آمريکا ايستادگي کند، ويژگي انقلابي جمهوري اسلامي ايران اگر نبود، تاکنون آمريکا به اهداف خود در ايران رسيده بود. هدفي که ۳۵ سال است آمريکاييها در حسرت آن به سر ميبرند.
ماجراي مکفارلين که يادتان هست، در آن ماجرا آمريکاييها به تهران آمدند، اما با اقدام و سياست با درايت حضرت امام(ره) دست از پا درازتر تهران را ترک کردند و افتضاح سياسي بزرگي براي آمريکا به وجود آمد که حتي برخي از عوامل آن ماجرا، دست به خودکشي زدند. آمريکاييها با ترفندي به تهران ميآيند، هدايا و اسلحه آورند، ما تحويلشان نگرفتيم و با فضاحت ايران را ترک كردند، آنگاه وزير امور خارجه کشورمان، با وزير خارجهاي که مقامات کشورش و حتي خودش، کمر همت به نابودي مردم ايران و نظام اسلامي بسته، در خيابانهاي ژنو قدم ميزند عدهاي هم که نسبت به اين پياده روي انتقاد ميکنند، نقد آنها سخيف جلوه داده ميشود.
نقد و انتقاد انجام شده نسبت به اين کار نه به خاطر اين است که چرا آنها در کنار هم قدم زدهاند و گفتوگو كردهاند، بلکه به خاطره تحليلها و برداشتهايي است که آمريکاييها از آن ارائه ميدهند.
چنين حرکتي از سوي تحليلگران و رسانههاي آمريکايي و غربي، واکنشي از روي ضعف، ناتواني و ناچاري ايران تحليل ميشود، نه اقتدار جمهوري اسلامي ايران.
وگرنه، اگر روزي مناسبات دو کشور در همه حوزهها به ويژه سياسي سامان يافت، آمريکاييها دست از دشمني با جمهوري اسلامي ايران برداشتند، «که البته محال است»، وزير خارجه کشورمان در خيابانهاي واشنگتن هم ميتواند شانه به شانه وزير خارجه آمريکا پيادهروي کند و گپ بزند و يا حتي در خيابانهاي تهران هم ميتواند اين اتفاق بيفتد. اما در نظر داشته باشيد که چنين تغيير سياستي از سوي آمريکا محال است، حال چه ظريف وزير خارجه ايران باشد چه جانکري.
سخنان اوباما و مواضعي که او در جمع نمايندگان کنگره اين کشور مطرح کرد بخوانيد، متوجه نوع برخورد آنها با جمهوري اسلامي ايران خواهيد شد.
«همه گزينهها درباره تهران روي ميز است»، «ضمانتي براي موفقيت مذاکرات هستهاي وجود ندارد»، «ايران و ۱+۵ از اکنون تا بهار سالجاري فرصتي براي مذاکره درباره رسيدن به يک توافق جامع هستهاي دارند که ميتواند از ايران مسلح به سلاحهاي هستهاي جلوگيري کند، آمريکا و متحدان اين کشور - از جمله اسرائيل - را ايمن کند و در همان حال از يک درگيري ديگر در خاورميانه جلوگيري کند.» و ... اينها سخنان تهديدآميز و تحقيرآميز اوباما عليه ايران است، آيا با اين مواضع ميتوان به يک توافق جامع که حقوق هستهاي ايران را تأمين کند، رسيد؟!
جمهوري اسلامي ايران تهديد هستهاي براي امنيت آمريکا، کشورهاي همپيمان و اسرائيل است يا خود آنها که موشکهايي با کلاهک هستهاي دارند؟
رژيم صهيونيستي داراي صدها موشک با کلاهک هستهاي است و پايبند به قوانين آژانس هم نيست. امنيت منطقه و جهان به واسطه وجود اين رژيم غاصب و جعلي سالها است به خطر افتاده و روزانه چندين جنايت را مرتکب ميشود. در همين چند روز گذشته با تجاوزي که به خاک سوريه داشت، علاوه بر به شهادت رساندن فرزند خلف سردار عماد مغنيه، سردار سپاه پاسداران هم به شهادت رسيد.
آيا اين اقدام تروريستي و تجاوزگرانه رژيم صهيونيستي از سوي آمريکا حتي براي ظاهرسازي هم که شده مورد نکوهش قرار گرفت؟!
خون سردار شهيد اللهدادي پايمال نشده و نميشود بلکه راه را براي تلافي قاطع و صاعقهوار عليه رژيمي که مورد حمايت آمريکا است، براي سپاه اسلام باز کرد.
در پايان به سخناني که رهبر معظم انقلاب پس از سفر رئيسجمهور و وزير خارجه کشورمان به آمريکا براي شرکت در مجمع عمومي سازمان ملل فرمودند توجه منيدهيم که ايشان برخي اتفاقاتي که آنجا افتاد را «بهجا» نبود توصيف کردند. شايد همين قدم زدن هم «بهجا» نبوده است؟
سياوش کاوياني