دولت دونالد ترامپ به طور یک جانبه از توافق بین المللی هستهای ایران که مورد تایید سازمان ملل نیز بود، خارج شد و تحریمهای مالی و انرژی غیرقانونی را بر همه موارد تجارت با ایران از صادرات نفت و گاز گرفته تا صادرات آهن، فولاد، آلومینیوم و مس، اعمال کرد. در هر سناریوی ژئوپولتیکی که در نظر گرفته شود، این اقدامات اعلان جنگ است.
رضا رسالت، کارشناس روابط بین الملل، در یادداشتی در این باره نوشت: توقع ایران از توافق هسته ای، افزایش رشد اقتصادی و توسعه تجارت جهانی بود. جمهوری اسلامی ایران در ازای محدودیت در برنامه هسته ای خود انتظار داشت که تحریمها برچیده شوند؛ اما با اعمال مجدد تحریمها و خروج شرکت های خارجی از ایران، کشورهای امضا کننده توافق هستهای نتوانستند به این توقعات پاسخ مناسب دهند. در واقع پس از سالها انتظار که ایران امیدوار به تجدید تجارت جهانی بود، سرمایه گذاریها و رشد تولید ناخالص داخلی کاهش یافت. پاسخ اروپا در سال گذشته، حرکات نمادین و اظهار حمایت کلامی بود. آنها بیشتر همسویی عملی با آمریکا و هم ذات پنداری کلامی با ایران داشته اند اما ایران به دنبال توسعه سریع سیاستهایی است که بتواتد تاثیر تحریمها را کاهش دهد. در ماه اوت اتحادیه اروپا نسخه جدیدی از قانون خود را گسترش داد که به شرکتهایی که به دلیل تحریمها مجازات میشوند، اجازه داد با طرح شکایت در دادگاههای اتحادیه اروپا، به دنبال جبران خسارت باشند، هر چند این قانون تاکنون اجرایی نشده است.
به همین ترتیب اروپا، اینستکس را برای تسهیل تجارت با ایران طراحی کرد، اما این سازوکار با گذشت حدود یک سال هنوز وارد فرایند معاملاتی نشده است. اروپا میتواند از اینستکس برای کمک به فروش نفت خام ایران استفاده کند. ولی به هر حال اقتصاد اروپا به آمریکا گره خورده است. از دیگر سو موضوعات دفاعی و امنیتی اروپا را قانع ساخته که برای دفاع از خود وابسته به آمریکا باشد. در مجموع میتوان گفت اتحادیه اروپا از استقلال و انسجام لازم برای مقابله با بزرگترین متحد خود ناتوان است. این ارزیابی می تواند تهران را از ادامه همکاری با اروپا مایوس نموده و ایران به گفتوگوهای خود با اقتصادهای غربی پایان داده، شرکای اقتصادی خود را تغییر دهد.
دولتهای ایالات متحده یکی پس از دیگری توافقنامههای بین المللی را پاره کرده اند و خروج آمریکا از برجام یکی از آنها بود و پایبندی ایران به تمامی تعهداتش هم مانع از این اقدام غیر قانونی نشد. اما وقتی ایران به این نتیجه رسید که سونامی تحریمهای آمریکا شدیدتر از همیشه است، تصمیم گرفت تعهداتش را وفق سازو کارهای تعبیه شده در خود سند برجام تقلیل دهد.
تهران طبق چارچوب بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام به طور قانونی می تواند چنین تدابیری را برای اقدام متقابل وفق برجام اتخاذ کند و به مقامات اروپایی هم اطلاع رسانی کرده است. اما واضح است که ۳ امضاکننده اروپایی برجام یعنی آلمان، فرانسه و بریتانیا که به صورت زبانی حمایت خود را از برجام اعلام کرده اند، باید در عمل هم برای کاهش فشار فاجعه اقتصادی ناشی از تحریمها کاری انجام دهند تا ایران هم انگیزه ادامه توافق را داشته باشد. روسیه و چین هم که ستونهای همبستگی اورآسیا به شمار میروند، از این موضع گیری ایران حمایت میکنند.
در عین حال از لحاظ سیاسی منطقی نیست که تصور شود اروپاییها ناگهان جرات مقابله با ایالات متحده را پیدا می کنند. تصور در برلین، پاریس و لندن این بود که حتی اگر تهران از مزایای اقتصادی برجام بهرمند نشود هم باز نمی تواند از برجام خارج شود. اما ظاهرا لحظه مواجهه با حقیقت فرا رسیده است. با توجه به اینکه برلین خود به هدف اقدامات خصمانه واشنگتن تبدیل شده، نمیتوان انتظار داشت که آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان اقدام قابل توجهی در مقابله با ایالات متحده انجام دهد؛ برگزیت هم بریتانیا را فلج کرده؛ امانوئل ماکرون رئیس جمهوری فرانسه هم که با کاهش فزاینده حمایت مردمی از خود مواجه است، تهدید کرده که اگر ایران با محدودسازی برنامه موشکی خود موافقت نکند آن را تحریم خواهد کرد. ایران هرگز با بازرسی از تاسیسات موشکی خود موافقت نخواهد کرد و این مساله هرگز بخشی از برجام نبوده است.
سه کشور اروپایی امضا کننده برجام از ایران نفت خریداری نمی کنند و به تحریمهای مالی و انرژی ایالات متحده تن داده اند و اینستکس یا ابزار مالی ویژه برای تجارت با ایران هم در عمل توانایی جایگزینی سوئیفت را نداشته است. با این حال و با درنظر گرفتن سیر تحولات و تغییرات محیط بین الملل، علایمی از تغییر رویکرد اتحادیه اروپا و پای فشردن بر هویت مستقل خود، به چشم نمی خورد. در این میانه آنچه بیش از هر چیز برای ایران حائز اهمیت است، عملکرد اروپا برای زنده نگه داشتن یک توافق بین المللی(برجام) و به رخ کشیدن استقلال خود فارغ از سیاستهای یکجانبه آمریکا است. ایران بیش از این نمیتواند منتظر اقدام عملی اروپا باشد و قطعا گزینههای دیگر پیش رو هر روز بیشتر از قبل به مرحله اجرایی نزدیک میشوند.
باید اذعان کرد سه کشور اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان چند هفته پیش و به بهانه آغاز گام پنجم هستهای ایران که از این پس محدودیتهایی را در قبال غنیسازی، تحقیق و توسعه نمیپذیرد، با فعال کردن مکانیسم حلوفصل اختلافات موسوم به مکانیسم ماشه، خواستار بازگشت ایران به تمامی تعهدات هستهای خود شدند. در واقع، مکانیسم ماشه جزئی از سازوکار توافق هستهای است که در صورت اجرایینشدن تعهدات یک طرف، طرف مقابل میتواند بخش یا تمامی تعهدات برجامی خود را متوقف کند. بر این اساس، طبق بندهای توافق هستهای در صورت عملی نشدن تعهدات هر یک از طرفین برجام، مشکلات از طریق رایزنیها در کمیسیون مشترک برطرف خواهد شد. در صورت اینکه این مشکلات در ظرف مدت ۱۵ روز برطرف نشد، طرفین یا تصمیم به تمدید کمیسیون مشترک خواهند گرفت یا اینکه پرونده به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع خواهد شد که در این صورت ممکن است با بازگشت تحریمهای بینالمللی علیه ایران، برجام به نقطه پایان خود برسد. بنابراین جوسپ بورل در تلاش است که طرف های برجام را به پایبندی به این تعهد بین المللی برگرداند. این اقدامات خصمانه تروئیکای اروپا علیه جمهوری اسلامی تازگی ندارد. ما نمیتوانیم اروپا را منفک از آمریکا بدانیم لذا بهترین اصطلاح برای آنان جهان غرب است.